در این بخش مقالات در زمینه فرهنگی و اجتماعی قرار داده می شود
مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi
توسط saharbanoo » پنج شنبه آذر ماه 2, 1391 12:54 pm
حکایت می شود که یک روز مهمانی بر خلیفه عمر بن عبد العزیز وارد شد.در حین نشستن آن ها چراغ خاموش شد.عمر بن عبداعزیز برخاست و آنرا روشن کرد.مهمان گفت:یا امیرالمومنین چرا من و یا یکی از خدمتکاران را به این کار دستور ندادید.خلیفه پاسخ گفت:برخاستم و عمر بن عبدالعزیز بودم و برگشتم و همان عمر هستم و چیزی از من کاسته نشده است.بهترین انسانها متواضعترین آنهاست.
- برای نویسنده این مطلب saharbanoo تشکر کننده ها: 3
- bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
saharbanoo
- کاربر فعال
-
- پست ها : 64
- تاريخ عضويت: پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:30 am
- محل سکونت: کوردستان-ورمی
- تشکر کرده: 18 بار
- تشکر شده: 107 بار
- امتياز: 480
-
توسط bahar » پنج شنبه آذر ماه 2, 1391 3:16 pm
باسلام
و تشکر از شما خواهر عزیز
حکایت زیبایی بود .
سهل باشد گر کنند افتادگان افتادگی
مهربانی و تواضع از بزرگان خوش نماست
موفق و سربلند باشید . . .
-
bahar
- مدیر انجمن
-
- پست ها : 3506
- تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 5837 بار
- تشکر شده: 5121 بار
- امتياز: 33890
-
بازگشت به مقالات
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان