لا خوف علیهم ولا هم یحزنون
دسته :
يكشنبه، 10 مهر ماه، 1390
بازديد : 12621 بار

این نوشته مختصری از برداشت خودم از دیدگاه علامه ناصر سبحانی در مورد خوشبختی است.
می دانیم که همه ی انسان ها در طول زندگی خود به طرق مختلف سعی و تلاش زیادی می کنند. اگر به صورت یک همه پرسی از کل افراد بشر سؤال شود که چرا سعی و تلاش می کنید؟ به صورت های متفاوت همه این جواب را می دهند که به دنبال خوشبختی هستیم و از دست بدبختی فرار می کنیم. اما اگر در مورد خود خوشبختی و بدختی سؤال شود متأسفانه کمتر کسانی هستند که یک جواب درست و دقیق از آن ارائه بدهند.
بنظر شما خوشبختی یعنی چه؟ به چه کسی یا کسانی خوشبخت گویند؟ و یا به چه حالتی، حالت خوشبختی گویند؟
با کمی جستجو در آیات قرآن می توان به این نتیجه رسید که خوشبختی یعنی حالتی که انسان نه ترسی (خوف) و نه اندوهی(حزن) داشته باشد
یعنی میزان سنجیدن خوشبختی در افراد بستگی به میزان خوف و حزن در ایشان دارد ، عبارت « لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» نه ترسي بر آنان خواهد بود و نه غمگين خواهند شد. 12 بار در قرآن آمده که در این آیات عواملی همچون پیروی از خداوند- ایمان به خدا و روز قیامت و عمل صالح- خویشتن را خالصانه تسلیم خداوند کردن- ایمان به خداوند و عمل صالح و اقامه نماز و به جای آوردن زکات- تقوی و اصلاح - ..... ، عواملی هستند که باعث می شوند انسان خوف و حزن نداشته باشد.
حال در این بخش می خواهیم در مورد ایمان صحبت کنیم :
کلمه ایمان که ریشه اش « امن» است. این فعل به صورت متعدی به کار رفته مانند: « آمَنَته» یعنی او را امنیت دادم (به همین جهت است که به خدا « مؤمن» گفته شده). وهم به صورت لازم مانند« آمَنَ» یعنی امنیت یافت، دارای امنیت شد. و مؤمن به کسی گفته می شود که به این امنیت قلبی رسیده باشد هیچ خطری که باعث خوف و حزن در او شود او را تهدید نکند.
اکنون بیاییم حال افرادی را که دنیا و چیزهایی که در آن است را به عنوان هدف انتخاب کرده اند مورد بررسی قرار دهیم.
افرادی که مال را مایه ی خوشبختی می دانند و هدف زندگیشان ثروتمند شدن است باید بدانند که چنین افرادی از اینکه بیشتر ندارند اندوهگین هستند آیا شما کسی را از این افراد می شناسید که به حالتی برسد که بگوید من دیگه هیچگونه مال و ثروتی نمی خواهم مانند آن حدیثی که پیامبر خطاب به چنین افرادی می فرماید: «که اگر به اندازه دو دره طلا داشته باشد به او خبر بدهند که یک دره دیگر هم طلا وجود دارد به دنبال آن یکی دره طلا هم می رود» و سعدی شیرازی در یک بیت شعر ویژگی چنین افرادی را بیان می کند « چشم تنگ مرد دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور» چنین فردی مگر بمیرد و شکمش پر از خاک شود تا سیر شود پس مال دنیا حزن را از ما نمی گیرد بلکه به آن نیز زیاد می کند. و چنین فردی هر چه ثروتش زیاد می شود بیشتر می ترسد(خوف) زیرا ترس ، از دست دادن100 میلیون تومان خیلی بیشتر از ترس، از دست دادن 100 هزار تومان است.یعنی چنین کسی هرگز نمی تواند مطمئن شود ، از اینکه این مال محدودی را که به دست آورده از دست ندهد . اگر فرض محال بگوییم که مطمئن است از اینکه اموالش از دست نمی رود از این موضوع اطمینان پیدا نمی کند که او از آن اموال جدا نشود با مردنش، چنین افرادی همیشه در حال ترس هستند که ناگهان نمیرند و این همه اموال را به جا بگذارند. در نتیجه راه دنیا دوستی نمی تواند آن خوشبختی که ما را از خوف و حزن به دور دارد مهیا کند. و حتی خوف وحزن را هم همانگونه که گفتیم بیشتر می کند. و یا افرادی که به دنبال قدرت هستند نیز وضعیتی همینگونه دارند. حزن از اینکه چرا مقامی بالاتری ندارد و ترس از اینکه این مقام را نیز از او نگیرند. البته داشتن مال و قدرت فی النفسه بد نیست بلکه بسیار هم خوب است اما ما منظورمان افرادی هستند که این چیزها را مایه ی خوشبختی می دانند.
