دموکراسی از دیدگاه استاد محمد قطب ـ حفظه الله ـ
اما دموکراسی، خود فتنهی بزرگی است؛ فتنهای که بسیاری از داعیان امروز همچون برادرانشان که به فتنهی ناسیونالیستی گرفتار شدند،[1] بدان گرفتار شدهاند. ما شکی در اخلاص چنین داعیانی نداریم، اما با این وجود میگوییم: آنها در این زمینه فریب خوردهاند. آنها چنین گمان میکنندکه از این طریق به اسلام خدمت میکنند. چنین امری به سبب تشابه ظاهری بین دموکراسی و مسئلهی شورایی که خداوند امت اسلامی را به التزام به آن دستور داده است، بر آنها چنان مشتبه شده که گمان میکنند اسلام و دموکراسی یک چیز واحد هستند، یا دو چیز هم جنس هستند که ممکن است در کنار هم چیز واحدی را تشکیل دهند.
به نظر من عاملی که آنها را به دموکراسی جذب کرده این است که آنها چنین گمان میکنند که دموکراسی شکل اجرایی روح اسلام است، بنابراین تلاش مینمایند که حکومت را در یک نظام دموکراسی به دست گیرند. عامل دیگر تضمینهایی است که دموکراسی برای افراد در مقابل دولت و حکومت تقبل میکند. پس وقتی این داعیان خود را در یک نظام استبدادی که آنها را آواره و تعذیب و حتی به اعدام محکوم میکند، میبینند، میگویند: ای کاش نظامی دموکراسی میداشتیم که دعوت و داعیان را از ظلم و استبداد حمایت میکرد.
این درست، اما چنین مسئلهای فریب دموکراسی خوردن را توجیه نمیکند.
مسئلهی بسیار مهمی در زندگی مؤمن مطرح است؛ مسئلهای که از عقیدهاش سرچشمه گرفته و از همانجا آغاز میشود و در فکر و رفتارش جریان مییابد. این مسئلهی بزرگ این است: «معبود کیست؟» «خدا، یا خدایان دیگر با او همکارند یا غیر او معبودی نیست؟» بعد از این مسئله و به دنبال آن، مسئلهی دیگری که ارتباط عمیقی با مسئلهی ایمان دارد به وجود میآید که مسئلهی «تشریع» یا تدوین قوانین میباشد که «قانونگذارکیست؟»
اما مسئلهی اول در دموکراسی «الحاد» است که در لفاف آزادی بندگان پیچیده شده است.
مسئلهی قانونگذاری در دموکراسی نیز مشخص است، و آن این که حق حلال و حرام کردن و مصدر تمام مسائل و قدرتها امت و پارلمان نمایندگان امت است، صرف نظر از وجود ثروتمندانی که ثقل واقعی و قدرت اصلی جامعه در دست آنها است و در پشت پردهای زیبا قرار دارند؛ پردهای که به نیابت از مردم و به نمایندگی از آنها و به نمایندگی از آزادی اختیار و بیان آنها عمل میکند. وقتی بخواهیم نظریهای را نقد کنیم (بر آن ایراد وارد کنیم)، در پارلمان یک کمیسیون عالی قانونگذار وجود دارد که هیچ معاقبه و سرزنشی متوجه آن نمیشود، اگرچه فساد را نیز حلال کند ـ که حلال هم کردهاند ـ و اگر چه فسادهای نادر را نیز مباح کنند ـ که مباح هم کردهاند ـ و اگر چه ...
داعیان مسلمانی که ادعای دموکراسی میکنند، وقتی با چنین نقدهایی مواجه میشوند میگویند: نه، نه، منظور ما شورای اسلامی است؛ شورایی که ملتزم به کتاب خدا و سنت رسولش باشد، شورایی که در چارچوب مقاصد شریعت و مصالح امت اجتهاد در آن صورت گیرد.
هیچ شکی نداریم که چنین داعیانی هدفشان از شورا همین است. اما خالصانه و دلسوزانه به آنها میگوییم: آنچه شما ادعایش را میکنید، دموکراسی نیست، بلکه اسلام است، و هیچ اسم دیگری جز اسلام ندارد.
از حکومتهای دموکراسی اصیل سؤال کنید که: ما میخواهیم دموکراسی را اجرا کنیم، اما میخواهیم شراب را حرام کنیم. فوراً خواهند گفت: این دخالت در آزادیهای فردی است که قانون دموکراسی این اجازه را نمیدهد.
از آنها بپرسید: ما میخواهیم دموکراسی را اجرا کنیم، اما میخواهیم زنان محجب باشند. خواهند گفت: چنین حقی را ندارید. بر اساس قانون دموکراسی آزادیهای شخصی محفوظ است.
از آنها بپرسید: میخواهیم دموکراسی را اجرا کنیم و ملتزم به مسائل دینی باشیم و ربا و زنا را ممنوع کنیم، و وسایل اعلان جمعی را از نشر فساد و الحاد منع نماییم. خواهند گفت: تفکر تو تفکر دموکراسی نیست. [بلکه عین دیکتاتوری و استبداد بوده و] آنچه بر دموکراسی حکومت میکند و حاکم است، ارادهی مردم است، و شما نمیتوانید چیزی را بدون رضایت مردم بر آنها تحمیل کنید. این درحالی است که خداوند میفرماید:
« وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ » (احزاب؛36)
«هیچ مرد و زن مؤمنی در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند، اختیاری از خود در آن ندارند.»
به داعیان مسلمانی که ادعای دموکراسی میکنند، دلسوزانه و برادرانه می گوییم: دموکراسی موجود هیچ ارتباطی با اسلام ندارد؛ زیرا اساساً مخالف هر گونه مصدر التزامی است؛ التزام به هر شکل و از طرف هر کسی که باشد، حتی خدا. اولین چیزی که این دموکراسی با آن مبارزه میکند، التزام به اوامر خداوند است.
به آنها میگوییم: دموکراسی هیچ ارتباطی با اسلام ندارد؛ زیرا سردمداران دموکراسی راه را برای هر فاسد و مفسدی در زمین گشودهاند؛ اما برای اسلام و مسلمین هیچ راه و مسیری را باز نکردهاند. مسئلهی الجزایر برای همیشه در یادها خواهد ماند. هر گروهی در انتخابات اکثریت آراء را به دست آورد حق حضور در پارلمان را دارد، جز مسلمین.[2]
با خودمان صادق باشیم و با مردم نیز. آنچه در پی آن هستیم اسلام است و هیچ نام دیگری غیر از اسلام ندارد.
این داعیان گمان میکنند که اگر هویت خود را پنهان کنند و لباس دموکراسی بپوشند، به آنها اجازه خواهند داد که فعالیت و رشد کنند، هرگز، هرگز، همانا سگ شکاری حس بویایی قویای دارد که از فاصلههای خیلی دور بوها را استشمام و احساس میکند
« فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ » (حجر؛ 94)
«آشکارا بیان کن آنچه که بدان دستور داده شدی و به مشرکان اعتنا مکن.»
(مرجع : لا اله الا الله روح زندگی نوشته : استاد محمد قطب ـ ترجمه : جهانگیر ولدبیگی صص213 – 215 ـ چاپ : سوم 1386 ـ چاپ اول 1382 ص 255-۲۵۸)
فرستنده : وریا محمدی
منبع : وبلاگ شکستن بت دموکراسی
http://www.antidemocracy.blogfa.com/
http://www.antidemocracy.blogsky.com/
http://www.antidemocracy.mihanblog.com/
http://www.antidemocracy.persianblog.ir/
http://www.antidemocracy.persiangig.com/
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - در زمان اوج تفکر ناسیونالیستی گروهی از مسلمانان برای هماهنگ شدن با جریان رایج ادعا کردند که ناسیونالیستی عین اسلام است آنگونه که امروز گروهی دیگر مدعی دموکراتیک بودن اسلام هستند و دموکراسی را عین اسلام میپندارند.
[2] - در الجزایر مسلمانان بیش از 90 درصد آراء را بدون تقلب وفریب بدست آوردند اما همان مدعیان دموکراسی آن را نپذیرفتند و با کودتای نظامی آنها را برکنار کرده و رهبران مسلمان را فقط بخاطر رأی آوردنشان به زندان انداختند همان رهبرانی که پیشگامان استقلال الجزایر از استعمار فرانسهی دموکراتیک بودند، بخاطر مسلمان بودن هیچگاه خونهایشان به رسمیت شناخته نشد و از فداکاریها و جان فشانیهایشان در راه استقلال تقدیری به عمل نیامد. در همین اواخر نیز شاهد بودیم که حماس در فلسطین راه رهبران شهید خود شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی ـ رحمهما الله ـ را به پشت انداختت و با خیانت به آرمان هر مسلمان در راه ذلت بار دموکراسی قدم نهاد و در انتخابات پیروز شد و با تمام وجودمان مشاهده کردیم که سردمداران و مدعیان دوغگوی دموکراسی هرگز آن را نپذیرفتند. به کمی قبلتر در ترکیه برگردیم، چندین بار به اصطلاح اسلامگرایان !!! با انتخابات به پیروزی رسیدند وبعد از کلی ذلت و خواری وامتیاز دادن به سران کفر جهانی هر بار با کودتا و انحلال احزابشان ذلیلانه از کار برکنار شدند و همکنون باید منتظر سرنوشت شوم عبدالله گل و اردوغان باشیم، بله فریب وضعیت کنونی آنها را نخورید که جوجه را آخر پاییز می شمارند؟!!.
قال الله تعالی : «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُ»