علماي جهنمي

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

علماي جهنمي

پستتوسط shaker » جمعه شهريور ماه 24, 1391 10:34 am

روایتی نقل شده ( البته هنوز مدرك آنرا پيدا نكردم اگر دوستان يافتند اطلاع دهند)که علمای سوء  به تعداد طبقات جهنّم به هفت قسمت تقسیم می شوند ؛
طبقه اول :
« إنّ من العلماء مَن یحبّ أن یخزن علمه و لایأخذ عنه فذاک فی الدرک الاوّل من النار»
برخی از علماء دوست دارند فقط علم اندوزی کنند و کسی از علم آنها استفاده نکند و به اصطلاح بخل درعلم دارند همانند بخیل در مال که در احادیث داریم ذره ای از بخل اگر در دل باشد اعمال را از بین می برد،این دسته از علماء در طبقه اول جهنم جای دارند.
بخل در علم بدتر از بخل در مال است مثل اینکه فردی مطالب زیادی بلد است ولی نمی گوید تا نکند دیگری نیز که همپایه اوست یاد بگیرد یا نمی خواهد مطالبی که بلد است دیگری  زودتر از او بگوید یا از او تقاضای درس و مذاكره علمي می کنند قبول نمی کند،
در حالات یکی از اولیای خدا نقل می کنند که ایشان در ایام تحصيل هرگاه به یک اشکال خیلی عالی برخورد می کرد این اشکال را خودش نمی پرسید بلکه به رفیقش می گفت تا او بپرسد تا اخلاصش از بین نرود و فقط برای تفهیم مطلب می خواست سؤال کند، این یک مقام عالی است و هرکس از آن برخوردار نمی باشد و فقط با تقوا و ورع می توان به این مرتبه رسید.
خلاصه؛ عالمی که بخیل در علم باشد جایش در طبقه اول جهنّم است چون خودش می خواسته بر همه سر باشد و همه به او به به کنند پس در علمش اخلاص نداشته و برای خدا نبوده است.

انشاءالله ادامه دارد......

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

برای نویسنده این مطلب shaker تشکر کننده ها: 3
SamanRashidi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), salar67 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

بقيه حديثِ علماي جهنّمي:

پستتوسط shaker » پنج شنبه شهريور ماه 30, 1391 8:10 am

طبقه دوم جهنّم:

« و من العلماء مَن إذا وعظ عنف فذاک فی الدرک الثانی من النار»

بعضی از علماء زمانی که خیرخواهی و نصیحت شوند تکبّر می کنند وحاضر نیستند از کسی یا حتی از شاگردشان هم مطلبی بپذیرند.
خدمت یکی از اولیاء خدا در صف جماعت نشسته بودم ایشان مقید بود ذکر رکوع و سجود را سه مرتبه بگوید امّا چون امام جماعت زود بلند می شد یک مقدار سریع ذكر می گفت ،بعداز نماز دیدم یک مرد عامی که کنارش نشسته بود و او را نمی شناخت به ایشان گفت: آقا اگر ذکر رکوع و سجود را یکبار ولی آهسته بگویید بهتر است. عکس العمل ایشان این بود که گفت: چَشم چَشم ،خیلی متشکرم ،خوب شد که تذکر دادید.

این علم برای خداست و عالم اگر علمش برای خدا باشد زمانی که نصیحتش می کنند استکبار نمی کند.
نصیحت چه غلط باشد و چه درست ، شما تواضع کنید و بپذیرید چون اگر درست باشد پس آن شخص خیرخواه شما بوده و اگر غلط هم باشد باز از روی خیرخواهی گفته شده و نمی خواسته طلب بزرگی نسبت به شما بکند.
خلاصه یکی از خصوصیات عالم بدون اخلاص این شد که اگر نصیحت شود تکبر می ورزد ولی وقتی خودش نصیحت می کند درشتی و زیاده روی می کند چنین عالمی جایش در طبقه دوم جهنّم است.

طبقه سوم جهنم:

« و من العلماء مَن یری أن یضع العلم عند ذوی الثروة والشرف و لایری له فی المساکین وضعاً فذاک فی الدرک الثالث من النار»

بعضیها دوست دارند همیشه در جمع پولدارها و مُعَنوَنین منبر بروند و در یک مسجدی که چند تا فقیر در آن هستند راضی نمی شوند که سخنرانی کنند. متاسفانه بعضی از منبريها، شماره حساب دارند وقبل از هر منبر باید اول پول را به حسابشان واریز کنید و فیش بانکی را به او نشان دهی تا قبول کند، نرخش را هم همه می دانند که این آقا پنجاه هزارتومانی است یا شصت هزار تومانی، بنابراین اگر به او بگویی : آقاجان فلان جا مجلس است پس اگر فیش را نشانش بدهی تازه می گوید چه ساعتی وکجا؟ وگرنه می گوید: ببخشید وقت ندارم؛ اینها منبري و مبلّغ دين نیستند بلکه تاجرند و بنابر تعبیر احادیث «مستاکلٌ بدینه » هستند. این قسم از علماء در طبقه سوم جهنّم جای دارند.

حضرت عیسی علیه السلام
در حدیثی می فرمایند:
«الدینار داء الدین و العالِم طبیب الدین فإذا رأیتم الطبیب یجرّ الداء إلی نفسه فاتّهموه واعلموا انّه غیر ناصح لغیره»
یعنی : دینار، درد دین است و عالِم ، طبیب دین است اگر دیدید طبیب درد را بسوی خود می کشد پس اورا متّهم کنید و بدانید درفکر اصلاح دیگران نیست.



حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

ادامه علماي جهنمي

پستتوسط shaker » پنج شنبه مهر ماه 6, 1391 8:38 am

طبقه چهارم جهنّم:

« و مِن العلماء مَن یذهب فی علمه مذهب الجبابرة و السلاطین فإن ردّ علیه شیئ مِن قوله أو قصّر فی شیئ من أمره غضب فذاک فی الدرک الرابع من النار »

جبابره و سلاطین یعنی افراد زورگو و ظالم که زیر بار احدی نمی روند و کوچکترین انتقاد به آنان سبب برانگیختن خشم آنان می گردد. اینها ثروت و پول دارند لهذا هرچه می گویند خیال می کنند همان درست است و باید همه مطیع آنها باشند و تحمل کوچکترین انتقاد و مخالفتی ندارند ، بعضی از علماء هم اینطور هستند اگر شاگردش یا یکی از علماء با استدلال بگوید که این فرمایش شما درست نیست یا اگر او را بالا ننشانند یا جلوی پایش بلند نشوند ، زود عصبانی شده و اوقاتش تلخ می گردد این قسم از علماء در درجه چهارم جهنّم جای دارند.
اینها همه از مذهب جبابره هست و لازم نیست حتماً عالِم و ملاّ باشد تا این صفت سراغش بیاید بلکه از همان اوایل در بعضیها بروز می کند؛ دربحث علمي اگر حرفش را ردّ بکنی اوقاتش تلخ شده و ناراحت می شود گویا فراموش کرده مباحثه برای طلب فهم بیشتر است و باید بگذارد به کلامش بیشتر اشکال شود تا اصل و جان مطلب صحیح قرار بگیرد.
اشکال کردن شاگرد سبب تقویت علمی استاد هم می شود چون مجبور است فکر کند تا جوابش را پیدا کند و این مستلزم مطالعه بیشتر است .
همانطور که تعلّم اخلاص می خواهد تعلیم هم به همان اندازه نیازمند اخلاص است واگر کسی کارش برای خدا باشد دیگر إبایی از شنیدن و مطرح شدن اشکال و انتقادها ندارد.
شخصي نقل مي كرد پای درس استادم اشکالی مطرح کردم ولی ایشان نپذیرفت دوباره اشکال را عرض کردم وایشان نگاهی کرده فرمود: من بیشتر دقت کرده و فردا جواب اشکالتان را می دهم. فردا که  به درس آمد در همان ابتدای درس اشکال مرا مطرح نموده وقبول کرد وسپس فرمود: ما هیچ إبایی نداریم که از شاگردانمان چیزی بیاموزیم. اینگونه درس خواندن و درس دادن معلوم است برای خداست نه برای عنوان و مقام.

نقل شده  خواجه نصیرالدین طوسی در سفر خویش به روستایی رسید و در یکی از قهوه خانه های آنجا توقف نمود، بیرون قهوه خانه تختی بود و هوا هم خیلی خوب بود لذا خواجه آن شب برای خوابیدن روی همان تخت دراز کشید، صاحب قهوه خانه گفت: تشریف بیاورید داخل زیرا امشب بارندگی می شود ولی خواجه نگاهی به آسمان کرد و محاسبه ای نمود و گفت: من با محاسبات ریاضی و هیئت اثری از بارندگی امشب ندیدم ،تو از کجا می گویی امشب بارندگی می شود؟ صاحب آنجا گفت: هر شب که بخواهد باران بیاید سگِ من می رود داخل می خوابد و امشب همین کار را کرده، ولی شیخ توجهی نکرد و همانجا خوابید نیمه های شب ابرها در آسمان ظاهر شده و باران شدیدی شروع شد مرحوم خواجه بساط خویش را جمع نمود و درب قهوه خانه را زد صاحب آنجا به زحمت بیدار شد و گفت: من که گفتم امشب باران می آید. خواجه فرمود: بله ولی من نمی دانستم علمم از یک سگ هم کمتر است.

خلاصه عدم تواضع و عنیف بودن در علم و یک دنده بودن در مطالب علمی و پافشاری در اثبات آن؛ اینها راه  را مسدود می کند و با اخلاص منافات دارد.

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

برای نویسنده این مطلب shaker تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

ادامه حديث علماي جهنمي

پستتوسط shaker » پنج شنبه مهر ماه 13, 1391 9:03 am

طبقه پنجم جهنم:

« و مِن العلماء مَن یطلب احادیث الیهود و النصاری لیغزر به علمه و یکثر به حدیثه فذاک فی الدرک الخامس من النار»


يعني: بعضی از علماء دائم به دنبال یاد گرفتن اصطلاحات و سخنان یهود و مسیحیت هستند تا علمشان فراوان شده و حرف زدنشان زیاد شود و مردم بگویند : به به چقدر فرد مُلایی است و چقدر چیز بلد است، این دسته هم در طبقه پنجم جهنّم قرار دارند.

بعضیها مقیّدند که حرفهایشان با اصطلاحات غربي و خارجي باشد و عادی حرف نمی زنند تا همه بفهمند مثلاً حرفهایش را با اصطلاحات فلسفی و تخصصی همراه می کند تا بگویند چقدر عالِم است و چقدر پُر است ، حتی گاهی حدیث یاد می گیرد تا بگویند چقدر حدیث بلد است، اخلاقیات و احوال بزرگان را یاد می گیرد وبا چیزهایی که به درد نمی خورد قاطی می کند تا بگویند چقدر پُر است، اینها همه با اخلاص منافات دارد و معلوم است که برای خدا نیست و برای جلب هوای نفس است.

متاسفانه امروزه رسم شده که مقداری ازاین اصطلاحات را حتي بر روی منبر بیان می کنند و مردم بی گناه هم فقط ماتشان می برد و چیزی نمی فهمند، منبر که جای این سخنان نیست بلکه باید از اخلاقیات و از فضائل و عقائد صحبت کرد تا ایمان و عقاید مردم محکم شده روز به روز بر عبوديتشان افزوده گردد،ارادت و توكلّشان به حضرت حق زیاد شده و از بندگان خالصش قرار گیرند مخصوصا در این عصر،

استاد ما از بزرگان بود. یکی از رفقاء می گفت روزی به منزل ایشان رفتم ودیدم یک کتابخانه کوچک فقط با چند کتاب دارند پرسیدم: آقا شما با اینهمه معلومات و احتیاج به کتب چرا فقط همین تعداد کتاب دارید؟ ایشا ن فرمود: بگذار از حق همین تعداد کتاب برآیم بقیه اش پیشکش! ایشان نمی خواست چیز زایدی که به درد دنیا و آخرتش نمی خورد یاد بگیرد و وقتش را برای یاد گرفتن چند اصطلاح بی فایده تلف نمی کرد و یک عالِم مخلص به تمام معنا بود.
انشاءالله ادامه دارد....

«اللهم اجعل النور في بصري والبصيرة في ديني و اليقين في قلبي و الاخلاص في عملي و السلامة في نفسي و السعة في رزقي و الشكر لك ابداً ما أبقيتَني»


حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

برای نویسنده این مطلب shaker تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

قسمت آخر

پستتوسط shaker » سه شنبه مهر ماه 25, 1391 8:56 am

طبقه ششم جهنم:

« و مِن العلماء مَن یضع نفسه للفُتیا و یقول سَلونی و لعلّه لایصیب حرفاً واحداً والله لایحبّ المتکلّفین فذاک فی الدرک السادس من النار »

بعضی از علماء هستند که خود را در مقام قتوا نشانده ومی گویند از من سؤال کنید بااینکه خودش چیزی بلد نیست وبه جایی نرسیده فقط چند اصطلاح و چند کتاب خوانده و حالا خودش را در محل رجوع مردم قرار داده است؛ این افراد علم را به خود می بندند و خودشان را بیخودی به تكلّف می اندازند درحالیکه خداوند متکلّفین را دوست ندارد،اين دسته در طبقه ششم دوزخ قرار دارند؛
مراد از تکلف در اینجا یعنی اینکه علم ندارد ولی به خود می بندد یا هر درسی که از او بخواهند تدرس كند قبول می کند با اینکه آن درس را اصلاً نخوانده ، تکلف در اينجا از نفاق است و متکلفین از منافقین هستند.
البته در بعضی جاها تکلف خوب است؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام  فرموده اند که برای کسب فضائل اخلاقی خودتان را به صفات حسنه عادت داده و به تکلف بیاندازید مثلاً اگر کسی سخاوت ندارد به زور خرج کند و سفره بیاندازد و رفیقش را مهمان کند، یا اگر شجاعت ندارد برود به جاهای یک مقدار ترسناک تا عادت کند یا اگر صداقت ندارد به سعی كند تمام گفتار و رفتارش  مطابق واقع شود یا اگر تواضع ندارد کارهایی بکند که تواضع می آورد مثلاً کفش رفیقش را جفت کند( البته همه این کارها را برای کسب صفات حسنه و درنهایت رضای خدا انجام دهد نه خدای نکرده برای ریا و خودنمایی زیرا شیطان خیلی ماهر است و خوب می داند برای گمراه کردن، چه راهی پیدا کند.)
حدیث داریم اگر مهمان، سرزده و بدون دعوت قبلی آمد هرچه در خانه دارید برایش بیاورید و خود را به تکلف نیاندازید ولی اگر مهمان را دعوت کردید خود را برای اکرام او به زحمت و تکلف بیاندازید حتی اگر شده برای رنگین شدن سفره قرض نمایید.
روزی حضرت ابوذر بطور سرزده به خانه حضرت سلمان رفت، سلمان نان خشکی آورد و جلوی ابوذر گذاشت،ابوذر پیرمرد بود و به زحمت این نونها را می مکید خلاصه به سلمان گفت: اگر مقداری نمک داری بیاور تا روی این نانها بریزیم و خوردن راحت تر شود. سلمان آفتابه ای داشت آن را گرو گذاشت و مقداری نمک خرید و برای ابوذر آورد،بعداز تمام شدن غذا ،ابوذر گفت: خدا را شکر که این قناعت را روزی ما کرد. بلافاصله سلمان گفت: اگر قناعت بود آفتابه من به گرو نمی رفت.

وبالاخره طبقه هفتم دوزخ:

« و مِن العلماء مَن یتخذ علمه مروّةً و عقلاً فذاک فی الدرک السابع من النار»

بعضی از علماء هم علمشان را برای ابراز عقلانیت و مروت خویش به دیگران ، اخذ می کنند ؛ این گروه هم در طبقه هفتم جهنم اقامت می کنند.
با توجه به معناي تك تك اين فرازها و دقت كردن در مواردي كه بعنوان علل سقوط عالِم در جهنّم ذكر شده جايگاه خطير و حسّاس علماء و دانشمندان امّت اسلامي بهتر و بيشتر فهميده مي گردد.
مضمون اين حديث طولاني ولي جالب و آموزنده را در اين كتابها پيدا كردم كه از معاذ بن جبل از رسول گرامي اسلام صلي الله و عليه وآله نقل شده است:
تفسير مفاتيح الغيب، تفسير قرطبي ، فيض القدير، قوت القلوب، إحياء علوم الدين. حتي همين حديث در كتب شيعه هم مثل كتاب خصال از امام صادق جعفربن محمد عليهماالسلام نقل شده است.


حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
نماد کاربر
shaker
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 56
تاريخ عضويت: شنبه آبان ماه 13, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 16 بار
تشکر شده: 97 بار
امتياز: 120

Re: قسمت آخر

پستتوسط Noha » سه شنبه مهر ماه 25, 1391 12:06 pm

بسم الله المستعان

سلام الله علیکم

ممنون از شما برادر گرامی؛

نکات بسیار ارزشمندی بود برای هر انسان که بخواهد به شیوه ای مؤمنانه زندگی کند باید از این صفات پرهیز نماید.


shaker نوشته است:

حدیث داریم اگر مهمان، سرزده و بدون دعوت قبلی آمد هرچه در خانه دارید برایش بیاورید و خود را به تکلف نیاندازید ولی اگر مهمان را دعوت کردید خود را برای اکرام او به زحمت و تکلف بیاندازید حتی اگر شده برای رنگین شدن سفره قرض نمایید.



لطفا نص حدیث و سندش را هم ذکر نمایید.

جزاکم الله خیرا


جنة الفردوس مأوایتان



الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها

نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930


بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان