سه شنبه، 29 اسفند ماه، 1402

بی تفاوتی مردم،اصلی ترین عامل بحران

نویسنده : اسامه قادری  /   امروز تو مترو تهران نشسته بودم که چهار تا پسر نوجوان حدودا ۱۵ ساله وارد مترو شدن و کوله پشتی هایی بر دوش، مشغول صحبت شدند …



” سعید این تی شرت رو من خودم دزدیم این سبز رو من میبرم … صورتی برای تو مهرداد … قلیون آبی رو تو ببر خودت دزدیدیش … کاش اون عتیقه رو هم میاوردیم …. ” افراد درون واگن هم همه زوم کرده بودن بهشون و گوش میدادن و هیچکس عکس العملی نداشت …..

 

چهار دزد در حال صحبت و کل کل در مورد دزدی که صورت گرفته و مردم هم بدون هیچ احساس مسئولیتی در حال مشاهده و گوش دادن به حرف هایشان ……

 

حوادث رویدادها، و اتفاقات تلخ و شیرینی که اطراف هر یک از ما رخ می‌دهد، به گونه ای متفاوت عکس العمل ما را بر می‌انگیزد. واکنش هایی مانند خشم و عصبانیت، رضایت و خوشحالی، قدردانی یا انتقاد از عوامل و دلایل رویدادها واکنش‌های طبیعی است که بسیاری از ما در زندگی خصوصی و اجتماعی خود با آن روبرو می‌شویم. برخی از اتفاقات در پیرامون ما جنبه خصوصی و فردی دارند و هر یک از ما مختار است هرگونه که خود تشخیص می‌دهد با آن برخورد کند، اما بسیاری از رویدادهای اطراف جنبه اجتماعی دارند و تقریبا کل افراد یک جامعه را درگیر خود می‌کنند. نوع واکنش بعد از وقوع این دست از رویدادها دیگر جنبه فردی ندارد و جامعه باید درباره آن واکنش نشان دهد. مدتی است که در جامعه،نوع واکنش‌ها به وقایع روی داده از شیوه ابراز خشم و عصبانیت و یا رضایت و انتقاد و قدردانی به شیوه خطرناکی رسیده است و آن «بی تفاوتی» است. درطول زمان و به ویژه در یک دهه اخیر مردم از کنار بسیاری از معضلات و اتفاقات با بی تفاوتی گذشته اند و این می‌تواند زنگ خطری برای جامعه باشد.

 

دیگر مثل گذشته آدم‌ها به یکدیگر اعتماد ندارند و در این بی‌اعتمادی ترجیح می‌دهند فقط گلیم خود را از آب بیرون بکشند و دیگران، آدم‌هایی که در کنار آنها در اجتماع زندگی می‌کنند و سرنوشت‌شان، دیگر اهمیتی ندارد. این فرهنگ تهی مخرب، سرنوشت جامعه را عوض کرده و در کنارش مشکلاتی مثل بیکاری، فقر و سختی زندگی باعث شده تا هیچ‌کس حواسش به روزگار و شرایطی که در آن هستیم نباشد.

 

بی‌تفاوتی اجتماعی ترجمه واژه Social Apathy است، واژه‌ای که دکتر باقر ساروخانی آن را «بی‌عاطفگی اجتماعی» نیز ترجمه کرده است . بی‌تفاوتی اجتماعی را فقدان حساسیت اجتماعی و عدم درگیری در موضوع‌ها و مسائل اجتماعی می دانند. مساله ای که با نگاهی آسیب‌شناسانه هم می تواند مورد بررسی قرار گیرد. اتفاقی که با منفک کردن افراد جامعه از یکدیگر و با کاهش همبستگی جمعی، سامان اجتماعی را با بحران مواجه می کند.

 

احساس عزت نفس (Self-Esteem) به معنای اعتبار قایل بودن برای خود، نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن، رفتار خوب با دیگران و دریافت پاسخ متقابل و مناسب این رفتار در کنار احساس کارایی و اثرگذاری، اعتماد به دیگر شهروندان، نهادهای مدنی و حاکمیت، مسوولیت پذیری و … از زمینه های روانی لازم برای مشارکت است. در برابر، احساس درماندگی، بی قدرتی، مفید نبودن، غفلت و … می تواند به بی تفاوتی دامن بزند.

 

کافی است نگاهی به اخبار چند وقت اخیر شهرمان پاوه و کشور ایران بیاندازیم. در حوزه سیاست ملت درگیر بحث‌های جناحی و سیاسی نمی‌شوند (منظور از ملت توده و بدنه جامعه و به اصطلاح عوام الناس هستند) تعصبات و حساسیت‌های خود را نسبت به جناح ها و سیاست از دست داده اند، و دیگر برایشان تفاوتی نمی‌کند که چه کسی بر سر کار باشد.

 

در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… این بی تفاوتی هویداست، یا در حوزه انتخابات …. بی تفاوت مردم نسبت به انتخاب افرادی لایق و توانا جهت حل مشکلات اساسی اورامانات در مجلس … همانطور که دیدیم در انتخابات شورای اسلامی شهر پاوه این دوره با انتخاب هایی درست شاهد تغییری ملموس در کارکرد شورا و شهرداری بودیم که می توان با دخیل بودن در انتخابات مجلس و انتخابی به دور از عشیره گرایی شاهد پیشرفتی خوب در منطقه باشیم ….

 

در حوزه فرهنگی و اجتماعی که شرایط به مراتب وخیم تر است، مردم نسبت به جان و مال و آبروی همنوع خود بی تفاوت شده‌اند، مردم بی تفاوتی شان به این تلخی‌ها را با گرفتن عکس و فیلم نشان می‌دهند! از منظر آسیب شناختی، بی تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می‌شود، همان گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.

 

دکتر فاطمه امیر آبادی، روانشناس مسائل اجتماعی درباره رواج بی تفاوتی در جامعه می‌گوید: چرا ما انسانها گاهی نسبت به رویدادهای محیطی بی تفاوتیم و چرا گاهی افراد نسبت به حقوق اولیه خود بی تفاوت می‌شوند. نکته مهم این است که به هر حال هر فردی در برخورد با مسائل سعی می‌کند از خود واکنشی نشان دهد اما رویداد بد زمانی است که فرد احساس کند تاثیری بر حل مساله ندارد. بدین معنا که میزان تلاش فرد در راستای حل مساله ربطی با میزان حل مساله ندارد. در این شرایط فرد کم کم از میزان تلاش خود می‌کاهد و یا به عبارتی در اصطلاح روانشناسی دچار درماندگی آموخته شده می‌گردد.

 

«درماندگی آموخته شده» چیست؟ تصور کنید شما سوار اتومبیلی هستید که راننده آن با سرعت زیاد و دقت کم رانندگی می‌کند و هر لحظه امکان دارد شما تصادف کنید. شما در این شرایط چه کاری خواهید کرد؟ مطمئنا به راننده تذکر خواهید داد. این تذکر را چند بار تکرار خواهید کرد؟ شاید ۱۰-۲۰ بار. حتی ممکن است دست به خشونت فیزیکی بزنید، به هر حال ممکن است جان خود را از دست بدهید، پس هر تلاشی می‌کنید. حالا فکر کنید خشونت هم نتیجه نداشته باشد. حال چه می‌کنید؟ اغلب افراد در این شرایط کم کم وارد مرحله ای می‌شوند که دیگر کاری نمی‌کنند و تلاشی نمی‌کنند. در این حالت فرد هنوز استرس و فشار روانی زیادی را تجربه می‌کند اما شاید بروز بیرونی نداشته باشد. به این حالت «درماندگی آموخته شده» گفته می‌شود، بدین معنا که فرد می‌آموزد تلاشی نکند، زیرا تغییری ایجاد نمی‌شود. این شرایط می‌تواند شرایط ابتدایی افسردگی را ایجاد کند و فرد دچار افسردگی گردد. به نظر می‌رسد گاهی افراد در مورد مسائلشان دچار این عارضه میشوند، بدین معنا که احساس می‌کنند نمی‌توانند تغییری در شرایطشان ایجاد کنند، راحت ترین راه حل در این زمان درماندگی اموخته شده است، بدین معنا که افراد تصمیم می‌گیرند از شرایط کناره گیری کنند و کاری انجام ندهند. بی تفاوتی به تغییرات محیطی و عدم تلاش در جهت تغییر شرایط بطور کامل واضح خواهد بود.

 

متاسفانه چندوقتی است درماندگی آموخته شده به یکی از صفات مردم ما تبدیل شده و عوامل مختلفی نیز در این پروسه دخیل بوده اند. مسئول نداستن خود نسبت به اتفاقات اطراف و القای شخصی و تزریق این تفکر که حرکت ما نتیجه ای در پی نخواهد داشت، ناامیدی نسبت به بهبود مسائل اطراف را دوچندان نموده است. اما باتوجه به گشایشی که در زمینه های مختلف در فضای کشور ایجاد شده است و حمایتی که از جانب دولت برای تشکیل و فعالیت تشکلها و انجمن های مردم نهاد مشاهده می شود؛ می تواند این امیدواری را ایجاد کند که مردم نسبت به مشکلات جامعه، خود را مسئول بدانند و برای تسلط بر آنها تکاپو و تلاش نمایند. بوجود آمدن این امیدواری و از بین بردن ذهنیت و تفکری که افراد با نشان دادن اعتراض خود به رویه های نادرست در اجتماع منجر به پرداخت هزینه های سنگین نمی شوند نیز می تواند به عنوان محرکی تاثیرگذار در این راه ایفای نقش نماید.

 

مسئله بی تفاوتی زمانی به نقطه بحرانی خواهد رسید که به گفته دکتر امیرآبادی درماندگی آموخته شده، در تک تک افراد جامعه نهادینه شود، در این صورت راه مردم و مسئولان جدا خواهد شد و مردم خود نقش خود را منفعل خواهند دید و در حالتی بدبینانه جامعه به سمت فروپاشی مدرن حرکت خواهد کرد. برای جلوگیری از تشدید این معضل هم مردم و هم مسئولان باید هشدارها را جدی بگیرند. مردم به خود بیایند و بر نقش خود در سرنوشت جامعه مسلط شوند و مسئولان هم در عمل به این گفته خود که خادمان ملت هستند عمل کنند.



ارسال شده در مورخه : يكشنبه، 8 شهريور ماه، 1394 توسط اسامه قادری  پرینت

مرتبط باموضوع :

 والدین غایب چتر فرزندان یتیم  [ يكشنبه، 21 بهمن ماه، 1397 ] 2335 مشاهده
 نگاهی به آداب و رسوم محلی اورامانات  [ پنجشنبه، 3 مرداد ماه، 1398 ] 1854 مشاهده
 مطالبه اصلی اقوام ایرانی تکریم و...  [ شنبه، 13 شهريور ماه، 1395 ] 4688 مشاهده
 کوله بری پسامدرن  [ دوشنبه، 9 ارديبهشت ماه، 1398 ] 3276 مشاهده
 دگرناپذيرى، خودشيفتگى و كينه‌ورزی  [ چهارشنبه، 29 اسفند ماه، 1397 ] 1577 مشاهده
امتیاز دهی به مطلب
انتخاب ها

 فایل پی دی اف فایل پی دی اف

 گرفتن پرينت از اين مطلب گرفتن پرينت از اين مطلب

 ارسال به دوستان ارسال به دوستان

 گزارش این پست به مدیر سایت گزارش این پست به مدیر سایت

اشتراک گذاري مطلب
صفحات پيشنهادي
لينکدوني
پیامک

ســامـانه پیام کوتاه پینوس



ارسال خبر ، مقاله ، گزارش و ...



شماره همراه خود را برای عضویت در خبرنامه پیامکی وارد کنید