صفحه 2 از 2

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: يکشنبه شهريور ماه 17, 1392 11:36 pm
توسط nahmadi69
مردن ياد گرفتني نيست . مردن رو نمي توني ياد بگيري و مردن رو بايد حسش كرد . مردن رو بايد مشتاقانه دوست داشت . مردن رو بايد رفيق دونست . نه اينكه يه نفر بياد بگه اخرش ميميري . همه ادما اينو ميدونن . اما مردن رو كمتر ادمي درك ميكنه . كمتر ادمي هست كه مردن رو دوست داشته باشه . نمي خواهم كه حرفي از اعمال صالح رو به ميان بيارم . اما اگر ادم هر چي كه باشه با هر عقيده اي اگه مردن رو دوست نداشته باشه براش سخته و از اون فراري حتي اگر مسلمان هم باشه .

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: دوشنبه شهريور ماه 18, 1392 4:11 pm
توسط hoda
نمی دانم بگویم مرگ زیباست یا نه؟؟؟............

مرگ یعنی درخشیدن آرزوهای دخترک15 ساله ای که در کوله پشتی اش گذاشته وبر سر مزارش جا گذاشته وبه دیدار یار شتافته است .

دخترک پاکی که حتی منتظر حضور پدر ومادرش در تشییع جنازه اش نماند ،زیباترین روسریش را به سر کرد وهمچون یک فرشته به سوی یار شتافت .دخترکی که آرام بود اما کاملا

نمایان بود که درونی بزرگ داشت . دنیا را با همه آرزوهایش رها کرد وآن کوله پشتی اش را که عاشقش بود نیز بر زمین گذاشت چون خوابش می آمد .این خواب نشانه این نبود که

غافل شد نه....در همگام مرگش آرام شد وخوابید ودستش را در دست خدا نهاد وهمچون فرشته ای زیبا بال گشود وپرواز کرد .

انتخاب رشته دبیرستانش  اش را مدتی پیش کرده بود کتابهای مدرسه اش را آماده کرده ومی خواست جلد بگیرد ،شاید در این اندیشه نیز بوده که فردا در کلاس تقویتی ریاضی ام چه

سوالی را از معلم بپرسم ؟؟؟؟؟؟....

دخترک آخرین لحظه را در آغوش پدرش آرام خوابید پدری که 15 سال با نهایت عشق اورا بزرگ کرد و آنگاه که به مدرسه اش می رفت از شدت محبت بوسه ای بر پیشا نیش می نهاد .

می خواهم بگویم مردگان هم آرزو داشته اند اما آنها را رها کرده اند .اگر شبانه به قبرستان بروی ومنتظر بمانی آسمان آنجارا درخشش آرزوهای تازه وبراق دخترک 15 ساله ی

ماست که روشن می کند . دخترکی که می خواست روپوش پزشکی بپوشد وپدرو مادرش را خوشحال کند .

نور درخشش آرزوهایش زیاد بود چون مدت زیادی نمی گذشت که آنهارا در دلش پدید آورده بود .اما به نظرم مرگ زیبا باشد شاید هم برای دخترک قصه ما......می دانی چرا ؟؟؟؟

چون خداوند اورا تازه وبا طراوت نزد خود برد این را من نمی گویم ،براقی وتازگی آرزوهایش می گوید .لبخند ملایم لطیفی که همیشه بر لبانش داشت می گوید . این را من نمیگویم

آرزوی پدر ومادرش در حق دخترشان ویکسال جهشی درس خواندنش می گوید تا دخترشان زود تر به مقصدش برسد .سنش زیاد نبود ولی ادبش وافر بود .فقط من از وقار دخترک

15 ساله ی قصه حرف نمیزنم لرزش صدای محزون دوستانش نیز همین رامی گوید که چرا شینای قصه ما دلشان را نشکست...........

حلاست که می گویم مرگ دخترک قصه ی ما شیرین است شیرین تر از  عسل .چون با اطمینان می گویم او قرین نعمت وبرکت ولطف خداست .او انون نیز تازه تز دیروز است ،چون

دیگر زیبایی بهشت وباغی که در آن همچون کودکی هایش میدود اورا به یاد آرزوهایش نمی اندازد همان آرزوهایی که در زیباترین کوله پشتی اش بر جا گذاشته بود .....

خداوندا ای پروردگار پاکیها وزیبایی ها صبری وافر به پدر ومادر دخترک قصه ما عطا کن شما هم اگر خواننده ای لطفا آمین را بر زبانت جاری کن (ممنون)

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: چهارشنبه شهريور ماه 20, 1392 2:33 pm
توسط Maryam-H
سلام بر دوستان عزیز

هدی جان به خدا الان که این مطلب رو خوندم خیلی گریه کردم.البته نه خودش و نه خانواده شونو نمی شناسم اما واقعا تکان دهنده است مرگ جوانان.خیلی سخته که به قول تو  الان اون کتاب خریده بود و برنامه ریزی کرده برای مدرسه و هزار تا آرزو داره که فرصت نشده خدا برآورده شون کنه براش. خداوند شینای عزیز رو قرین رحمت خودش بکنه.خدای
مهربان به خانواده اش صبر عطا کنه.
خدای عزیز و رحمن به بزرگی خودت قسم به پدر و مادرو عزیزانش صبر جمیل عطا کن که بتونن مومنانه با مرگ جگرگوشه شون مواجه بشن.

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: شنبه شهريور ماه 23, 1392 6:56 pm
توسط hoda
ممنونم مریم جان از دعای زیبات در حق خانواده ی شینای عزیز .

سخن مادربا ایمانش  امروز هنگام شنیدن خبر  فوت دختر بزرگش این بوده :

انا لله وانا الیه راجعون

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: دوشنبه شهريور ماه 25, 1392 9:57 pm
توسط pejmanava
آیا تا به حال با خود فکر کرده ایم بهترین خانه ها بهترینه ماشینها و و زیباروی ترین زن دنیا و یا مردان دنیا

یا بهتره بگیم بهترینه بهترینه بهترین لذات در برابر ثانیه ای از داخل قبر هیچ ارزشی ندارد و تمام خوشیبهای دنیایی رو در اولین شب قبر از یاد خواهیم برد

وانچه برایمان

خوشی و شادی محسوب میشود اعمال صالحمان است و بس ...

همین الان که دم و بازدممان هنوز هم به اراده خدا پابرجاست ینی انکه زنده ایم و میتوانیم در انجام عمل صالح حریص تر باشیم ...






Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: سه شنبه مهر ماه 29, 1392 12:41 am
توسط pejmanava
در هر حال

از مرگ غافل مشو ...



Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: پنج شنبه آبان ماه 2, 1392 9:30 pm
توسط pejmanava
یه ویدئو کلیپ با مبحث سکرات مرگ از ماموستا سید احمد

http://s2.picofile.com/file/7980882903/111.wmv.html

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: سه شنبه آبان ماه 7, 1392 2:03 pm
توسط bahar

چه انسان مومنی باشی و چه انسان گنهکار ، بالاخره یک روزی از این دنیا میری ،
  همانطور که پدران ، یا پدربزرگ یا مادر بزرگ ما ، همانطور که اجداد ما رفتند ،
   من و شما هم صد در صد یک روزی عمرمون تمام میشه
  الان هر چقدر گناه کنیم ، هر چقدر توبه بشکونیم ، کسی حرفی به ما نمی زند ،
  چون قرار نیست که در این دنیا کسی به ما ایرادی بگیره ؟!
  تا حالا اینقدر گناه کردی آیا خدا مجازاتت کرده ؟
  نه ،اونجایی که باید جواب پس بدهی ، اینجا نیست ،
  بلکه به محض پایان عمر ، حساب و کتاب شروع میشه ...
  واقعا چه لحظات ترسناک و سختی ، خدا رحم کند .




یک روز نوبت ماست ، دعا کنید اون لحظات ، کوله بار زندگی اتان پر از گناه نباشد ،
  اون دنیا فقط تقوا به کار می آید ، فقط نماز و روزه و خوبی واخلاق و احترام به پدر و مادر و ...
  این عکس بالا ، سکانس آخر زندگی ماست ...
  الان خدا بهت فرصت عذرخواهی داده ، هنوز زنده ای و فرصت توبه کردن داری ،
  اما در اون دنیا جای عذرخواهی نیست و همه چیز تمومه ، باید جواب پس بدهی ...
  الان همه بی خیالیم ، انگار همه خوابیدیم یا داریم چرت می زنیم ،
   به راحتی آب خوردن گناه می کنیم ، آن هم گناه کبیره ، به راحتی آب خوردن و با پر رویی تمام !!؟
  انسان ها خوابند ، زمانی که می میرند ، بیدار می شوند
.
   پیغمبر اکرم (ص) فرمود : به حساب خود برسید ، قبل از اینکه به حساب شما برسند .
   و به این آیه امیدوار کننده و ترسناک قرآن دقت کن ، آیه 7 و 8 سوره زلزال :
  فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره * و من یعمل مثقال ذره شرا یره

   پس هر کس به قدر ذره ای کار نیک کرده باشد ، پاداش آن را خواهد دید و
  هر کس به قدر ذره ای کار زشتی مرتکب شده باشد ، آن هم به کیفرش خواهد رسید .


Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: سه شنبه آذر ماه 5, 1392 11:11 pm
توسط pejmanava
خداوندا کاری کن که لحظه قبض روحم را در عبادت تو باشم و نه غافل از ذکر تو .


Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: چهارشنبه آذر ماه 6, 1392 11:40 am
توسط bahar
هنگام مرگت نگران نباش
نگران نباش وهیچ اهمیتی به بدن از بین رفته خودت نده
فکر نکن زیرا که مسلمانان کارهای لازم را بجا می اورند:
لباست را در می آورند
تورا می شورند
ودر کفن تو را می پیچند
وتو را از خانه زیبا ومجلل از کاخ وقصر خود به سوی
گودال وحفره خودت(قبرت) بیرون می برند
وتعداد زیادی برای تشییع جنازه تو می آیند
بلکه خیلی از انها به خاطر دفن کردن تو کار وزندگی خود را رها می کنند
ودوستی با انها ونصیحتهای تو به انها مانعی از زیر خاک کردنت نمی شود
وسایل های مورد استفاده زندگیت از بین برده می شود
کلیدهایت
کتاب وکیفهایت
کفش و لباسهایت

واگر خانواده تو بسیار خوب باشند ان را به فقیری صدقه می دهند که شاید ثوابی به اعمالت افزوده شود
ومطمئن باش که :
دنیا بر جدایی تو ناراحت نخواهد شد !
وجهان اینچنین
اقتصاد همان طور که هست می ماند وهیچ تغییری نمیکند !
کارت کسی دیگر ان را انجام خواهد داد !
مال واموالت در بین میراث بران تقسیم می شود
وانها از ان استفاده ولذت می برند وتو باید جوابگوی قسمت قسمت این مال واموال باشی!
ناراحتی حاصل بر جدایی تو 3 نوع است :
اشنایان سطحی می گویند بنده خدا ادم خوبی بود یا ادم بدی بود
دوستان ویارانت چند ساعتی وچند روزی ناراحت می شوند
وهمان طور که شما دوست فوت شده قبلی را فراموش کردید
فراموشت میکنند وبه سخن های شیرین وخندهای روز مره خود بر میگردند!
وبزرگترین ناراحتی واندوه ناراحتی خانه تو است
خانواده تو یک هفته یا حد اکثر یک ماه ناراحت می شوند سپس فراموشت می کنند !
"داستان تو در بین مردم دیگر به پایان رسید "
در ان روز ستایش مردم برایت سودی ندارد
و بدگویی مردم نیز برایت ضرری ندارد
وداستانت با اخرت ودنیایی دیگر وعالمی مختلف شروع می شود

واما سوال مطرح شده
..برای قبر واخرت خودت چه چیزی را اماده کردی
این حقیقتی که نیاز به اندیشه وتفکر دارد
اگر بر قران خودت گرد وغباری دیدی
بر حال خودت باید گریه کنی
چون کسی که قران را
سه روز بدون هیچ عذری ترک کند
اون شخصی رها کننده قران نامیده می شود

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: چهارشنبه آذر ماه 6, 1392 10:48 pm
توسط pejmanava
خواهر بهار بسیار زیبا بود .




Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: يکشنبه آذر ماه 30, 1392 3:05 am
توسط bahar

راهی که پيمودنش حتميست

حقيقت آشکاری بر زندگی انسان فرمان ميراند ؛حقيقتی که نه انکارش می توان کرد،
نه فراموشش می توان نمود ونه راه گريزی از آن سراغ می توان داشت.
وآن حقيقت افول است؛افول زنده جان ها وپايان هستی. انسانها می ميرند,
چار پايان نابود می گردند،گياهان خشک می شوند, کوها به دشتستان های هموار
مبدل می گردند وگلگشت های خرم به کوبر های سرابگونه.

چنانکه خداوند پاک می فرمايد:
{ إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَاباً} [النبأ : 40]
ما شما را از عذاب نذديکی بيم ميدهيم آن روزی که انسان همه مارهائی را که کرده است می يند،
وانسان کافر فرياد بر ميآورد: کاش من خاک ميبودم!.

آری ،هر چيز ايامی در جهان فريب می گذارند وسپس محکوم مرگ ميگردد.
بدينگونه همه کس وهمه چيز اين سفر بی برگشت نا گزير را قهراً می پيمايد.
انسان ،اين آفريده بر تر وجانشين خدا، در پيمودن اين راه پر امواج وپر هراس،با آفريدگان ديگر همسان است.
آزاد نيست. سر نوشتش در دست خودش نيست. در دست نظام آفرينش حاکم بر هستی است.
آنگاه که خدا انسان را از لجن متعفن درست نمود،از روح پاک خود در وجودش دميد وزندگيش بخشيد ،
فرشتگان را به تعظيم وسجده اش فرمان داد کسی در امر چکونه ساختن آن دخالت نداشت
نه فرشته ای ، نه جنی ، نه شيطانی ،نه عقل اولی ،نه طبيعتی ،نه خورشيدی ،ونه مهتابی
تنها دست صنعت خدا دخالت داشت پس ازآنکه اورا آفريد ،بر سرشت وسر نوشتش قانون ديگری را نيز حاکم گردانيد

قانون مرگ. نه مرگی چون خشکيدن گياهان ومردن چارپايان ،بل انتقال وآغاز زندگی ای نوين.
ونيز موجود سخت گير وسختکوشی را جهت قبض ارواح آنها مأمورکرد ،نامش عزرائيل.
عزرائيل در لحظه های واپسين زندگی از راه ميرسد ،بی پرسان وبی هراس نهيب می کشد وخبر
غروبی عظيم را بگوش بيچاره بيمار غنوده در بستر،طنين می افگند.
مرگ دهنش را با آخرين قدرت باز نموده نيش های تيز وچشمهای خونين خود را بروی بيمار نشان ميدهد
ولحظه ای بعد چنگال های پر توانش را در حلقوم او فرو برده در موره جان
او را از ژرفای قلبش با قساوتی وصف نا پذير بيرون می آورد.
مرگ ،به دست وپازدن مريض بيچاره ،به گونه های زعفرانی کودکان معصوم , به قامت عرعرين جوانان ،
به چهره چين وچروک گرفته مردان سالمند وگيسوان سپيد مادران پير ،نگاه رحمت نمی افگند ؛
همه روزه فاجعه تازه می آفريند ، وهزاران خانواده را بر گليم غم می نشاند ،
شاهان وگدايان را يکسان رهسپار دخمه های تاريک قبرستان می سازد.

ای فرزند آدم! خطر هايی سخت در سر راهت قرار دارند ؛
فقر تهديدت می کند, جهل تهديدت می کند ،حطام دنيا مسخت می سازد،
مرگ در انتظارت لحظه شماری می کند ،کنده گور،منکر ونکير،رستاخيز ،حشر وانتظار حساب ،
گذرگاه صراط ،وبالآخره سرنوشت باز پسين سقوط در جهنم يا ورود به بهشت ،
همه امتحانهايی جدی وحتمی ای اند ،که تو هريک را ،
آنچنانکه از مادر تولد يافته ای وبدين جهان پانهاده ای آنها را نيز خواهی پيمود.

آه ،ای بنده ناسپاس غافل فرو افتاده در چاه هوس ! ای نفس اماره !
آيا لحظه های واپسينی را ،که دستهاوپاهايت از حرکت باز می مانند ،
وتيره های کشنده ايکه از تفنگ عزرائيل بسوی قلبت نشانه می روند وشگاف شگافش می سازند ،بياد آورده ای ؟
آيا به صحنه های وحشتی که نگاهات بسوی آسمان دوخته می شوند ،زبانت از گفتار باز می ماند ،
توان اشاره وبيان را از کف می دهی وپنجه ها وناخن های مرگ که تاعمق سينه ات فرو می روند ،
هيچ انديشيده ای ؟!

ای نفس سرکش !با وصف همه نافرمانی ايکه در برابر خدا نموده ای ،
جنايتهايی که در حق بشريت مرتکب شده ای ، خون هزاران بيگناهی را که ريختانده ای ،
دستهايت که تا بازوان در گناه وجنايت غرق اند ،
اگر از کرده های زشت خود صادقانه ندامت کشی ،بسوی پروردگارت مخلصانه باز گردی
واز در انابت به درگاه خدا روی آوری ،شايد که مشمول رحمت بيکران او تعالی قرار گيری
واز تمام جنايتها يت در گذرد وبهشت برين را جايگاهت گرداند ، وما ذلك على الله بعزيز .




Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: دوشنبه دي ماه 1, 1392 12:42 am
توسط pejmanava

Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: سه شنبه دي ماه 24, 1392 1:18 pm
توسط pejmanava

مرگ در یک قدمیست ما به هم می خندیم

                        مرگ در یک قدمیست در به هم می بندیم

       من به تو می خندم           تو به من می خندی

                  ما به هم می خندیم

                  مرگ در یک قدمیست



Re: ۩ یادی از مرگ ۩

پستارسال شده در: چهارشنبه بهمن ماه 16, 1392 10:37 pm
توسط pejmanava
ویدئو کلیپ فرصتی دوباره  بــ همراه زیرنویس .

لینک دانلود مستقیم :

http://www.nourtv.net/programs/video/clips/payan.avi