زندگی نامه عبدالرحمن شرفکندی (هَژار) ...

در این بخش جالب ترین و خنده دار ترین جوک و لطیفه ها قرار دارد

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

زندگی نامه عبدالرحمن شرفکندی (هَژار) ...

پستتوسط Ramin » جمعه شهريور ماه 18, 1390 10:20 pm

" به نام مهربان ترین "

عبدالرحمن شرفکندی (۱۳۰۰–۱۳۶۹)، ملقب به هَژار (به کردی: هه‌ژار Hejar، به معنی مسکین و تهیدست) از نویسندگان، مترجمان و

شاعران مشهور کرد ایران بود. هه‌ژار در جمهوری کردستان به همراه ماموستا هیمن به عنوان شاعر ملی کردستان انتخاب شد.

وی همچنین در جنبش آزادی خواهی کردستان عراق به رهبری مصطفی بارزانی نیز مشارکت داشت. از کارهای برجسته او

ترجمه کتاب قانون در طب بوعلی سینا از عربی به فارسی، ترجمه رباعیات خیام از فارسی به کردی و فرهنگ کردی به کردی

فارسی هه‌نبانه بورینه است. وی در سرودن شعر تحت تأثیر  شاعران برجسته کرد مانند احمد خانی، وفایی، ملای جزیری و قادر کویی بود.

وی فرزند حاجی ملا محمد بود و در سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی در کردستان ایران زاده شد. دوران کودکی وجوانی را در مهاباد سپری نمود و

هنگامی که ۱۷ سال سن داشت پدرش درگذشت. هژار ناچار درس و تحصیل را بعد از مرگ پدر، رها کرد و به کسب و کار روی آورد . و به دلیل

تحصیل برادران  با همه مشکلات شهر نشینی، به مهاباد نقل کرد . نیاز به امکانات بیشتر موجب شد که کسب و کارش را رونق بیشتری دهد.

هنگام برداشت محصول، از کشاورزان بوکان و روستاهای اطراف گندم و ... می خرید و به تبریز می برد و می فروخت . همچنین گاو و گوسفند

معامله می کرد و به کار کشاورزیش هم می رسید .ناگفته نماند که با همه گرفتاریها، علاقه شدید عبدالرحمن جوان به زبان و ادبیات کردی

چنان بود که تا سالها بسیاری از دواوین شعرا  را خوانده بود و بیشتر آنها را از حفظ داشت . او تخلص هژار " به معنی بینوا و درویش " را برای خود

برگزید و با خود عهد کرد که هیچگاه به خاطر مال و مقام،  دست به قلم نبرد . اشعار دل انگیز هژار به زودی به دلها راه یافت و ورد زبان خاص و عام شد.

و نخستین دیوان اشعارش که ئاله کوک نام داشت چاپ و منتشر گردید و به زبان آذری نیز ترجمه وانتشار یافت .

هژار به دلیل مسائل سیاسی پس از دوماه حبس در سقز، در حالیکه  می خواستند او را به مهاباد منتقل کنند در فرصتی موفق به فرار شد و

پس از روزها پیاده روی در برف و سرما، وارد خاک عراق شد . با وجود  مشکلات فراوان در آنجا، دست از مطالعه نکشید و همواره بخشی از مختصر

دستمزدش را به خرید کتاب اختصاص می داد . کار طاقت فرسا  و سوء تغذیه مسمومش کرد و توسط جمعی از دوستدارانش به بیمارستانی

در جبل لبنان انتقال یافت . این بیمارستان کتابخانهٔ بزرگی داشت  حاوی کتاب‌های ارزشمند بسیار به زبان عربی .

هژار دو سال و چند ماه در آنجا بسر برد و در این مدت بیشتر اوقاتش را به مطالعه گذراند و  اطلاعاتش را در زمینه زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد .

بطوری که وقتی به عراق بازگشت به عضویت در مجمع علمی آن کشور درآمد و مجال یافت  که به مطالعه و تحقیق بیشتر بپردازد .

و به علاوه برخی از اشعار و مقالاتش را منتشر نماید . هژار سه سال نیز در سوریه اقامت گزید .

سرانجام هژار بعد از ۱۷ سال به ایران بازگشت . دولت ایران او را در عظیمیه کرج سکنی داد و بدین ترتیب او بار دیگر چندمین بار و در سرپیری،

باز زندگی را از صفر شروع کرد . در دانشگاه تهران ترجمه قانون در طب، تألیف ابوعلی سینا را به او پیشنهاد دادند در ازای دستمزد مختصری،

و با ترجمه اولین کتاب از این اثر، در محافل علمی و ادبی راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگستان زبان فارسی درآمد . با تلاش سخت و خستگی ناپذیر

بیشتر ساعات شبانه روز را به تحقیق و تالیف و ترجمه مشغول بود و در سایه این کار پیگیر آثار ارزشمند و کم نظیری را در زمینه‌های مختلف علمی

و ادبی و فرهنگی از خود به یادگار گذاشت، که از جمله آنها شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیری، ترجمه دوره کامل قانون ابن سینا در هفت جلد،

گردآوری فرهنگ جامع لغات کردی به کردی و فارسی، زندگینامه خودش و بالاخره ترجمه کامل قرآن کریم به زبان کردی را می توان نام برد .

سرانجام در روز پنجشنبه دوم اسفند ماه سال ۱۳۶۹ در تهران بر اثر بیماری جان پاکش به جوار یار شتافت و بدرود حیات گفت .

جنازه استاد را به مهاباد منتقل کردند و در حالیکه شهر در ماتم نشسته بود و جمعیت انبوهی از دور و نزدیک برای وداع با وی گرد آمده بودند،

با تجلیل بسیار تا مقبرة الشعری مشایعت شد و در کنار هیمن و ملاغفور به خاک سپرده شد.

" روحش شاد و یادش گرامی ... "



چه پ گه ردی گه ردون گه ران گوشتمی /  نه زان په ره ستی بو نان گوشتمی

هه ر چه و سانه وی بی هه سانه وه / مردن له کوی ، ژیان گوشتمی ...


( ای چرخ فلک ، سفر کردن مرا کشت  / جهل پرستی برای نان مرا کشت

یک نفس زحمت کشیدن بدون استراحت /  ای مرگ کجایی ، که زندگانی مرا کشت )


. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .  . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .



فارسی :

روابط فرهنگی ایران و مصر
ترجمه قانون در طب اثر پورسینا
ترجمه آثارالبلاد و اخبارالعباد زکریا قزوینی از عربی به فارسی
فرهنگ کردی به کردی فارسی هه‌نبانه بورینه
تاریخ سلیمانیه


کردی :

چێشتی مجیور(شلم شوربا)
ئاڵه کۆک (برگ سبز)
به‌یتی سه‌ره مه‌ر
مه‌م و زین (ترجمه مم و زین از کرمانجی به سورانی)
بۆ کوردستان
شه‌ره‌فنامه (ترجمه شرفنامه بدلیسی از فارسی به کردی)
چوارینه کانی خه یام (ترجمه رباعیات خیام به کردی سورانی)
هۆزی گاوان
مێژووی ئه‌ردهڵان (تاریخ خاندان اردلان)
یه ک له په نای خاڵ و سیفری بێ برانه وه
دایه، باوه، کێ خراوه؟
شه رحی دیوانی مه لای جزیری (شرح دیوان ملای جزیری)
قورئانی پیرۆز به کوردی (ترجمه قرآن به کردی)
بیره وه ریه کانی ژیانی
دیوانی شیخ جه زیری و چند اثر دیگر...

منبع : بیان




وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

بازگشت به طنز

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان