من و این آیه
دسته :
چهارشنبه، 28 دي ماه، 1390
بازديد : 86780 بار
نویسنده: خالد آذری
{و مما رزقناهم ینفقون} قسمتی از آیه 3 سوره بقره . ( البته این عبارت چند جای دیگه هم تو قرآن اومده )
این جمله را در تبیین یکی از صفات متقین یا همان رستگاران عالم گفته است و اما :
1. بخشش و انفاق
کجای زندگی من قرار گرفته است؟ آخرین باری که چیزی را بخشیدم کی بود؟ مای آدمیزاد اگر یک مقدار بخشش بیشتر داشتیم چی می شد؟ وضع دنیا خیلی بهتر از این بود. آدم نمی دونه خنده ش بگیره، گریه ش بگیره، از یه طرف می گن n میلیون آدم از گشنگی دارن می میرن از یه طرف می گن n میلیون آدم اضافه وزن مفرط دارن. اوصافی ست!
{و مما رزقناهم ینفقون} قسمتی از آیه 3 سوره بقره . ( البته این عبارت چند جای دیگه هم تو قرآن اومده )
این جمله را در تبیین یکی از صفات متقین یا همان رستگاران عالم گفته است و اما :
1. بخشش و انفاق
کجای زندگی من قرار گرفته است؟ آخرین باری که چیزی را بخشیدم کی بود؟ مای آدمیزاد اگر یک مقدار بخشش بیشتر داشتیم چی می شد؟ وضع دنیا خیلی بهتر از این بود. آدم نمی دونه خنده ش بگیره، گریه ش بگیره، از یه طرف می گن n میلیون آدم از گشنگی دارن می میرن از یه طرف می گن n میلیون آدم اضافه وزن مفرط دارن. اوصافی ست!
2. از چی انفاق می کنند؟ روزی ! هر چیز خوب!
به عبارت دیگر، از هر چه که دارند انفاق می کنند. نمی گه از اموالشان. از همه چیزشان، از آرامششان، شاید با لبخندی بر مسافر دیگه اتوبوس، از خوشی شان، شاید با دادن شکلات به بچه های فامیل، از نعمت داشتن پدر و مادر با رفتن به یتیم خانه. تا دلت بخواد مصداق داره این. من تا حالا خون ندادم، حالا که فکر می کنم می بینم که از این رزق خدا انفاق نکرده ام. فکر می کنم اون دانش آموز زرنگ مدرسه که با حوصله به سوال بچه های ضعیف تر جواب می ده داره انفاق می کنه.
3. کی داده ؟ خدا. امانت است.
می گه که همچیم کار خوفی نمی کنید ها! آخه شما که اینا رو نداشتید، همه این سلامتی، آرامش، پول و ... ما بهتون دادیم. شما به ما بدهکارید، باید حساباتون صاف کنید. درست که حالا خدا لازم نداره اینارو، ولی خلق خدا که هستن، یه مقدارش به اینا پس بدین بارتون سبک شه. یک تلنگر است که انفاق ثمره لطف و طبع بزرگ شما نیست ناشی از حداقل قدر شناسی نیز می تواند باشد.
4. کی ؟ همیشه.
این سومین صفت است در توصیف متقیان. هم ردیف ایمان به غیب و اقامه نماز. ما چه وقت ایمان به غیب داریم؟ هفته ای یک بار؟! آیا ایمان به عالمی ورای ماده چیزی نیست که همیشه باید همراه ما باشد. نماز را که رسما حداقل 5 بار در هر روز می خوانیم. اگر سنت ها را اضافه کنیم و نماز را در معنای کلی خود (دعا) بگیریم که ما قرار بوده دائم در نماز باشیم. صحبت از چه جور انفاقی است که قرار است در ردیف ایمان به غیب قرار می گیره؟ یعنی نه اینکه 2 روز در هفته صدقه می دن! یعنی اینکه انفاق از سر و روشون می باره. یعنی با نگاهشون با صحبتشون با راه رفتنشون ، دارن میشن مصداق بخشش از اون چیزایی که خدا بهشون داده.
5. مومن منفق؟ چقدر دارد مگه؟
گاها تصوری از انسان مومن رستگار تو این دنیا به سراغم می آد. چیزی تو مایه های یک درویش ژنده پوش کنار گرفته از دنیا، که شب و روز با گوسفنداشه و نماز و دعاش به موقع. بعد، این آیه که یادم میاد، می بینم چقدر اشتباه کردم؟ آخه این همه توصیه انفاق برای مومنین چه معنی داره؟ آخه این مومنین ایده آل ذهن من، چی دارن که به کی انفاق کنن؟
یه جورایی می گه که اینا دارا هم هستن که می تونن انفاق کنن. پولم دارن، آرامشم دارن، سلامتی دارن، اطرافیانیم دارن!
به گمانم دعوت به دارندگی در معنای عام خویش ( شامل پول و سلامتی و دانش و . . .) و دعوت به حضور در جمع و اجتماع، آن روهای دیگر قصه دعوت به انفاق و زکات و صدقه است که این همه در قرآن بر آن تاکید شده است.
" این نوشتار برداشتی شخصی و طبعا خام از عبارت زیبای { و مما رزقناهم ینفقون} است. نقدها و نظرات دوستان در رفع اشتباهات احتمالی و قصورات ناخواسته بسیار سازنده خواهد بود."
به عبارت دیگر، از هر چه که دارند انفاق می کنند. نمی گه از اموالشان. از همه چیزشان، از آرامششان، شاید با لبخندی بر مسافر دیگه اتوبوس، از خوشی شان، شاید با دادن شکلات به بچه های فامیل، از نعمت داشتن پدر و مادر با رفتن به یتیم خانه. تا دلت بخواد مصداق داره این. من تا حالا خون ندادم، حالا که فکر می کنم می بینم که از این رزق خدا انفاق نکرده ام. فکر می کنم اون دانش آموز زرنگ مدرسه که با حوصله به سوال بچه های ضعیف تر جواب می ده داره انفاق می کنه.
3. کی داده ؟ خدا. امانت است.
می گه که همچیم کار خوفی نمی کنید ها! آخه شما که اینا رو نداشتید، همه این سلامتی، آرامش، پول و ... ما بهتون دادیم. شما به ما بدهکارید، باید حساباتون صاف کنید. درست که حالا خدا لازم نداره اینارو، ولی خلق خدا که هستن، یه مقدارش به اینا پس بدین بارتون سبک شه. یک تلنگر است که انفاق ثمره لطف و طبع بزرگ شما نیست ناشی از حداقل قدر شناسی نیز می تواند باشد.
4. کی ؟ همیشه.
این سومین صفت است در توصیف متقیان. هم ردیف ایمان به غیب و اقامه نماز. ما چه وقت ایمان به غیب داریم؟ هفته ای یک بار؟! آیا ایمان به عالمی ورای ماده چیزی نیست که همیشه باید همراه ما باشد. نماز را که رسما حداقل 5 بار در هر روز می خوانیم. اگر سنت ها را اضافه کنیم و نماز را در معنای کلی خود (دعا) بگیریم که ما قرار بوده دائم در نماز باشیم. صحبت از چه جور انفاقی است که قرار است در ردیف ایمان به غیب قرار می گیره؟ یعنی نه اینکه 2 روز در هفته صدقه می دن! یعنی اینکه انفاق از سر و روشون می باره. یعنی با نگاهشون با صحبتشون با راه رفتنشون ، دارن میشن مصداق بخشش از اون چیزایی که خدا بهشون داده.
5. مومن منفق؟ چقدر دارد مگه؟
گاها تصوری از انسان مومن رستگار تو این دنیا به سراغم می آد. چیزی تو مایه های یک درویش ژنده پوش کنار گرفته از دنیا، که شب و روز با گوسفنداشه و نماز و دعاش به موقع. بعد، این آیه که یادم میاد، می بینم چقدر اشتباه کردم؟ آخه این همه توصیه انفاق برای مومنین چه معنی داره؟ آخه این مومنین ایده آل ذهن من، چی دارن که به کی انفاق کنن؟
یه جورایی می گه که اینا دارا هم هستن که می تونن انفاق کنن. پولم دارن، آرامشم دارن، سلامتی دارن، اطرافیانیم دارن!
به گمانم دعوت به دارندگی در معنای عام خویش ( شامل پول و سلامتی و دانش و . . .) و دعوت به حضور در جمع و اجتماع، آن روهای دیگر قصه دعوت به انفاق و زکات و صدقه است که این همه در قرآن بر آن تاکید شده است.
" این نوشتار برداشتی شخصی و طبعا خام از عبارت زیبای { و مما رزقناهم ینفقون} است. نقدها و نظرات دوستان در رفع اشتباهات احتمالی و قصورات ناخواسته بسیار سازنده خواهد بود."
ارسال شده در مورخه : چهارشنبه، 28 دي ماه، 1390 توسط اسامه قادری