صفحه 2 از 2

Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: يکشنبه بهمن ماه 19, 1392 12:49 am
توسط erfan

کاشکی ما هم فقط یه بار تو زندگیمون سجده میکردیم اما به اندازه اون برده سیاه یه ذره اخلاص داشتیم

پستارسال شده در: شنبه اسفند ماه 10, 1392 10:45 pm
توسط pejmanava
نخستين كساني كه وارد بهشت مي‌شوند

بهشتيان در حالي كه سراپاي وجودشان مي درخشد، در فضايي نوراني، گروه گروه به سوي بهشت، سرازير مي شوند. پيشاپيش آنها پيامبر اكرم (ص) ، همراه هفتاد هزار تن از امتيان خود كه چهره هايشان بسان ماه شب چهارده، مي درخشد، در حركت است. خود آنحضرت (ص) در اين مورد مي فرمايد: «هفتاد هزار تن از امتم در حالي وارد بهشت مي شوند كه چهره هايشان مانند ماه شب چهارده، مي‌درخشد»  پشت سر آنان، گروهي ديگر در حركت است كه چهره هايشان بسان روشن ترين ستاره آسمان خواهد درخشيد. رسول خدا (ص) كه پيشاپيش همه قرار دارد، اولين كسي خواهد بود كه وارد بهشت مي شود. خود آنحضرت (ص) در حديثي مي فرمايد: ابتدا ،من در مقابل دروازه بهشت ،قرار مي گيرم و تقاضاي گشودن آنرا مي كنم. نگهبان بهشت مي‌پرسد: شما چه كسي هستيد؟ مي گويم: محمد هستم. فرشته مي‌گويد: به من نيز دستور داده شده است كه قبل از شما ،درهاي بهشت را براي هيچ كسي  باز نكنم . 1

1- متفق عليه .

ادامه دارد ...32


پستارسال شده در: دوشنبه ارديبهشت ماه 8, 1393 1:14 pm
توسط pejmanava
ازدحام  بهشتيان در مقابل دروازه هاي بهشت




آري؛ محبوب ترين انسان خدا، يعني محمد(ص) نخستين كسي است كه  وارد بهشت مي شود. پس از ايشان، هفتاد هزار نفري كه ذكرشان گذشت، وارد مي شوند. با وجودي كه فاصله دو مصراع (لنگه) درب بهشت، بيش از مسافت ميان مكه و شام است، باز هم هجوم گسترده بهشتيان ،باعث ازدحام مي شود. بهتر است اين مطلب را از زبان مبارك آنحضرت (ص)بشنويم كه فرمود: « شما آخرين امت از هفتاد امتي هستيد كه گرامي ترين آنها نزد خدا نيز مي باشيد و افزود كه با وجود فاصله زياد بين دو مصراع (لنگه) درهاي بهشت، خيل جمعيت بهشت ،آنجا را پر خواهد كرد .

در جايي ديگر مي‌فرمايد: همه‌ي امتها، پشت در‌هاي بهشت‌، تجمع مي‌كنند و از ميان امتهاي مختلف كه وارد بهشت مي شوند، امت من نيمي از جمعيت بهشت را به خود اختصاص خواهد داد. اين مطلب در يكي از احاديث صحيح بخاري ،آمده است. راوي مي‌گويد: در يكي از خيمه ها در محضر رسول اكرم(ص) نشسته بوديم كه ايشان فرمود: دوست داريد يك چهارم بهشت، متعلق به شما باشد؟ گفتيم :بلي. باز فرمود: دوست داريد يك سوم بهشت، را شما تشكيل دهيد؟ عرض كرديم: بلي. سپس فرمود: دوست داريد نيمي از اهل بهشت باشيد؟ گفتيم: بلي. آنگاه فرمود: سوگند به خدايي كه جان محمد (ص) در قبضه ي اوست، اميدوارم كه امت من نصف جمعيت بهشت را تشكيل دهد .
1

لازم به ذكر است كه مومنان فقير، در ورود به بهشت از مومنان غني سبقت خواهند گرفت و درجاتشان نيز بالاتر خواهد بود. يقيناً كساني كه در ساخت و ساز زندگي دنيا بيشتر عنايت داشته و آن را به بهاي آخرت، سامان داده اند، در قيامت، مقام پايين‌تري خواهند داشت. نبايد افرادي كه در دنيا، پست و مقام دارند و مردم با ديده احترام و عظمت به آنها مي نگرند، انتظار داشته باشند، كه در آخرت نيز وضع، چنين خواهد بود. زيرا ملاكهاي آخرت با آنچه در دنيا مي‌گذرد، تفاوت دارد.

چنانكه خداوند در اين باره مي فرمايد: ﴿إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١﴾ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿٢﴾ خَافِضَةٌ رَّ‌افِعَةٌ ﴾واقعه

ترجمه: هنگامي كه حادثه بزرگ قيامت برپا شود. رخدادي كه قطعي و غير قابل تكذيب است. گروهي را پايين مي آورد و گروهي را بالا مي برد.


صاحبان پست و مقام دنيوي كه از خدا غافل بوده اند، در آنجا مقام شايسته اي نخواهند داشت. ولي آن دسته از مسلمانان كه در دنيا فاقد پست و مقام بوده اند ولي خدا را آنطور كه شايسته است بندگي كرده اند، در آخرت به مقامات والايي دست خواهند يافت.



1.بخاری

ادامه دارد ...33




Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: دوشنبه ارديبهشت ماه 8, 1393 3:41 pm
توسط bahar


کاک پژمان

ممنون از مطالب خوب و مفیدتون






Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: سه شنبه ارديبهشت ماه 9, 1393 10:38 am
توسط pejmanava

ممنون خواهر بهار


دعاتون بسیار زیبا بود .

ان شا الله همه با هم  در زیر سایه عرش الهی قرار خواهیم گرفت در حالی که او از ما راضیست و ما از او راضی هستیم .

اللهم آمین


Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس .-.ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: سه شنبه خرداد ماه 27, 1393 11:44 pm
توسط pejmanava
حوادث بعد از ورود به بهشت



به روايت حديث، بهشتيان ،جوان مي‌شوند و قيافه سني حدود سي سال را بخود مي‌گيرند. چهره هايشان زيبا و دل انگيز و جسمشان لطيف و نازك مي گردد. چشمهايشان درشت و سرمه كشيده خواهد بود . با چنين قيافه اي، دسته دسته وارد مي شوند و بر حسب عبادتي كه بيشتر انجام داده اند، از همان دروازه بهشت ،فرا خوانده مي‌شوند. بعنوان مثال: نمازگزاران از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«باب صلات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»، مجاهدين از «باب جهاد» و روزه داران از «باب ريان» وارد مي شوند. و در آن ميان ،كساني هستند كه بخاطر تعدد عباداتشان، از تمام دروازه هاي بهشت، فرا خوانده مي شوند . همينكه وارد مي شوند، با قصره هاي زيبا و مجللي كه خشت هاي آنها  از طلا و نقره و خاكش از زعفران و سنگريزه هايش از جواهرات گرانقيمت مي باشد، رو برو مي‌گردند .

درجات قاريان قرآن

آنحضرت(ص)فرمود: روز قيامت به صاحبان قرآن گفته مي‌شود: «إقْرأ وَارْتَقِ وَ رَتِّل كَمَا كنت تُرَتِّلُ فِي الدُّنيْا فَإنَّ مَنْزِلَك عِنْدَ آخر آيهً تَقْرؤُها» . 1

ترجمه: همانطور كه در دنيا قرآن را با ترتيل تلاوت مي‌كردي، امروز هم آن را تلاوت كن و از پله‌ها ي بهشت، بالا برو . جايگاه تو نزد آخرين آيه اي خواهد بود كه تلاوت خواهي كرد.

صاحب قرآن به كسي گفته مي شود كه تمام قرآن يا بخشي از آن را حفظ و تلاوت نموده ، بر دستوراتش عمل كرده و آن را سرمشق زندگي خويش قرار داده باشد . آنگاه قاريان، از هر سو شروع به تلاوت قرآن مي كنند و از پله‌هاي بهشت، بالا مي روند و تا آخرين آيه اي كه ياد دارند، پيش مي‌روند و به جايگاه خويش  مي رسند. اما كساني كه همواره با علما و اهل قرآن در ستيز بوده و به جاي نافذ ساختن كلام خدا، قوانين بشري را به اجرا مي گذاشتند و داعيان خدا را به جرم عوت الي الله به زندان مي انداختند و مورد شكنجه و استهزاء قرار مي دادند، از چنين ارتقاء درجاتي در بهشت، محروم خواهند ماند. زيرا آنها در دنيا دستورات خدا را به فراموشي سپرده و به جاي آن ، دستورات خود ،يا حاكمان وقت را كه ساخته و پرداخته خودشان بود ، در جامعه به اجرا در مي آوردند. تا بدين وسيله بهتر بتوانند ملتها را استثمار كنندو بر آنها حكومت نمايند. چرا كه اين  قوانين ، دست تعدي آنها را براي تاراج سرمايه هاي ملل ستمديده باز مي‌گذاشت تا سرمايه اي را كه با زحمت و عرق جبين به دست آورده بودند، حيف و ميل كنند.

بايد دانست كه چنين انسانهاي ستمگري ، بجاي ارتقا در بهشت، در حالي كه زنجيرهاي هفتاد متري به دست و پايشان بسته است‌، پرتگاه‌هاي دوزخ را كه فاصله هر يك تا ديگري ، به اندازه فاصله زمين و آسمان است، يكي پس از ديگري طي خواهند كرد و نيز لباسهاي آتشين بر تن خواهند داشت، كه چون پوست بدنشان بسوزد، بدستور خدا ، پوست تازه اي جايگزين آن خواهد شد تا طعم عذاب را بيشتر و بهتر بچشند.

