قانون جذب و قرآن

در این بخش ترجمه یا تفسیر قرآن و احادیث قدسی قرار داده شده است

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

قانون جذب و قرآن

پستتوسط bahar » سه شنبه بهمن ماه 4, 1390 3:23 pm

به نام یگانه خالق زیبایی

قدرتی در درون بشر نهفته که اگر آنرا بکار گیردمی تواند کوهها راجابجا کندوهرمانعی راپشت سرگذاردوهر مشکلی راحل کند.
بله این قانون واقعا واقعیه اماتاآلان کسی نتوانسته اونو درست تعریف کنه یا بشناسه.

ولی قرآن کریم این مساله را برای ما کاملا تعریف کرده است. برای شروع به اولین سوره قرآن یعنی سوره حمد می پردازیم.
تنها سوره ای که در آن برخلاف تمام سوره ها که خداوندبا انسان صحبت می کند در این سوره انسان با خداوند صحبت می کند.

اما پیامهای سوره حمد درباره جذب :
جذب هفت مرحله داره قبل ازجذب باید به خدا پناه ببریم بعد از اون :

مرحله اول:بسم الله الرحمن الرحیم :
در این مرحله شخص بایدکار را بانام خدا آغاز کندو به این کاملا ایمان داشته باشد که خداوندهیچ چیزی رابرای خودش نیافریده است.
بلکه همه چیز برای ماست وخداوندمنتظر شخص است که ازآفریده های خودش به او ببخشدوخداوند بسیار بخشنده ومهربان است.
پس باید کاری کنیم که اون شخصی که خداوند بدنبال اوست ما باشیم.

مرحله دوم: الحمدلله رب العالمین :
در این مرحله باید از خداوند بخاطر آنچه که به ما بخشیده تشکر کنیم.از چیز های که به ماداده وازچیزهای که ازماگرفته چون خداوندهر چه
که ببخشداز رحمتش است وهر چه می گیرد ازحکمتش وما بایدبخاطر هر دوازخدا تشکر کنیم وخداوند را باعث وبانی همه چیز در هستی بدانیم
وغیراو راحتی یک لحظه باعث امیدمان ندانیم.

مرحله سوم: الرحمن الرحیم :
خداوند را به عنوان سخاوتمند ترین در تمام هستی بشناسیم.واورا خسیس نپنداریم.واما چون نام رحمان برای امور دنیوی ورحیم برای امور آخروی است
اون چیزی راکه ما درذهنمون داریم ومی خواهیم جذب کنیم می تونه از هردو مورد دنیوی وآخروی باشه.

مرحله چهارم: مالک یوم الدین :
خداوند را بایدسلطان روز جزا بدانیم واز عذاب خداوند بترسیم.یعنی درمقابل خدا احساس عجز کنیم واین احساس را که ماگناهکاریم وفقط به امیدرحمت
خداوندبه درگاهش آمده ایم وگرنه ارزش لطف خداوند رو همین جوری نداریم.

مرحله پنجم: ایاک نعبدو ایاک نستعین :
این مرحله خیلی مهمه یعنی اگر کوچکترین شکی به خداداشته باشیم یا چشم امیدمان به غیر خدا باشه جذب انجام نمی شود.

مرحله ششم وهفتم :
اهدناالصراط المستقیم الصراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب و الضالین :

اما چرابعضی چیزهایی که ما می خواهیم رابدست نمی آوریم مگر جذب درست نیست .پس چراجواب نمی گیریم؟
خوب جواب این سوال راخداوند خودش داده می فرماید:
به من عطا کن آنچه را که مرابسوی راه راست ببرد نه آنچه راکه مرا بسمت گمراهی وخشم توببرد.پس ببینیدچون خداوندما را دوست داره ونمی خواد
به سمت عذاب خدا یابه سمت گمراهی پیش برویم.به خاطر همین بعضی از دعاهامونو یا همون جذبمون روقبول نمی کنه.

اگر یه خورده تو خواسته هامون تجدیدنظر کنیم واز این عاقبت بد دورش کنیم مطمئنا بهشون می رسیم.
(درامور زندگی خود تفکر کن/آرام باش/توکل کن وسپس آستین ها رابالا بزن خواهی دید که خداوند زودتراز تو دست بکار شده است)

موفق ومویدباشید.

برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 2
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Sanam1 (جمعه آبان ماه 17, 1392 9:43 pm)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط basireh » چهارشنبه بهمن ماه 5, 1390 11:42 pm

سلام

بهار جان مطلب مفید و آموزنده ای بود


خداوند متعال می فرماید:
هر كس يك وجب به سوي من آيد يك گام به سوي اوخواهم رفت و هركس گامي به سوي من آيد، دو گام به سويش برخواهم داشت
و هر كس آهسته به سويم آيد، شتابان به جانبش خواهم رفت.




وقتي به چيزي فكر مي كني ، چه آن چيز را بخواهي و چه نخواهي ،

همين فكر كردن وهمين تمركزكردن روي آن چيز باعث مي شود كه بلافاصله در بخشي از كاينات آن چيز واقعي شود!