و آن طرف قضیه هم یعنی زندگی مؤمنانه که اگر قیامتی هم در کار نبود همان اجر و پاداش اولیه و حاضر خداوند برایش کافی است یعنی به امنیت رسیدن یعنی کسی که ایمان می آورد نه از گذشته اش حزنی دارد چون که با یک توبه نصوح می تواند خود را به کاروان برساند و نه از آینده اش ترسی دارد چونکه این مال نیست که با اسباب و مسبباتی خاص افرادی بتوانند آن را از او بگیرند. این ایمان است که در قلب است و آن هم بین دو انگشت خداوند است. پس چنین فردی کاملا به آرامشی که مدنظر است رسیده و خوشبخت واقعی است.
در فرصت مناسب در مورد ایمان و ایمان به قدر و مسئولیت انسان در این دنیا بیشتر صحبت خواهم کرد.
.......................................................................................................................................
منابع:
1- تفسیر نور مصطفی خرم دل
2- نوار مسئولیت ناصر سبحانی
3- نوار خوشبختی در سایه دین ناصر سبحانی
4- مفردات الفاظ القرآن راغب اصفهانی
حال در این بخش می خواهیم در مورد ایمان صحبت کنیم :
کلمه ایمان که ریشه اش « امن» است. این فعل به صورت متعدی به کار رفته مانند: « آمَنَته» یعنی او را امنیت دادم (به همین جهت است که به خدا « مؤمن» گفته شده). وهم به صورت لازم مانند« آمَنَ» یعنی امنیت یافت، دارای امنیت شد. و مؤمن به کسی گفته می شود که به این امنیت قلبی رسیده باشد هیچ خطری که باعث خوف و حزن در او شود او را تهدید نکند.
اکنون بیاییم حال افرادی را که دنیا و چیزهایی که در آن است را به عنوان هدف انتخاب کرده اند مورد بررسی قرار دهیم.
افرادی که مال را مایه ی خوشبختی می دانند و هدف زندگیشان ثروتمند شدن است باید بدانند که چنین افرادی از اینکه بیشتر ندارند اندوهگین هستند آیا شما کسی را از این افراد می شناسید که به حالتی برسد که بگوید من دیگه هیچگونه مال و ثروتی نمی خواهم مانند آن حدیثی که پیامبر خطاب به چنین افرادی می فرماید: «که اگر به اندازه دو دره طلا داشته باشد به او خبر بدهند که یک دره دیگر هم طلا وجود دارد به دنبال آن یکی دره طلا هم می رود» و سعدی شیرازی در یک بیت شعر ویژگی چنین افرادی را بیان می کند « چشم تنگ مرد دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور» چنین فردی مگر بمیرد و شکمش پر از خاک شود تا سیر شود پس مال دنیا حزن را از ما نمی گیرد بلکه به آن نیز زیاد می کند. و چنین فردی هر چه ثروتش زیاد می شود بیشتر می ترسد(خوف) زیرا ترس ، از دست دادن100 میلیون تومان خیلی بیشتر از ترس، از دست دادن 100 هزار تومان است.یعنی چنین کسی هرگز نمی تواند مطمئن شود ، از اینکه این مال محدودی را که به دست آورده از دست ندهد . اگر فرض محال بگوییم که مطمئن است از اینکه اموالش از دست نمی رود از این موضوع اطمینان پیدا نمی کند که او از آن اموال جدا نشود با مردنش، چنین افرادی همیشه در حال ترس هستند که ناگهان نمیرند و این همه اموال را به جا بگذارند. در نتیجه راه دنیا دوستی نمی تواند آن خوشبختی که ما را از خوف و حزن به دور دارد مهیا کند. و حتی خوف وحزن را هم همانگونه که گفتیم بیشتر می کند. و یا افرادی که به دنبال قدرت هستند نیز وضعیتی همینگونه دارند. حزن از اینکه چرا مقامی بالاتری ندارد و ترس از اینکه این مقام را نیز از او نگیرند. البته داشتن مال و قدرت فی النفسه بد نیست بلکه بسیار هم خوب است اما ما منظورمان افرادی هستند که این چیزها را مایه ی خوشبختی می دانند.
و آن طرف قضیه هم یعنی زندگی مؤمنانه که اگر قیامتی هم در کار نبود همان اجر و پاداش اولیه و حاضر خداوند برایش کافی است یعنی به امنیت رسیدن یعنی کسی که ایمان می آورد نه از گذشته اش حزنی دارد چون که با یک توبه نصوح می تواند خود را به کاروان برساند و نه از آینده اش ترسی دارد چونکه این مال نیست که با اسباب و مسبباتی خاص افرادی بتوانند آن را از او بگیرند. این ایمان است که در قلب است و آن هم بین دو انگشت خداوند است. پس چنین فردی کاملا به آرامشی که مدنظر است رسیده و خوشبخت واقعی است.
در فرصت مناسب در مورد ایمان و ایمان به قدر و مسئولیت انسان در این دنیا بیشتر صحبت خواهم کرد.
.......................................................................................................................................
منابع:
1- تفسیر نور مصطفی خرم دل
2- نوار مسئولیت ناصر سبحانی
3- نوار خوشبختی در سایه دین ناصر سبحانی
4- مفردات الفاظ القرآن راغب اصفهانی
ارسال شده در مورخه : يكشنبه، 10 مهر ماه، 1390 توسط اسامه قادری 
