صفحه 2 از 2

Re: نجوای عاشقی

پستارسال شده در: يکشنبه خرداد ماه 29, 1395 12:36 am
توسط bahar


🌺ای دل کوچک من
تو خدایی داری
که بزرگ است بزرگ...
و به قول سهراب
در همین نزدیکیست ..

🍃🌺ای دل کوچک من
بگذار غم و غصه ببارد
شاید اینبار خدا میخواهد
که پس از بارش غم
و پس از خواندن نامش هر دم
آسمان دل تو صاف شود

🍃🌺و نگاهت به همه اهل زمین پاک شود
شاید اینبار خدا میخواهد
که خودش چتر شود
که بمانی
نروی ..
و دگر باز نگویی
"سهراب قایقت جا دارد؟؟"

🍃🌺ای دل کوچک من
تو بمان و بگذار
که در این بارش بی وقفه ی غم
با نگاهت به خدا شاد شوی
و بخوانی هر دم
که خدایی داری
که بزرگ است
بزرگ است
بزرگ ..

Re: نجوای عاشقی

پستارسال شده در: يکشنبه خرداد ماه 29, 1395 2:08 am
توسط paiiz

Re: نجوای عاشقی

پستارسال شده در: دوشنبه شهريور ماه 1, 1395 4:49 pm
توسط yasina
چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من؟
چرا صدا  نمی زنی خدای من خدای من؟

مگر ز من چه دیده ای مگر بدی کشیده ای؟
چرا صفا نمی کنی به ذکر دلربای من؟

خدای مهربان منم کریم و میزبان منم
عاشق میهمان منم بیا بیا گدای من

اگر چه کرده ای خطا تباه کرده ای عطا
بیا بیا دوباره ای بنده ی بی وفای من

بیا بیا به نیمه شب بزن تو زانوی ادب
بخوان شکسته دل مرا تا بچشی صفای من

به معصیت زدی چو دست، دل حبیب ما شکست
بیا بیا گنه مکن به یاد او برای من

ای تو که شکسته ای مریض و زار و خسته ای
مرا بخوان تو در سحر، سحر بود شفای من

مرو به جای دیگری سرت بنه به پای من
دعای توست مستجاب سحر دهم تو را جواب

Re: نجوای عاشقی

پستارسال شده در: جمعه فروردين ماه 4, 1396 11:05 am
توسط yasina
الهی ....

روزها می گذرد ومن درعوض مهیا کردن توشه ای برای سفر اخرتبارگنهم را افزون میکنم چه بسیار که حصار ها نباید ها را شکستم و پا در حریم محرمات نهادم.چه بسیار که به اسودگی از باید ها گذشتم وتن به سستی ونخوت سپردم وچه بسیار که اندیشه نکردم و چشم بسته به بیراهه رفتم .از تو دور شدم . چه سفر پر مشقتی برگزیدم.راه هموار نهادم و کج راهه باطل پیمودم .سبک بالی نهادمو بار سنگین گناه بر گرفتم .

اینک ای مهربان !
ای بخشنده !
از این همه خطا کاری ازرده شدم .

رو به سوی تو کرده ام .تو راهم بنما ! تو دستم بگیر ! گناهم را ببخش .نور ایمان را در ذلم بنه ! آن چنان که زین پس جز به سوی توقدم بر ندارم جز در راه تو پای مگذارم .