اين يعني ما انسان ها در درونمان از يك قابليتي برخورداريم به نام قدرت تبديل فكر و نيت به اشيا و اتفاقاي حقيقي و واقعي و فيزيكي!
گر همچو من افتاده ی این دام شوی / ای بس که خراب فرقه و جام شوی  
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم/ با ما منشین و گرنه بد نام شوی

برای نویسنده این مطلب basireh تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
basireh
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 277
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 24, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 317 بار
تشکر شده: 236 بار
امتياز: 10

Re: قانون جذب و قرآن

پستتوسط kelideservat » دوشنبه شهريور ماه 8, 1395 8:35 am

داستان واقعی در رابطه با

عضويت  / ورود
، قدرت

عضويت  / ورود

داستان اول : یک اشتباه

دو بیمار به پزشکی مراجعه کرده بودند . قرار شد که پزشک ، تشخیص خود را در دو برنامه مجزا برای آن ها بفرستد . پزشک به یکی از آن ها نوشت که حالش کاملا خوب است و هیچ بیماری به خصوصی ندارد . به دیگری نوشت که وضع قلب او به هیچ وجه خوب نیست و به منظور بالا بردن طول عمر خود باید فورا به محیط کوهستان برود . اگر چه این امر نیز کمک شایانی به او نخواهد کرد .
نامه ها به نشانی دو فرد ارسال شد . مرد سالم جوان این نامه را دریافت کرد که امیدی به سلامت او نیست ، او بدون معطلی از کارش دست کشید و به کوهستان رفت و پس از گذشت مدتی از دنیا رفت .
مرد بیمار ، نامه ی دیگر را دریافت کرد که حالش خوب است و هیچ بیماری به خصوصی ندارد و بعد از گذشت مدت زمانی سلامتی کامل خود را به دست آورد .
” کاترین پاندر ”
داستان دوم : افکار مرگ آور

” نیک سیترمن ” کارمند جوان و پر شور راه آهن بود . شهر این مرد در فعالیت زیاد و پر کاری او بود . زنی بسیار خوب ، دو فرزند و دوستان زیادی داشت .
یکی از روز های فصل تابستان به کارکنان قطار اطلاع داده شده به دلیل سالروز تولد رئیس آن ها قادر به این هستند که یک ساعت کارش خود را زودتر تعطیل کنند . نیک در حالی که آخرین واگن قطار را بررسی می کرد . در کوپه ای که یخچال قطار بود ، زندانی شد . او که می دانست کارکنان به خانه ی خود رفته اند و کسی نیست که به او کمک کند تا خودش را نجات دهد ، پریشان شد و وحشت وجود او را فرا گرفت .
آن قدر با مشت به در کوبید که از دست هایش خون به بیرون آمد و به علت میزان فریاد زیادی که کشیده بود ، صدایش گرفته بود . با در نظر گرفتن اطلاعاتی که در اختیار داشت ، درجه حرارت داخل واگن صفر بود . به یاد نیک خطور کرد که اگر قادر نباشم از این محل خارج شوم ، یخ خواهم زد . او که می خواست همسر و خانواده اش مطلع باشند چه اتفاقی برای او رخ داده است ، چاقویی پیدا و روی کف چوبی واگن نوشت ” شدت سرمای این جا بسیار زیاد است . بدنم دارد کرخت می شود . کم کم چشمانم را خواب فرا می گیرد . این ها آخرین کلمات من هستند . ”
در روز بعد کارکنان قطار در واگن یخچال را باز کردند و متوجه ی مرگ نیک شدند . همه چیز ظاهرا نشان می داد که او در آن هوا یخ زده است و همین عامل مرگ او بوده است . اما در واقع یخچال واگن کار نمی کرد و حرارت در واگن ۵۵ درجه ی فارنهایت بود . نیک با نیروی افکار خودش ، جانش را از دست داده بود .
” اصول موفقیت ”

داستان سوم : اکسیژن

مردی ، شبی را در خانه ای روستایی می گذارند و پنجره های اتاق باز نمی شد . نیمه شب احساس خفقان کرد و در نبود نور در محیط شب به سمت پنجره رفت .
قادر به باز کردن آن نبود . با مشت به شیشه ی پنجره کوبید و حمله ی هوای تازه را احساس و سراسر شب را راحت خوابید . صبح روز بعد ، متوجه شد که شیشه ی کتابخانه ای را شکسته و در تمام طول شب ، پنجره بسته بوده است . او فقط با اندیشیدن به ” اکسیژن ” اکسیژن مورد نیاز را به سمت بدن خود جلب کرده بود .
” اسکاول شین ”

منبع :
مقاله

عضويت  / ورود
در سایت کلید ثروت

عضويت  / ورود


kelideservat.com/success-principles/law-of-attraction/






kelideservat
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 1
تاريخ عضويت: دوشنبه شهريور ماه 8, 1395 8:31 am
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 0 دفعه
امتياز: 0


بازگشت به ترجمه یا تفسیر قرآن و احادیث قدسی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان