* مختصرى از شرح حال استاد (رحمه الله)
استاد ناصر سبحانىرحمه الله، در مهرماه 1330 ه.ش. در روستاى «دوريسان»، از توابع شهرستان پاوه، استان كرمانشاه، در يك خانواده متديّن و بى آلايش ديده به جهان گشود.
شش بهارى كه از عمر مباركش سپرى شد، توسط پدر وارد اوّلين دبستان تازه تأسيس شدهى زادگاهش شد و در كلاس اول دبستان ثبت نام گرديد؛ اما بعد از اندكى، به علت استعداد شگرف ايشان و به پيشنهاد معلّم دلسوزش، در كلاس دوّم دبستان ثبت نام شد.
استاد، در سن 10 سالگى، با از دست دادن مادرش، از لطف و مهر مادرى محروم شد.
اين نوجوان تيزهوش و با استعداد، پس از 2 سال وقفه در تحصيلاتش، در سال 1344 ه.ش. در تنها دبيرستان شهرستان پاوه، ثبت نام به عمل آورد و هر سال در ميان همكلاسىهاى خود، با نمرات عالى، شاگرد اوّل شناخته مىشود. سرانجام در سال 1347 به اخذ گواهينامه سيكل اوّل و رتبهى ممتاز نايل گرديد و در سراسر منطقه به تيزهوشى و نبوغ شهرت يافت. ايشان با وجود استعداى كه داشت و علىرغم اصرار پدر و دايى محترم و مربيان و اولياء دبيرستان، مبنى بر ادامهى تحصيل در سطح دوّم دبيرستان در مركز استان (كرمانشاه)، راهى مدارس علوم دينى شد و چنين انتخابى را مسير رسيدن به آرزوهايش مىديد.
استادرحمه الله، پس از ختم قرآن در مدت چهل روز، در مسجد زادگاهش، بىصبرانه در پاييز همان سال (1347ه.ش) راهى مدارس علوم دينى شد و در حجرههاى ساده و بىآلايش شهرها و روستاهاى استان كردستان، به طلب علم و تزكيه روح پرداخت. وقتى دوستان علت چنين انتخابى را از او مىپرسند، ايشان در جواب مىگويد: دست يافتن به پاسخ اين سؤال است كه چرا و با چه هدفى خداوند قرآن را براى انسان نازل كرده است؟
استاد، در سال 1353 ه.ش. پس از شش سال تلمّذ در محضر اساتيد مدارس علوم دينى كردستان، تحصيلات را در سطح عالى به پايان رسانيد و پس از كسب اجازه از محضر استادانش، به عنوان يكى از عالمان منطقه، مشغول راهنمايى و ارشاد مردم شد.
* ويژگىهاى اخلاقى و شخصيتى استاد (رحمه الله)
استاد(رحمه الله)، با متانت و نرمى صحبت مىكرد. صدايى آرام داشت و در راه رفتن بسيار متواضع بود. هنگام نشستن پاهايش را جمع مىكرد. شبانهروز يا مشغول مطالعه و تحقيق بود يا تلاوت قرآن و يا تدريس. او براى لحظه لحظهى زندگىاش ارزش قائل بود. ايشان هرگز عصبانى نمىشد. هرگز سوگند نمىخورد و به فردى كه بسيار سوگند مىخورد، باور نداشت. از مبالغه گويى در سخن، بسيار پرهيز داشت. خود را به مسايل پيش پا افتاده، سرگرم نمىكرد. اوقات شب و روز خود را تقسيم و براى آن برنامهريزى مىكرد. براى همه كس حتّى مخالفانش احترام قائل بود و مؤمنانه با آنها برخورد مىكرد. مناظره و گفتگوى يازده ساعتهى وى با جمعى از ماموستايان منطقهى مريوان، نمونهاى از متانت ايشان در بيان نظراتش است. با برادران و خواهرانش و با نامادرىاش، بسيار مهربان و صميمى بود و آنها را بسيار دوست مىداشت. با همسر و فرزندانش، اخلاقى قرآنى داشت. گاه گاهى در كارهاى منزل به همسرش كمك مىكرد. با فرزندانش بازى مىكرد و هنگام مطالعه اغلب سر بر زانوى او به خواب مىرفتند. به آرامى و در نهايت دلسوزى و بسيار حكيمانه امر به معروف و نهى از منكر مىكرد. ايشان حامى و غمخوار فقرا و يتيمان بود. نه به كسى ظلم روا مىداشت و نه از كسى ظلمى پذيرا بود.
