قدرت و توانايي اجنه ها در چه حدي است؟
خداوند به جن ها تواني داده كه به انسانها نداده و خداوند از برخي قدرت و توان آنها براي ما سخن گفته است . مانند:
1- سرعت حركت و انتقال
عفريتي از جن ها با حضرت سليمان عليه السلام تعهد كرد كه عرش ملكه يمن را در مدتي كمتر از اينكه شخصي از جايش بلند شده و بنشيند، در محضر او حاضر كند:
«قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ * قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ». النمل: 39 - 40
عفريتي از جنّيان گفت: من آن را براي تو حاضر ميآورم پيش از اين كه (مجلس به پايان برسد و) تو از جاي برخيزي . و من بر آن توانا و امين هستم. كسي كه علم و دانشي از كتاب داشت گفت: من تخت (بلقيس) را پيش از آن كه چشم بر هم زني، نزد تو خواهم آورد . هنگامي كه سليمان تخت را پيش خود آماده ديد، گفت: اين از فضل و لطف پروردگار من است . (اين همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است) تا مرا بيازمايد كه آيا شكر (نعمت) او را بجا ميآورم يا ناسپاسي ميكنم . هر كس كه سپاسگزاري كند تنها به سود خويش سپاسگزاري ميكند، و هر كس كه ناسپاسي كند، پروردگار من بينياز (از سپاس او و) صاحب كرم است (و سفره كريمانه انعام خود را از شكرگزار و ناشكر قطع نميكند).
2- سبقت گرفتن از انسانها در عرصه فضا
جن ها از دير زمان به سوي آسمانها سعود مي كردند و از اخبار آسمانها استراق سمع مي كردند تا هر حادثه را قبل از وقوع بدانند، آنها بعد از مبعث رسول الله صلي الله عليه وسلم به حراست آسمانها افزودند:
«وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا * وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا». الجن: 8 - 9
ما قصد آسمان كرديم، و همه جاي آن را پر از محافظان و نگهبانان نيرومند (ملائكه) و شهابها (ي سوزنده) يافتيم. ما (پيش از اين) در گوشهها و كنارهاي آسمان براي استراق سمع مينشستيم (و كسب خبر ميكرديم) ولي اكنون هر كس بخواهد گوش فرا دهد، شهاب آمادهاي را در كمين خود مييابد كه به سوي او نشانه ميرود.
رسول الله صلي الله عليه وسلم نحوه استراق سمع را چنين توضيح داده است:
" وقتي خداوند مي خواست كاري انجام گيرد فرشتگان بمنظور اطاعت از وي پرهاي خود را مانند زنجيري بر صخره اي مي زدند. وقتي اضطراب دلهايشان زدوده شد، با هم مي گفتند: پروردگار چه فرمود؟ مي گويند: هر آنچه گفته حق است، او برتر و بزرگ است.
استراق كنندگان اين گفتگوي فرشتگان را مي شنيدند و آن را به ديگران منتقل مي كردند، آنها نيز آن را به دستهي ديگري منتقل ميکنند، تا اينکه در نهايت آن کلمهي استراق شده را به ساحر يا کاهني ميرسانند، چه بسا ممکن است قبل از رساندن آن کلمه به ساحر و يا کاهن شهاب سنگي آن را نشانه بگيرد و کسي از آن اطلاع نيابد، و ممکن است هيچ شهاب سنگي آن را نپيمايد و به دست کسي بيفتد، از اينرو به وسيلهي آن يک کلمه صحيح و درست صد کلمهي دروغ را رديف مينمايد، زيرا مردم ميگويند: مگر فلان روز چنين و چنان نگفت که درست از آب درآمد؟ پس با توجه به کلمهي درستي که از آسمان استراق نموده تمامي دروغهاي وي تصديق ميشوند. "
3- آگاهي جنيان از كار بنائي و صنعت
خداوند به ما خبر داده است كه جنياني را براي حضرت سليمان مسخر گردانيده بود، لذا جن ها كارهاي زيادي را انجام داده اند كه به نيروي عظيم و تيز هوشي و مهارت نياز داشتهاند:
«وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ * يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ ». سبأ: 12 - 13
و پروردگارش گروهي از جنّيان را رام او كرده و در پيش او كار ميكردند و اگر يكي از آنها از فرمان ما سرپيچي ميكرد (و به سخن سليمان گوش نميداد، كيفرش ميداديم و) از آتش سوزان بدو ميچشانديم. آنان هر چه سليمان ميخواست برايش درست ميكردند، از قبيل: پرستشگاههاي عظيم، مجسّمهها، ظرفهاي بزرگ غذاخوريِ همانند حوضها، و ديگهاي ثابت (كه از بزرگي قابل جابه جائي نبود).
4- توانايي بر تغيير شکل
جن ها ميتوانند خود را به شكل انسانها و حيوانات در آورند، شيطان در جريان غزوه بدر به شكل و صورت سراقه بن مالك نزد مشركين آمد و آنان را وعده پيروزي و كمك داد، اين آيه در همين راستا نازل شده است:
«وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ ». الأنفال: 48
(به ياد آور) زماني را كه اهريمن (با وسوسههاي خود) اعمالشان را در جلو ديدگانشان ميآراست و ميگفت: امروز هيچ كس نميتواند بر شما پيروز شود و من، همپيمان و ياور شما هستم.
اما وقتي سپاه اسلام و لشكر كفر به پيكار همديگر رفتند و شيطان، فرشتگان را ديد كه از آسمان فرود مي آمدند، پشت داد و فرار كرد:
«فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ ». الأنفال: 48
امّا هنگامي كه دو گروه (مؤمنان و كافران) همديگر را ديدند (و روياروي شدند) بر پاشنههاي خود چرخيد (و از عهد و پيمان خود دست كشيد) و گفت من از شما بيزار و گريزانم . من چيزي را ميبينم كه شما نميبينيد. من از خدا ميترسم.
داستان زيبايي براي ابوهريره پيش ميآيد كه بخاري آن را روايت كرده است، حضرت ابوهريره رضي الله عنه مي گويد:
رسول الله صلي الله عليه وسلم مرا مأمور حفاظت (زكات رمضان) صدقه فطر كرده بود، شخصي آمد و با مشت هاي پر از گندم برداشت، دستش را گرفتم و گفتم: به خدا سوگند! تو را نزد رسول الله مي برم. گفت: عيال من زياد است و من نيازمندم. ابوهريره گفت: من او را رها كردم، صبح روز بعد، رسول الله صلي الله عليه وسلم از من پرسيد: امشب زنداني را چه كار كردي؟ عرض كردم: شدت احتياج و كثرت فرزندانش را عنوان كرد، به حالش ترحم نموده او را رها كردم. رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: دروغ گفته است و دوباره بر مي گردد. ابوهريره مي گويد: اذعان كردم كه بر مي گردد. زيرا رسول الله صلي الله عليه وسلم خبر داده بود كه بر مي گردد، از اينرو در كمين نشستم، بار ديگر آمد و به برداشتن گندم مشغول شد، دستش را گرفته، گفتم تو را پيش رسول الله صلي الله عليه وسلم مي برم، گفت: مرا رها كن، من نيازمندم و عيالم سنگين است، بار ديگر بر نمي گردم، پس بحالش ترحم كردم. صبح رسول الله صلي الله عليه وسلم از من پرسيد: اي ابوهريره! زنداني تو چه كرد؟ عرض كردم: اي رسول الله صلي الله عليه وسلم! شدت نياز و سنگيني عيالش را مطرح كرد، بحالش ترحم نموده و او را رها كردم.
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: با تو دروغ گفته دوباره برمي گردد.
براي بار سوم آمد، همان صحبت هاي دو شب گذشته ميان من و او تكرار شد، گفتم تو هر بار وعده مي كني و به وعده ات عمل نمي كني. گفت: مرا رها كن، كلماتي را برايت مي گويم و نشان مي دهم كه برايت مفيد خواهد بود. گفتم: آن كلمات چه هستند؟ گفت: هرگاه به رختخواب مي روي، آيه الكرسي (الله لا اله الا هو الحي القيوم) را تلاوت كن . در چنين حالتي همواره از جانب خداوند محافظي بر تو گماشته مي شود و تا صبح هيچ شيطان و جني نزد تو نخواهد آمد، آنگاه او را رها كردم.
رسول الله صلي الله عليه وسلم از من سؤال كرد، امشب با زندانيت چه كار كردي؟ عرض كردم: اي رسول خدا! او گفت چند كلمات را به تو ياد مي دهم كه خداوند بوسيله آنها به تو فايده مي رساند، لذا من او را رها كردم. رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: آن كلمات چه هستند؟ عرض كردم: به من گفت هرگاه موقع خواب آيه الكرسي را تا آخر تلاوت كني، همواره از جانب خداوند محافظي بر تو گماشته مي شود و تا صبح هيچ جن و شيطاني نزد تو نخواهد آمد. رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: او راست گفته است، ولي او دروغگو است و فرمود: اي ابوهريره! آيا مي داني در اين سه شب چه كسي تو را مخاطب قرار داده است؟ عرض كردم: خير. فرمود: او شيطان بوده است.( بخاري: 4/482 شماره:2311 .)
اين شيطان به صورت انسان پيش ابوهريره آمده است، گاهي شيطان به صورت حيوان: شتر، الاغ، گاو، سگ و گربه پيش آدمي مي آيد. اغلب بصورت سگ و گربه سياه ظاهر مي شود.
رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده است: رد شدن سگ سياه از جلو نمازگزار، نماز را قطع مي كند و علت آن را چنين بيان نموده است كه سگ سياه شيطان است .( مسلم: 1/365 شماره: 510 .)
ابن تيميه مي فرمايد: سگ سياه، شيطان سگ ها است و جن در اغلب اوقات بصورت سگ سياه ظاهر مي شود، هم چنين در شكل و صورت گربه سياه نيز ظاهر مي شود، زيرا رنگ سياه جامع قدرت و نيروي شيطاني و حاوي حرارت بيشتري ميباشد.
«والله اعلم»
"وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين"
** ادامه دارد **
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...