رسول خدا
(ص) فرمود: در اين ميان، كساني ديگر وجود دارند كه درجاتشان در بهشت بالا مي رود. آنها كه چنين انتظاري ندارند، با تعجب، علت آن را جويا مي شوند. به ايشان گفته مي شود كه شما پس از مرگ خود، فرزندان صالحي به جا گذاشته‌ايد كه در حق شما استغفار نموده و باعث ارتقاء درجات شما گرديده‌اند «إنَّ الرَّجلَ لَتَرتَفِعُ درَجته في الجَّنهَ فَيَقُول أنَّي ليِ هذا؟ فَيُقَالُ باسْتِغفارَ وَلَدكِ لَك»  .2

چنين سعادتي نصيب پدراني مي شود كه فرزندان خود را درست تربيت كنند و آنها را وادار به فراگرفتن علم و دانش ، به ويژه آموختن قرآن و معارف اسلامي و عمل به آن بنمايند و در اين زمينه از هيچ گونه مساعدت و تشويقي دريغ نوزرند و مراقب دوست يابي آنها باشند تا با افراد صالح و متدين همنشين شوند و از مجالست آنها با افراد ناباب، جلوگيري كنند. همچنين مادراني كه دوست دارند در بهشت به درجاتشان افزوده شود بايد دختران متدين ، با حيا و با حجابي را بعد از خود، بگذارند. دختراني كه از تقليد و دنباله روي زنان كافر ،پرهيز كنند و در حق والدين خود استغفار نمايند. چنين فرزنداني توسط اعمال نيك و دعاي خويش، باعث مي شوند كه دفتر اعمال والدينشان، پس از مرگ نيز همچنان باز بماند و به درجات آنها در بهشت، افزوده گردد.

1  ابوداوود و با تحسين ارناووط
2احمد و آلباني

===================================================

ادامه دارد ...36





Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: سه شنبه شهريور ماه 11, 1393 3:28 pm
توسط bahar



لگام اسبش را محکم کرد ودستی به روی زين اسبش کشيد
وبسوی مادرش رفت دستهايش را بوسيد.
ـ مادر… من آماده ام، برايم دعا کن … شايد ما با مشرکان درگير شويم.
ـ پسرم، مواظب رسول خدا باش، اگر زنده بازگشتی وبه رسول خدا
کوچکترين گزندی رسيده بودحلالت نمی کنم…
ـ خيالت راحت باشد مادر، جان ومالمان فدای خدا ورسولش،
راستی برادرم عمير کجاست.
ـ نمی دانم، پسرک بسيار ناراحت وغمگين است …
هزار بار گفتم صبر کن بزرگ شدی می فرستمت بجهاد…
شوق ديدار بهشت ديوانه اش کرده!


رسول خدا يارانش را ترتيب می داد واز حال واحوالشان می پرسيد،
آنهايی که توانايی خروج نداشتند ويا بيمار بودند را بر می گرداند،
آخر هدف از رفتن به بدر جنگ نبود، پس گرفتن ثروت به
غارت برده شده از قافله مشرکان بود که از شام بر می گشت.


پسرکی در بين صفها خودش را پشت اين وآن
پنهان می کرد تا رسول خدا او را نبيند وسپاه براه افتد.
ـ عمير، تو اينجا چکار می کنی.
ـ سعد، تو را بخدا حرفی نزن، بگذار من هم بيايم،
اگر رسول خدا مرا ببيند بمن اجازه نخواهد داد در جهاد
شرکت کنم، من عاشق شهادتم.
ـ برادر عزيزم، عجله نکن تو هنوز کوچکی،
حالا بيا از رسول خدا إجازه بگير، شايد بپذيرد.

عمير می دانست که رسول خدا إجازه نخواهد داد
واو هم نمی تواند مخالفت فرمان رسول خدا کند ويا بر او اسرار ورزد،
بر روی انگشتان پاهايش راه می رفت تا کمی بزرگتر بنظر آيد.
همانطور که گمان می برد رسول خدا به او فرمودند که برگردد،
وقتی بزرگ شد می تواند بجهاد برود،
کاسه حزن واندوه عمير که لبريز شده بود يکباره شکست
واشکهای شوق از چشمانش سرازير شد،
قدمهايش که از شدت قلبش آگاه بودند طاقت عقب نشينی نداشتند
وهمانجا چون خشک لنگر انداخته بودند.

وقتی رسول خدا صداقت واخلاص را در اشکان عميرکه چون
مرواريد ايی درخشان بر چهره اش نقش بسته بودند مشاهد کرد
لبخندی زده بدو اجازه شرکت در سپاه را داد.
ناگهان عمير چون گنجشکی ازجا پريد وخوشحال برادرش را به آغوش گرفت…
ـ شنيدی .. من هم می توانم با شما بيايم ..خدايا تو را شکر …
خدايا مرا دوباره به مدينه باز می گردان…من دارم بسوی تو می آيم…

صداقت واخلاص اين نوجوان در سپاهيان اسلام روح شهامت ومردانگی دميد
وهمه به دلاور مردی اين پسرک آفرين گفتند.
دو لشکر درمصافت هم ايستاده بودنند وپسرک در بين ارتشيان اسلام
چون عقابی چشم بدينسو وآنسو می چرخاند.

ـ عمو… ابوجهل کدام يکی است.
مردی که در کنار جوانک ايستاده بود نگاهی بدو انداخته
لبخندی سرد زد وبا خود گفتبه اينرا باش …
پسرک به اين کوچکی از ابوجهل رهبر مشرکان می پرسد …
او که صد تا مثل تو را لقمه چپش می کند.
اما هيچ بروی خودش نياورد وبسوی سردمدار مشرکان اشاره کرد.
ـ آن يکی که سپر فولادی پوشيده بر آن اسب سياه سوار است.


با اشاره حمله، طوفانی از گرد خاک اسبان به هوا برخواست وميدان معرکه
چون شب سياه وتاريک شد.پس از چندی صيحه های اسبان
وغرّش شمشيرها ونعره سپاهيان خاموش بر زمين افتاده بود
وغبارطوفان رزمگاه داشت بر زمين دراز می کشيد،
ميدان معرکه شده بود گشتارگاه مشرکان

سعد بدنبال برادرش عمير می گشت، هيچ خبری از او نبود.
ـ دوستان… کسی از برادرم عمير خبری ندارد.
ـ همان پسرک را می گويی…او از من سراغ ابوجهل را می گرفت.
… ابوجهل! رهبر مشرکان!..


سعد بسرعت به جانبی که ابوجهل را ديده بود که در آنجا
شمشير می زدروانه شد، جسد بيجانش ميان خاک وخون
ميعادگاه مگسها وخرمگسهای گرسنه بود.


عمير … عزيزم تو کجائی…

ناگهان چشمانش در آنسو به جسدی کوچک خيره شد،
با قدمهای لرزان بطرف آن حرکت کرد،
دستش را بسويش دارز کرد، سرش را برگرداند.
ـ اين نيزه عمير است که در سينه اش فرو رفته …
آفرين به شجاعت ومردانگيت عمير!
ـ بَ …بَ … برادرم … عمير … شهادتت مبارک.
صورت خندان عمير را به آغوش گرفت
وبا اشکهای مهر ومحبت برادری شستشويش داد.












Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: سه شنبه شهريور ماه 11, 1393 9:31 pm
توسط Maryam-new
"خدايا مرا دوباره به مدينه باز مگردان…من دارم بسوی تو می آيم…"

سبحان الله از آن ایمان...

مشتاقان فردوس

پستارسال شده در: سه شنبه شهريور ماه 18, 1393 9:16 pm
توسط pejmanava
درجات قاريان قرآن



آنحضرت(ص) فرمود: روز قيامت به صاحبان قرآن گفته مي‌شود: «إقْرأ وَارْتَقِ وَ رَتِّل كَمَا كنت تُرَتِّلُ فِي الدُّنيْا فَإنَّ مَنْزِلَك عِنْدَ آخر آيهً تَقْرؤُها» . 1

ترجمه: همانطور كه در دنيا قرآن را با ترتيل تلاوت مي‌كردي، امروز هم آن را تلاوت كن و از پله‌ها ي بهشت، بالا برو . جايگاه تو نزد آخرين آيه اي خواهد بود كه تلاوت خواهي كرد.

صاحب قرآن به كسي گفته مي شود كه تمام قرآن يا بخشي از آن را حفظ و تلاوت نموده ، بر دستوراتش عمل كرده و آن را سرمشق زندگي خويش قرار داده باشد .2
آنگاه قاريان، از هر سو شروع به تلاوت قرآن مي كنند و از پله‌هاي بهشت، بالا مي روند و تا آخرين آيه اي كه ياد دارند، پيش مي‌روند و به جايگاه خويش  مي رسند. اما كساني كه همواره با علما و اهل قرآن در ستيز بوده و به جاي نافذ ساختن كلام خدا، قوانين بشري را به اجرا مي گذاشتند و داعيان خدا را به جرم عوت الي الله به زندان مي انداختند و مورد شكنجه و استهزاء قرار مي دادند، از چنين ارتقاء درجاتي در بهشت، محروم خواهند ماند. زيرا آنها در دنيا دستورات خدا را به فراموشي سپرده و به جاي آن ، دستورات خود ،يا حاكمان وقت را كه ساخته و پرداخته خودشان بود ، در جامعه به اجرا در مي آوردند. تا بدين وسيله بهتر بتوانند ملتها را استثمار كنندو بر آنها حكومت نمايند. چرا كه اين  قوانين ، دست تعدي آنها را براي تاراج سرمايه هاي ملل ستمديده باز مي‌گذاشت تا سرمايه اي را كه با زحمت و عرق جبين به دست آورده بودند، حيف و ميل كنند.

بايد دانست كه چنين انسانهاي ستمگري ، بجاي ارتقا در بهشت، در حالي كه زنجيرهاي هفتاد متري به دست و پايشان بسته است‌، پرتگاه‌هاي دوزخ را كه فاصله هر يك تا ديگري ، به اندازه فاصله زمين و آسمان است، يكي پس از ديگري طي خواهند كرد و نيز لباسهاي آتشين بر تن خواهند داشت، كه چون پوست بدنشان بسوزد، بدستور خدا ، پوست تازه اي جايگزين آن خواهد شد تا طعم عذاب را بيشتر و بهتر بچشند.


رسول خدا (ص) فرمود: در اين ميان، كساني ديگر وجود دارند كه درجاتشان در بهشت بالا مي رود. آنها كه چنين انتظاري ندارند، با تعجب، علت آن را جويا مي شوند.

به ايشان گفته مي شود كه شما پس از مرگ خود، فرزندان صالحي به جا گذاشته‌ايد كه در حق شما استغفار نموده و باعث ارتقاء درجات شما گرديده‌اند «إنَّ الرَّجلَ لَتَرتَفِعُ درَجته في الجَّنهَ فَيَقُول أنَّي ليِ هذا؟ فَيُقَالُ باسْتِغفارَ وَلَدكِ لَك»  .
3

چنين سعادتي نصيب پدراني مي شود كه فرزندان خود را درست تربيت كنند و آنها را وادار به فراگرفتن علم و دانش ، به ويژه آموختن قرآن و معارف اسلامي و عمل به آن بنمايند و در اين زمينه از هيچ گونه مساعدت و تشويقي دريغ نوزرند و مراقب دوست يابي آنها باشند تا با افراد صالح و متدين همنشين شوند و از مجالست آنها با افراد ناباب، جلوگيري كنند.

همچنين مادراني كه دوست دارند در بهشت به درجاتشان افزوده شود بايد دختران متدين ، با حيا و با حجابي را بعد از خود، بگذارند. دختراني كه از تقليد و دنباله روي زنان كافر ،پرهيز كنند و در حق والدين خود استغفار نمايند. چنين فرزنداني توسط اعمال نيك و دعاي خويش، باعث مي شوند كه دفتر اعمال والدينشان، پس از مرگ نيز همچنان باز بماند و به

درجات آنها در بهشت، افزوده گردد.



1-   ابوداوود و با تحسين ارناووط.

2-دليل الفالحين.

3-احمد و آلباني.

ادامه دارد ...... ...






Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: چهارشنبه شهريور ماه 18, 1393 12:12 am
توسط tafgah72

گفتگوي بهشتيان پس از استقرار در بهشت

پستارسال شده در: سه شنبه آبان ماه 13, 1393 11:37 pm
توسط pejmanava
گفتگوي بهشتيان پس از استقرار در بهشت

پس از اينكه بهشتيان، هر يك بر اساس ميزان حسنات خويش، در جايگاه خود مستقر مي شوند و از نعمت هاي متنوع بهشت‌، بهره‌مند مي‌گردند، حق تعالي خطاب به يكي از آنها (كه شهيد شده است) مي‌فرمايد: اي فرزند آدم! جايگاهت را چگونه يافتي؟ مي‌گويد: خداوندا! جايگاه بسيار خوبي است.

آري. اين جواب مرد قرآن است. مردي كه قلبش شيفته خدا و در انديشه آخرت بوده است. خدا را دوست داشته، خداوند نيز او را دوست داشته است. و قلبش را از هر نوع آلودگي پاك گردانيده و محبت خود و رسولش  را در آن جايگزين ساخته است. بهتر است اين مطلب را از زبان مبارك رسول خدا (ص)  بشنويم كه مي فرمايد:

«يُؤْتي بِالرَّجل يُومَ القِيامةٍ مِن أهل الجَنَّةِ فَيَقولُ لَه:يا ابنَ آدم! كَيفَ وَجَدتَ مَنْزِلَك؟ فيقول: أي رَبِّ خِيْرَ مَنْزِلٍ. فَيَقُولُ: سَلْ وَ تمنَّ. فيقول: يا رَبِّ ! ما أسأل و لا أتمنّي إلا أن تردَّني إلي الدُّنيا فَأقتل فيِ سَبيلِك عَشْرَ مرارٍ. لِمَا يَرَي مِنْ فَضْلِ الشَّهادَةِ» .1


ترجمه: خداوند مي پرسد: اي فرزند آدم! جايگاهت را چگونه يافتي؟ مي گويد: بارالها ! بسيار جايگاه خوبي است. خداوند مي‌فرمايد: اگر آرزوي ديگري داري بگو. مي گويد: بارالها ! آرزويي جز اين ندارم كه مرا به دنيا برگرداني تا ده بار در راه تو كشته شوم.

رسول خدا (ص)مي‌فرمايد: اين بدان خاطر است كه يك بار طعم شهادت را چشيده است.

اما كسي كه قلبش وابسته به دنيا باشد و آنرا به بهاي نابودي آخرت ،آباد سازد، پيامبر (ص) در موردش مي فرمايد:

«يُؤْتي بِالرَّجل مِن أهلِ النَّار فَيَقولَ لَه: يا ابنَ آدم! كَيفَ وَجَدتَ مَنْزِلَك؟ فَيَقول: أي رَبِّ! شَرَّ مَنْزِلٍ. فَيَقول لَه: أتَفْتَدي مِنْه بِطلاعِ الأرضِ ذَهباً ؟ فَيَقول: أي رَبَّ نَعَم. فَيقول: كِذبْتَ قد سألتُك أقلَّ ذلك وأيْسَر لَمْ تَفْعلْ . فَيُرَدُّ إلي النَّار»
.2

ترجمه: اي فرزند آدم! جايگاهت را چگونه يافتي؟ مي‌گويد: بارالها ! بد جايگاهي است. خداوند مي فرمايد: اگر به اندازه تمام دنيا طلا داشتي، حاضر مي شدي همه آنرا براي نجات خود از عذاب، پرداخت كني؟ مي‌گويد: بلي. خداوند مي فرمايد: دروغ مي‌گويي. زيرا من در دنيا ،كمتر و آسانتر از آن را از تو خواستم ولي تو حاضر نشدي كه پرداخت كني. سپس دوباره به دوزخ برگرانيده مي شود.


1- مسلم.
2- بخاري.

ادامه دارد ........ ...








Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: پنج شنبه آذر ماه 13, 1393 9:14 pm
توسط pejmanava
مراسم ذبح مرگ



ابوسعيد خدري(رض) از آنحضرت(ص) نقل مي‌كند كه فرمود:

«يُؤْتي بالمَوت كَاَنَّه كَبشٌ أمْلَحٌ فَيُنَادي مُنَادٍ يا أهلَ الجَنَّة! فَيَشرئِبُّون وَ يَنْظُرونَ فَيَقُولُ لَهُم هَلْ تَعْرِفونَ هذا؟ فَيَقُولٌونَ نَعَمْ هَذا الْمَوت. وَ كُلُّهم قَدْ رَآه. ثُمَّ يُنادي مُنادٍ يا أهلَ النار! فَيَشرئبُّون وَ يَنْظُرُون فَيَقُولون لَهُم هَلْ تَعْرِفُون هذا ؟ فَيَقول نَعَمْ هَذا الموت وَ كُلُّهُم قَدْ رَآه ثُمَّ يُؤمَر فَيذبح بَين الجَنَّةِ وَ النار ثُم يُقال يا أهل الجَنَّةِ خلود فلا موت و يا أهل النّار خلود فلا موت. ثم قرأ: «وَ أنذِرْهُم يَومَ الحَسرَةِ إذْ قُضيَ الامُر وَ هُم في غَفلةِ وَ هُم لا يُؤمِنون» و اشار بيده الي الدنيا». 1


ترجمه: مرگ را به صورت قوچي فربه ،مي آورند و خطاب به بهشتيان و سپس به دوزخيان، مي گويند: اين را مي شناسيد؟ آنها چون قبلاً طعم آنرا چشيده اند، مي‌گويند: بلي. آنرا خوب مي‌شناسيم، مرگ است. آنگاه مرگ را بين بهشت و دوزخ در انظار هر دو گروه، ذبح مي‌كنند و خطاب به آنان م  گويند: از اين پس براي هميشه زنده خواهيد ماند و هرگز مرگ به سراغتان نخواهد آمد. راوي مي‌گويد: در اينجا رسول خدا
(ص) اين آيه سوره مريم را تلاوت نمود: آنان را (ظالمان) از روز حسرت بار (قيامت) بيم ده. آنگاه كه كار از كار مي‌گذرد و آنان عمر (گرانمايه را‌) در غفلت به سر برده و ايمان نياورده‌اند.

همانطور كه شرح آن در حديث فوق گذشت، هر دو گروه نسبت به مرگ، شناخت دارند و هيچكدام آنرا انكار نمي كند. زيرا در دنيا مي دانستند كه روزي خواهند مُرد. ولي با اين تفاوت كه بهشتيان همواره با ياد آن، خود را براي مرگ آماده مي‌ ساختند و به فكر زاد راه و توشه آخرت مي‌افتادند و هميشه كمر بسته، آماده سفر بودند و اين سخن رسول خدا
(ص) را آويزه گوش، قرار داده بودند كه مي‌فرمايد:

«أكثروا ذِكْرَ هادِم اللَّذَّات الْمَوت فإنّه لَم يذكره أحَدٌ في ضَيْقٍ مِنَ الْعَيش إلاَّ وسعه عليه و لا ذكره في سعة إلاَّ ضَيَّقها عليه»  .2


ترجمه: مرگ را كه نابود كننده تمام لذات است به كثرت ياد كنيد. زيرا اگر تنگدستي آنرا به ياد آورد، احساس توانگري خواهد كرد و اگر توانگري آن را به ياد آورد، احساس تنگدستي خواهد نمود.



«طيبي» مي گويد: در اينجا آنحضرت
(ص) لذات فاني دنيا را به ساختماني بلند كه با ضربه هاي مهلك فرو مي ريزد تشبيه كرده است و به كساني كه غرق در اين شهوات و لذات هستند‌، مي‌فرمايد‌: همواره ابزار نابود كننده اين ساختمان، يعني مرگ را در نظر داشته باشند. تا مبادا چشم به همين كاخ ناپايدار بدوزند و از سراي جاودان آخرت‌، غافل بمانند. 3


امام غزالي بر بيماري اي كه ايشان آنرا بسيار خطرناك توصيف مي‌كند و اكثر مردم نيز بدان مبتلا هستند، انگشت نهاده و مي‌فرمايد: مردم با آنكه همواره شاهد مردن انسانها مي باشند و در تدفين و تشييع آنان شركت مي كنند ولي متأسفانه هيچ گونه تغيير و تحولي در زندگي آنان بوجود نمي آيد و به راحتي از كنار اينگونه موارد  ميگذرند. سپس ايشان دارويي جهت مداواي اين بيماري تجويزمي‌كند و مي گويد: بي ترديد، مرگ، خطري هولناك و حادثه‌اي بسيار بزرگ است. ولي از آنجا كه يادي از آن نمي شود، مردم، دچار سهل انگاري شده و آنرا به فراموشي سپرده اند و احياناً اگر برخي از آن، ياد مي كنند، قلبشان يك سو و خالي نيست بلكه آكنده از شهوات و آرزوهاي بيهوده است كه طبعاً چنين ياد و ذكري، تاثير نخواهد داشت.


ازاين رو به عنوان يگانه راه موثر و مفيد، پيشنهاد مي‌شود كه به هنگام ياد مرگ، قلب را بايد از تعلقات مختلف ،فارغ نمود و به جز مرگ، به چيز ديگري نينديشيد. مثلاً اگر شما در حال آماده شدن براي سفري، به ياد مرگ افتاديد، همان لحظه بايد حركات و شاديهايتان كاهش يابد و قلبتان دچار ترس وخشوع  گردد. كمي در مورد رفتگان بينديشيد. مردن و به خاك سپردن آنها وبه پُست و مقامشان.

چهره هايشان را به خاطر بياوريد. بينديشيد كه اكنون آن چهره‌هاي زيبا و نازنين ،در زير خروارها خاك مدفون شده است. اجزاي بدنشان در اعماق حفره هاي قبر، متلاشي و پراكنده گشته است. فرزندانشان يتيم و بي سرپرست شده و مالهايشان تصاحب گرديده است . جايشان در مجالس، خالي و آثارشان به كلي محو و نابود گرديده است .
4

این قسمت از مطلب ادامه دارد ....

-....

1.بخاری
2.بیهقی ابن حبان و البانی
3.فیض القدیر84/2
4.تذکره









Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: پنج شنبه ارديبهشت ماه 17, 1394 2:28 pm
توسط bahar


الله جلّ جلاله مخلوقات خود را عبث و بیهوده نیافریده بلكه آنها را برای یك هدف بزرگ و عالی آفریده و آماده نموده است، آنها را برای حمل یك امر بزرگی كه آسمان‌ها و كوه‌ها از آن انكار نمودند و ترسیدند، آفریده است؛ امانت عظیمی كه انسان آن را پذیرفت زیرا او بسیار ستم‌پیشه و بسیار نادان است. قابل تعجب است حال كسی كه لحظات زندگی‌اش اندك است و هر نفسی كه از او خارج می‌شود احتمال دارد كه دوباره بسوی او برنگردد، و البته تأسف بی‌پایان او وقتی هویدا خواهد شد كه پرهیزگاران بسوی الله گروه گروه حشر كرده شوند و گنهكاران بسوی جهنم سوق داده شوند. پرهیزگاران در بهشت‌های جاودان از نعمت‌های آن بهره‌مند شوند و بر تخت‌های آن نشینند و بر پشتی‌های آن تكیه كنند و گنه‌كاران در حفره‌های جهنم پهلو گیرند و پاداش اعمالی كه در دنیا انجام می‌دادند دریابند. بر این اساس نفس‌های صالحان به بهشت مشتاق بودند تا آنجا كه بخاطر رسیدن بدان تمام آنچه را كه مالك بودند تقدیم نمودند. خواب‌های شیرین را ترك كردند، سحرگاهان گریستند، روزها روزه گرفتند، با كافران جنگیدند، پس چه بسا مردان صالح و زنان صالحه كه بهشت به دیدار ایشان به سبب اعمال نیك و پاكیزگیشان و لذت هم سخنی پ آنها مشتاق است، چنانكه آنها به دیدن بهشت مشتاق‌اند. و برای هر یك از ایشان با ربشان رازها و سخن‌هایی بوده كه جز او كسی دیگری را بدان آگاه نكردند، آن اعمال را پیش روی خود من حیث توشه گردانیدند و پاداش آن را جز از او نمی‌خواهند، پس راه بازگشت و انجام ایشان بسوی اوست. چه بسا چشم‌هایی كه در دنیا از ترس اینكه مبادا از نظر كردن بسوی ربشان محروم شوند گریستند، و چه بسا جگر‌هایی كه از شوق ملاقات رب پاره پاره گردیدند، و او تعالی بزرگ‌ترین ذاتی است كه هستی به او سجده نموده است، و چشم‌ها از روی شرم و حیا از مراقبت او اشك ریخته‌اند، و جگرها بخاطر اشتیاق دیدار او پاره گردیده‌اند، مشتاقان بهشت با ربشان سخن‌ها و رازهایی دارند. دکتر محمّد العریفی در کتاب «مشتاقان جنّت» به گوشه‌هایی از این رازها و اسرار اشاره می‌کند. زحمت ترجمه‌ی فارسی این کتاب کوچک را استاد احمد ظاهر (اسلمیار) رحمه الله کشیده است. این کتابچه حاوی داستانهای بسیار زیبایی است که پیشنهاد می‌کنیم حتماً آن را مطالعه نمایید.

برگرفته از کتاب مشتاقان جنت نویسنده دکتر محمد العریفی مترجم استاد احمد ظاهر


Re: ღϡ₡ღϡ مشتاقان فردوس ღϡ₡ღϡ

پستارسال شده در: دوشنبه ارديبهشت ماه 28, 1394 3:06 pm
توسط bahar


بالا‌ترين و پایين‌ترين مقام بهشتیان؛

در صحيح مسلم از مغيره بن شعبه روايت شده است که‌ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:

«سَأَلَ مُوسَى رَبَّهُ: مَا أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً؟ قَالَ: هُوَ رَجُلٌ يَجِىءُ بَعْدَ مَا أُدْخِلَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ فَيُقَالُ لَهُ: ادْخُلِ الْجَنَّةَ. فَيَقُولُ: أَىْ رَبِّ كَيْفَ وَقَدْ نَزَلَ النَّاسُ مَنَازِلَهُمْ وَأَخَذُوا أَخَذَاتِهِمْ؟ فَيُقَالُ لَهُ: أَتَرْضَى أَنْ يَكُونَ لَكَ مِثْلُ مُلْكِ مَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيَا؟ فَيَقُولُ: رَضِيتُ رَبِّ. فَيَقُولُ: لَكَ ذَلِكَ وَمِثْلُهُ وَمِثْلُهُ وَمِثْلُهُ وَمِثْلُهُ. فَقَالَ فِى الْخَامِسَةِ: رَضِيتُ رَبِّ. فَيَقُولُ: هَذَا لَكَ وَعَشَرَةُ أَمْثَالِهِ وَلَكَ مَا اشْتَهَتْ نَفْسُكَ وَلَذَّتْ عَيْنُكَ. فَيَقُولُ: رَضِيتُ رَبِّ. قَالَ: رَبِّ فَأَعْلاَهُمْ مَنْزِلَةً قَالَ أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدْتُ غَرَسْتُ كَرَامَتَهُمْ بِيَدِى وَخَتَمْتُ عَلَيْهَا فَلَمْ تَرَ عَيْنٌ وَلَمْ تَسْمَعْ أُذُنٌ وَلَمْ يَخْطُرْ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ ». قَالَ وَمِصْدَاقُهُ فِى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ:« فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّ‌ةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »[سجده:17]

موسي علیه السلام درباره‌ی پايين‌ترين مقام بهشتیان از پروردگارش سوال كرد. در جواب فرمود: او مردي است كه پس از ورود بهشتیان به بهشت نزد الله متعال آورده مي‌شود. به او می‌گویند: وارد بهشت شو. مي‌گويد : پروردگارا! در حالی‌که‌ مردم بهشت را پُر كرده‌اند و نعمت‌ها را از آنِ خود كرده‌اند، چگونه وارد شوم؟ به او گفته مي‌شود: آيا اگر به اندازه‌ی دارايي يك پادشاه در دنيا به تو داده شود، خشنود مي‌شوي؟ مي‌گويد: پروردگارا! راضی هستم. الله متعال مي‌گويد: آن و برابر آن، برابر آن، برابر آن، برابر آن به تو داده مي‌شود. در دفعه‌ی پنجم مي‌گويد: پروردگارا! راضی هستم. پروردگار مي‌فرمايد: اين و ده برابر آن براي تو است و آن‌چه كه دوست داري و از آن‌چه كه از ديدن آنها لذت مي بري مال توست. مي‌گويد: پروردگارا! راضی هستم.موسي علیه السلام پرسيد: پروردگارا! آنان‌كه جايگاه والاتري دارند چه كساني هستند؟مي‌فرمايد: كساني هستند كه من آن‌ها را خواسته‌ام، درخت كرامت آن‌ها را با دست‌هاي خودم نشاندم و بر كرامت آن‌ها مهر زدم. چنان كرامتي كه هيچ چشمي آن‌را نديده، هیچ گوشي آن‌را نشنيده و به‌ دل هيچ انساني نيز خطور نكرده است. مصداق آن در كتاب الله چنين است: هيچ‌كس نمي‌داند که در برابر آن‌چه انجام می‌دهند، چه چيز شادي‌آفرينی براي ايشان پنهان شده است.»


سبحان الله. تمام احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم زیبا هستند اما این حدیث برای من زیبایی خاصی دارد و آنچنان بر دلم میشیند که از خواندنش سیر نمیشوم. به متن حدیث در مورد بالاترین مقامها در بهشت دقت کنید. کلماتی به کار برده شده است که اصلا قابل درک نیست. (أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدْتُ غَرَسْتُ كَرَامَتَهُمْ بِيَدِى وَخَتَمْتُ عَلَيْهَا).حتی نمیشود سخنانی که در مورد وصفش آمده رو درک کرد چه برسد به خود آن جایگاه و نعمتهای آن.الله ما را از بهشت و نعمتهای بی پایانش محروم نسازد. آمین}.