* فعاليتهاى دينى و سياسى استاد (رحمه الله)
استاد(رحمه الله)، پس از كسب اجازه از بزرگان و عالمان و استادانش، به عنوان عالمى توانا به زادگاهش بازگشت و در آنجا به عنوان امام جمعه و جماعات، مشغول ارشاد مردم و پاسخگوى مشكلات و سؤالات شرعى آنها بود.
ايشان با تأسيس مدرسهى علوم دينى دوريسان، طلاب مشتاقِ علوم دينى را پذيرا شد و با اسلوبى نو، تحوّلى شگرف در نظام درسى آن زمان مدارس سنّتى به وجود آورد.
استاد، در كنار فعاليتهاى دينى، در مسايل اجتماعى مردم نيز حضورى چشمگير داشت.
در سال 1355ه.ش. نظر به ايراد خطبههاى جذّاب و روشنگرانه، مبنى بر ظلم و ستم نظام شاهنشاهى بر ملت مظلوم، از سوى «ساواك»، به خدمت سربازى اعزام و دو سال عمر مباركش را در آنجا سپرى كرد. ايشان پس از ترخيص در بهار سال 1357ه.ش. مجدداً در سنگر مسجد زادگاهش به روشنگرى و ترويج اسلام پرداخت و خوشبختانه جوانان و روشنفكران زيادى، به مقام علمى و شجاعت و مجاهدت بىنظير ايشان، مُعجب و علاقمند و پروانهوار گِرد او حلقه مىزدند.
محبوبيت ايشان با تأسيس اولين مدرسهى علوم دينى شهر پاوه، با پيشنهاد و همكارى جمع كثيرى از عالمان دينى منطقه، روز به روز بيشتر و بيشتر مىشد.
استاد، با شروع اعتراضات مردمى عليه نظام ستمشاهى در مناطق مختلف ايران زمين، با ايراد سخنرانىهاى مختلف، دانشجويان و فرهنگيان و بازاريان و روحانيون و طلاب را به اعتصابات و تظاهرات عليه نظام ديكتاتورى پهلوى، تشويق مىكرد.
در سال 1358، چند ماهى بعد از پيروزى انقلاب، به شهر پاوه رفت و تا تابستان 1361 در اين شهر و اطراف آن به كار دعوت اسلامى مشغول و در تشكيل «شوراى مركزى اهل سنت» با مرحوم كاك احمد مفتى زاده (رحمه الله) و ساير عالمان بزرگوار همكارى تنگاتنگى داشت.
استاد، سه بار به خارج از كشور سفر كرد. دو بار راهى كشور پاكستان شد. در سفر دوم مدت يك سال در آنجا ماند و به تحقيق و تأليف و كار دعوت مشغول شد و با حضور در كنفرانس اسلامى پاكستان كه با شركت عالمان برجستهى جهان اسلام و به منظور بررسى مشكلات دنياى اسلام تشكيل شد، به ايراد سخنرانى پرداخت.
استاد، در همان دوران طلبگى به زيبايى به زبان عربى سخن مىگفت و در ملاقاتهاى خود با شخصيتهاى اسلامى عربى و نيز در سخنرانىاى كه در كنفرانس مذكور در پاكستان ايراد فرمود، با زبان فصيح عربى صحبت كرد كه اين امر باعث تعجب ديگران و به ويژه عالمان عرب زبان بود.
استاد، در سومين سفر خود راهى تركيه شد و در گنگرهى خاص ملت كُرد كه از سوى چندين شخصيت اسلامى تشكيل شده بود، شركت كرد و در همين كنگره بنا به پيشنهاد استاد، «رابطهى اسلامى كُرد» تأسيس گرديد.
استاد، در خلال سفرهاى خارجى شخصيتهاى برجستهى اسلامى زيادى را ملاقات كرده است.
استاد، شخصيتهايى چون امام ابوالاعلى مودودى(رحمه الله) و شهيد حسن البناء(رحمه الله) را در زندگى فكرى و روحى خود بسيار مؤثر مىدانست و هميشه خود را مديون آنها مىديد.
* آثار غير مكتوب استاد (رحمه الله)
استاد سبحانى، لحظهاى از عمر مباركش را بدون تعليم و تعلّم سپرى نمىكرد. شبها تا پاسى از شب، چون خلفى صالح، به مطالعه كتابها و ميراث سلف صالحش مىپرداخت و چه بسا شب را چون «مستغفرين بالأسحار» به صبح مىرساند يا در كنار كتابها سر بر زمين مىنهاد، تا لحظاتى روح مباركش از قالب تن بياسايد و روز به تدريس بپردازد، تا زكات علمش را به باقيات صالحات تبديل نمايد و اينگونه ميوه و ثمر آن را در »يوم الحساب« بچيند. حاصل اين جهد و تلاش، نوارهاى متعددى است كه در زمينههاى مختلفِ تفسير، علوم قرآن و حديث، عقيده، اخلاق، تزكيه، اصول فقه، احكام و دهها موضوع ديگر، از ايشان به يادگار مانده است.
* آثار مكتوب استاد (رحمه الله)
استاد، علىرغم آنچه گفته شد، در زمينههاى ديگرى نيز مقالاتى با زبان عربى و فارسى نوشته و آنها را براى چاپ به مجلات خارجى و روزنامههاى داخلى ارسال كردهاند. در اين راستا مىتوان به مقالهى ايشان در مورد «اصلاحيهى پيش نويس قانون اساسى» بعد از انقلاب، اشاره كرد كه در روزنامهى كثير الانتشار «كيهان» به چاپ رسيد.
استاد، مصمّم بود كه ميراث پيشينيان صالحش را، به شيوهاى نو، تنقيح نمايد كه در اين راستا مىتوان به تلخيص كتابهاى «مدارج السالكين» ابن قيم (رحمه الله) و «الاعتصام» امام شاطبى(رحمه الله) اشاره كرد.
استاد، در زمينههاى مختلفِ تفسير، علوم حديث، آثار مكتوبى از خود به جاى گذاشتهاند و اثر «الولاية و الامامة» ايشان به دو زبان عربى و فارسى مىتوان يكى از آثار جاودانهى ايشان به حساب آورد. اثر مكتوب «رسالة الآلام» ايشان را مىتوان يكى از شاهكارهاى ادبى معاصر نامبرد كه آن را پس از بمباران شيميايى حلبچه نوشته و در آن به مظلوميت ملت كُرد اشاره كرده است.
* سرانجام
با كمال تأسف، بسيارى از آثار ايشان ناتمام ماند، و تقدير خالقِ حكيم بر اين بود كه ايشان در تداوم هفت سال و نيم دورى از زادگاهش، در 28/12/1368 پس از نه ماه و نه روز بىاطلاعى خانواده از ايشان، دارفانى را وداع گويد و به ملكوت أعلى پرواز كند.
ما از وضعيت نه ماه و نه روز ايشان هيچ اطلاعى نداريم؛ اما مطمئن هستيم كه مكان ايشان در اين مدت، از ركوع و سجودهاى طولانى و قرائت دلحزين قرآن ايشان، خاطرهها دارد.
قبر مبارك اين استاد فرزانه در شهرستان «قروه»، از توابع استان كردستان، قرار دارد.
باغبان سروهاى باغ بود
مهربان لحظههاى داغ بود
باغبان باكوله بار درد و آه
رفته امّا تا سحر باقيست راه
«رَبِّ اغفِرلِى وَ لِأَخِى وَ أَدخِلنَا فِى رَحمَتِكَ وَ أَنتَ أَرحَمُ الرَّاحِمِينَ»
منصور سبحانى – دوريسان -
منبع: کتاب بندگى خدا / اثر : ناصر سبحانى/ مترجم : جهانگیر ولدبیگى/سنندج