نتايج هماهنگ با عبارت جستجو شده : 23

بازگشت

ممنون از بهار و مهر جالب بود
توسط tafgah
پنج شنبه اسفند ماه 4, 1390 11:28 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

عالی بود مرسی
توسط tafgah
شنبه اسفند ماه 13, 1390 1:35 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام مهر جان ممنون الحق که ایمان و اخلاق برای آدم کافیه.
توسط tafgah
يکشنبه اسفند ماه 14, 1390 2:15 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

خانه خدا

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم الو ... الو... سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده. بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خ...
توسط tafgah
دوشنبه اسفند ماه 14, 1390 1:11 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

بندگی ما و خدایی خدا

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است. بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم. خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان. بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم… خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان بنده: خدایا سه رکعت زیاد است خدا: بنده ی من فقط یک رک...
توسط tafgah
چهارشنبه اسفند ماه 16, 1390 12:01 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

زوجی که حتی یک اختلاف هم باهم نداشتند رازشان را فاش کردند!

روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه‌های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشان (راز خوشبختیشان) را بفهمند. سردبیر می‌پرسد: " آقا واقعا باور کردنی ...
توسط tafgah
شنبه اسفند ماه 19, 1390 12:49 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

اگر مردان هرزه نبودند زنان هرگز هرزه نمی شدند!

بودا به دهی سفر کرد. زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : «این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید » بودا به کدخدا گفت: « یکی از دستانت را به من بده» کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در ...
توسط tafgah
شنبه اسفند ماه 19, 1390 12:59 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام
سال نو همه پیشاپیش مبارک
انشاالله سال پربرکت و خوبی داشته باشید
منم دعا کنید....
بنظر من یه خانه تکانی حسابی واسه دلمون انجام بدیم .(پاک کردن هر آنچه که تیر و تاریکش کرده)
توسط tafgah
شنبه اسفند ماه 20, 1390 12:30 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

قدرت بخشش

بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. زن خردمند هم بى درنگ،...
توسط tafgah
يکشنبه اسفند ماه 21, 1390 7:55 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

شاید تو سرنوشتت نوشته...!

از خدا پرسیدم:
اگه تو سرنوشت ما همه چیزو از قبل نوشته ای
آرزو کردن چه فایده ای داره؟

خدا خندید و گفت :
شاید تو سرنوشتت نوشته باشم هر چه آرزو کرد ...!
توسط tafgah
چهارشنبه اسفند ماه 24, 1390 8:48 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام و خسته نباشید به همه دوستان پینوسی
دستتون درد نکنه انشاالله همیشه قه لبتا ساق بو ..
بی صبرانه منتظر دیدن و شنیدن دوباره شعر ئه وین هستیم  :D
توسط tafgah
جمعه اسفند ماه 25, 1390 1:06 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام
ممنون داده بصیره عالی بود
التماس دعا
توسط tafgah
جمعه اسفند ماه 26, 1390 9:17 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام
به نظرمن شاره که م پاوه= عشق و محبت نسبت به شهری که سالهای سال در اون بودی.
من که پاوه ای نیستم اما بزرگ شده ی پاوه م و پاوه رو با هیچ جای دنیا عوض نمیکنم .
انشاالله سوء تفاهم ها برطرف بشه چون خداییش فکر نکنم منظورخاصی داشتی!!!!!!
توسط tafgah
يکشنبه اسفند ماه 27, 1390 12:42 am
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام واقعا خسته نباشی هر چه از دل برآید بر دل نشیند خدایا توروخدا خودت خوب میدونی چقدر ضعیفیم خدا جون التماست میکنم کمکمون کن خدایا بارها به لطف خودت به قله ایمان رسیدم اما با یه اشتباه ساده لیز خوردم و افتادم تو دره خدا جونم من به جز تو کسی رو ندارم دوستامم به جز تو همدم و کسی رو ندارن خدا جون این ...
توسط tafgah
دوشنبه اسفند ماه 29, 1390 8:49 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

کاش همیشه در کودکی می ماندیم تا به جای دلمان سر زانوهایمان زخم میشد :?
توسط tafgah
دوشنبه اسفند ماه 29, 1390 9:14 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

گاهی باید نشنید!!!

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که...
توسط tafgah
سه شنبه فروردين ماه 8, 1391 1:53 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام

ممنون از همه دوستان عزیزم مخصوصا بهار جان..

داده بصیره گفتنی ان شالله همه پینوسیها با صالحان محشور شوید
توسط tafgah
پنج شنبه فروردين ماه 17, 1391 11:31 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

منم از این پیامها متنفرم و خیلی وقتا تا آخر پیام رو هم نمیخونم  حذفش میکنم واقعا چیز بی ربطیه!!
توسط tafgah
يکشنبه فروردين ماه 20, 1391 8:42 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک

سلام

قشقره به پا کردن

اصلا دوست ندارم و از این نوع مطالب هم متنفرم .

اگه بخواهید این نوع مطالب رو در سایت رواج بدید بهتون قول میدم دیگه اون ارزشی رو که باید داشته باشه از دست میده و ورود افرادی همچون "حاجی پاندا" توی سایت باز میشه!!
توسط tafgah
جمعه فروردين ماه 25, 1391 3:41 pm
 
پرش به انجمن
پرش به تاپیک