بررسي اجمالي نوروز
همه ساله بخت تو پيروز باد همه روزگار تو، نوروز باد (فردوسي)
نوروز كه به نامها و اوصاف، عيد ، عيد نوروز،جشن بهار ، نوروز جمشيدي مشهور است،يكي از قديمي ترين جشن هاي ملي ايرانيان است، اين جشن قرن هاي متمادي است كه مورد توجه مردم كشورما و سرزمين هايي است كه با ما ديرينه ي فرهنگي مشترك دارند و از مدت ها پيش از فرا رسيدن آن، منتظر قدومش هستند و براي رسيدنش لحظه شماري مي كنند، خانه تكاني مي كنند،شيريني مي پزند، جامه نو مي دوزند و سعي مي كنند مراسم شاديهايشان و عروسي عزيزانشان در اين ايام برگزار كنند . در اين ايام ديد و بازديدها شروع مي شود و به جاهاي ديدني مي روند و با طبيعت پيوند دوباره مي بندند. هديه ها و عيديها مبادله مي شود و همه از پير و جوان در اين شادي و ايام فرحبخش شركت مي كنند . در بين اقوام و مليت هاي مختلف كردها بيشتر از ديگران از اين ايام استقبال مي كنند و آن را جزء فرهنگ و آداب و رسوم خود مي دانند .
به همين جهت بسياري از شاعران فارس و كرد زبان اين ايام را توصيف مي كنند و آن را گرامي مي دارند. فردوسي از جمله شاعران نامداري است كه نوروز را گرامي مي دارد و مي گويد .
نـگــه دار آييــن جشن ســــده هـــــمان فرّ «نوروز» و آتشكده
هـمان اورمــزد و مــه و روز مـهر بشـويد به آب خرد،جان و چهر
* واژه ي نوروز در زبان پهلوي به صورت (نوكروچ، Nokroč) آمده است كه مركب از دو جزء بخش اول (نوك) به معني نو و جديد و تازه و بخش دوم به معني روز است و روي هم معني روز تازه و نو و يوم الجديد را دارد كه در عربي به صورت « نوكروز»و «نيروز» و «نيريز» به كار رفته است .
نورزو با نخستين روز از نخستين ماه سال خورشيدي در بهاران، آنگاه كه روز و شب برابر مي گردد، آغاز مي شود.
نوروز ا زمراسم بسيار كهن ايرانيان آريايي نژاد است كه اگر چه از اين جشن و مراسم آن در اوستا سخني نرفته است، اما در كتب ديني پهلوي از آن گفت و گو شده است .
ساسانيان نوروز را بسيار با اهميت مي دانستند در آن روز مردم دست از كار مي كشيدند و تا غروب به شادي و سرور مي پرداختند. ماليات هاي خود را مي پرداختند و به بازي و تفريح مشغول مي شدند .
خيام نيشابوري در نوروز نامه آورده است :
آئين عجم از زمان كيخسرو تا به روزگار يزد جرد چنان بوده است كه روز نوروز ، موبد موبدان پيش پادشاه آمدي . و خطاب به او بگفتمي:
شها! سروش آورد تو را دانايي و بينايي و كارداني و دير زيستي با خوي هژير . شاد باش بر تخت زرّين و انوشه خور به جام جمشيد و رسم نياكان و ... سرت سبز باد چون خويد، اسبت كامگار و پيروز و تيغت روشن و كاري و بازت گيرا و خجسته و شكار و كارت راست چون تير، كشور بگيري تو با درم و دينار ....
در نخبة الدّهر آمده است كه ايرانيان مي پندارند كه خداوند در نوروز نور را آفريد ،همه ايرانيان در عيدهاي خويش به شب هنگام آتش مي افروزند و مردم را از فرارسيدن نوروز آگاه مي كنند . ابتدا جشن نوروز پنج روز بود اما بعد ها از اول فرودين ماه تا سيزدهم فروردين ادامه يافت و به 13 روز رسيد.
طبري نوشته است كه جمشيد در نوروز به مردم فرمان داد تا به تفريح بپردازند و با موسيقي شادماني كنند.
در همين مورد ابوالفدا مي نويسد :
جمشيد نوروز را بنيان نها د و آن را جشن قرار داد تا مردمان در اين روز به شادماني بپردازند. به همين جهت در سنت ايرانيان نوروز هميشه توأم با شادي و سرور و موسيقي و شيريني است .
در شاهنامه آمده است كه داستان باربُد و رهيابي او به دستگاه خسرو پرويز در نوروز اتفاق افتاد.
(باربد هنرمندي مشهور بود كه درباريان چاپلوس و هنرمندان درباري مانع ورود او به كاخ خسرو پرويز شدند. نا اميد شد كه پادشاه را ببيند و شكايت خود را به او برساند او را راهنمايي كردند كه در عيد نوروز پادشاه به باغ زيبايش مي آيد و شما در آنجا پناه گير تا او سر برسد و او را از خواسته خود آگاه كني. او چنين كرد و در بالاي درختي پناه گرفت و با آواز دلنشين توجه خسرو پرويز را به خود جلب كرد و به خواسته اش رسيد. )
باربد چنان صداي دلنشيني داشت كه ديگر هنرمندان براي پادشاه جلب توجه نمي كردند و همين باعث شده بود كه ديگر هنرمندان مانع ملاقات او با پادشاه شده بودند.
در تاريخ بلعمي آمده است كه « جمشيد علماء را گرد كرد و از ايشان پرسيد : چيست كه اين مُلك را باقي و پاينده دارد؟
گفتند : داد كردن و در ميان خلق نيكي كردن،پس او داد بگسترد و علماء را بفرمود كه من به مظالم بنشينم ، شما نزد من آييد تا هرچه در او داد باشد،مرا بنماييد تا من آن كنم و نخستين روز كه به مظالم بنشست ،اورمزد روز بود(اول فروردين) از آن پس آن روز را نوروز نام كردند .
خواجه نظام الملك در سياست نامه داستاني دارد:
چنين مي گويند كه رسم مَلِكان عجم چنان بوده است كه در نوروز و مهرگان بار دادندي مرعامه را و هيچ كس را در بازداشت نبودي . پس مَلِك از تخت به زير آمدي و در پيش موبد به دو زانو مي نشستي و گفتي بر هر كس ستمي رفته بي محابا بر من باز گويد .
عيد نوروز
از لحظه تحويل سال يعني لحظه شروع سال جديد،آغاز مي شود،مهمترين بخش مراسم نوروزي چيدن سفره هفت سين است و در كنار آن ها قرآن ،آيينه و شمع مرسوم مسلمانان است .
قرائت چند آيه از قرآن ،دعاي تحويل سال و تصميم گرفتن براي شروع زندگي بهتر و زنده شدن روح معنويت در وجود آدمي و به عبارت روشن تر يك نوع تولد دوباره و جديد همگام با تولد طبيعت براي انسان خوش آيند مي باشد .
مولوي كرد مي گويد :
هه ر كه س ته وه لود دوباره ش نيه
ئه ل به ت سه عاده ت سه تاره ش نيه ن
سعدي هم مي گويد :
برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش دفتري است معرفت كردگار
هماهنگ شدن طبع آدمي با بهار طبيعت به نوعي نشاط و شادابي را در روح و روان انسان به جاي مي گذارد . انسان وقتي احساس مي كند همه جا سبز و خرم و در حال نو شدن است به درون خود رجوع مي كند و لحظه اي احساس نو شدن و تغيير و تحولي در رفتار و اعمال خود مي نمايد اگر اين حالت ، مداومت و استمرار داشته باشد انسان را به مرحله ي جديدي رهنمون مي كند.
مراسم نوروز در هورامان از صفا و صميميت بيشتري برخوردار است علاوه بر جشن هاي اين ايام و شادي و نشاط مردم، براي كشاورزان و باغداران منطقه اورامانات فصل كار و تلاش و درختكاري و زراعت است. در حقيقت هر چه را كشاورزان و باغداران در شش ماه آينده استفاده مي كنند در اين يك ماه در زمين هاي مرغوب غرس مي كنند و با آبياري و مراقبت در انتظار چيدن ثمر و رشد نهال ها و زراعت هاي خود گام بگام پيش مي روند .
جشن نوروز يكي از قائمه هاي سنن و فرهنگ پايدار و عمومي ايراني است و از زماني كه در دوره ساسانيان اسلام وارد كشور ما شده است با آداب و رسومي كه مغايرتي با اصول و مباني ديني نداشتند مخالفتي صورت نگرفت و مردم زندگي عادي خودشان را با حفظ آداب و رسوم، زبان،مليت، لباس ادامه دادند. برگزاري جشن هاي نوروزي كه بمناسبت سال جديد برگزار مي شوند و مردم به شادي و نشاط مي پردازند از جمله ي آداب و رسومي است كه در فرهنگ عمومي ما جاي دارند .
بعضي ها از آيه 76 سوره قصص و حديث ضعيف كان النبيُّ (ص) متواصل الاحزان ، براي جلوگيري و مخالفت با شادي و نشاط جامعه برداشت تنگ نظرانه اي را ارائه داده اند .
آيه 76 قصص درباره قارون و تكبر و فخر فروشي او بحث مي كند و در آخر آيه در زبان قومش مي فرمايد ، لا تفرح اِنّ الله لا يحب الفرحين
فخر فروشي و خود ستايي مكن زيرا خداوند فخر فروشان را دوست نمي دارد.
مولوي هم در اين باره مي گويد :
شادي آن شادي است كز جان رويَدَت تا درون از هر ملالي شويَدَت
و رنه آن شادي كه از سيم و زر است آتشي دان كآخرش خاكستر است .
لذا از مفهوم اين آيه منع شادي و نشاط در حد معمول بدون انجام اموراتي كه مغاير اصول و مباني ديني و اخلاقي باشد، استنباط نمي شود.
و يا در حديث مذكور كه پيامبر (ص) پيوسته در غم و اندوه بودند. دكتر يوسف قرضاوي آن را حديثي ضعيف و غير قابل استناد مي داند . و در عوض پيامبر (ص) مشوِّق شادي و سرور بودند و اطرافيان خود را از اين كار نهي نمي كردند .در حديثي آمده است در محله اي يك عروسي برگزار كردند و بدون سر و صدا اين كار را انجام دادند . پيامبر (ص) فرمودند : چرا به دنبال كسي نفرستاديد كه همراه اين عروس آواز بخواند و بگويد :
أيتناكم أيتناكُم – فحَيوُّنا نُحييّكُم .
آمديم آمديم نزد شما ما را تبريك گوييد به شما تبريك مي گوييم .
هي بادَوو بادَوو بادَه يا خودَا مه بارهك بادَه
همان چند كلمه ي معمول تمام عروسي هاي منطقه كردنشين كه خوانندگان آن را ادا مي كنند لذا مفهوم شادي و نشاط و سرور مايه آرامش روح و روان آدمي است و در هيچ ديني مورد مذمت و تحريم قرار نگرفته است
بيشتر شاديهاي مناطق كردنشين از نوع شادي هايي است كه به زدودن غم و غصه و كدورت و كينه و حسادت از دل و درون تعبير مي شود، نه شاديهايي كه حاصل زر اندوزي ، مستي و فخر فروشي باشد.
در جامعه ما غم و اندوه از شادي و تفريح كم هزينه تر و از مجالس جشن و شادي از امنيت و آرامش بيشتري برخوردار است. در مقابل مجالس جشن و شادي استرس زا ، پر هزينه و پرحاشيه است، گاهاً جوانان ما براي برگزاري يك كنسرت موسيقي هفت خوان رستم را طي مي كنند زيرا غم و غصه در جامعه ما نهادينه شده است اما جشن و شادماني استثناء و براي بعضي ها نا مأنوس است. در حاليكه نشانه يك جامعه سالم استمرار شادي و نشاط و استثناء بودن غم و اندوه مي باشد.
جشن نوروز هر سال يك دفعه در اولين روز فصل بهار برگزار مي شود. پذيرش و تحمل احساسات و علايق نسل جوان و پرهيز از برخوردهاي سلبي و احساسي ضرورتي اجتناب ناپذير است . در پايان از جوانان انتظار مي رود كاري نكنند كه شادي آن ها اندوه و مصيبت ديگران را در پي داشته باشد .
دلهايتان شاد و نوروزتان پيروز باد .
حسن قادري
پاوه / اسفند 1390
منابع :
1.تفسير فرقان – سيد بهاءالدين حسيني – مركز پخش آراس
2.رياض الصالحين – احاديث نبوي – نشر احسان
3.فردوسي و هويت شناسي ايراني – منصور رستكار فسائي – طرح نو
4. لغت نامه دهخدا، ذيل كلمه ي نوروز
5. امير فريدون گرگاني – نوروز – انتشارات سروش – ص 65
6. نخبة الدّهر في عجايب البر و البحر- ترجمه ناصر طبيبيان ، 1357 – تهران – ص 473
7. نخستين انسان،نخستين شهريار – ص 436 – 446
8. تاريخ بلعمي ص 131-130
9. سياست نامه – خواجه نظام الملك – چاپ شفر – ص 39-38