کمک....یخ زدم!!!

در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

کمک....یخ زدم!!!

پستتوسط Noha » چهارشنبه تير ماه 22, 1390 10:55 am

هو المستعان

عده ای  کارگر به همراه استادشان در یک کارخانه ی رنگ کار می کردند. آنها با هم قرار گذاشتند که تا ظهر روز شنبه کارکنند و بعدازظهر آن روز به جشن تولد

استادشان بروند و سپس هر کسی در قسمت مربوطه اش مشغول کار شد.

جک برای کنترل به داخل یکی از یخچال ها رفت .اما به محض اینکه وارد یخچال شد،در فلزی یخچال بسته شد،هرچه تلاش و تقلا کرد نتوانست در را باز کند. در

این هنگام کارگرها دست از کار کشیدند و همگی به خانه ی استادشان رفتندتا در جشن تولد او شرکت کنند.هیچ کس در آن شور و شوق متوجه غیبت جک

نشد.

روز دوشنبه وقتی که از بیرون در یخچال را باز کردند،جسد جک را دیدند که در گوشه ای از یخچال افتاده بود و کلاه ایمنی شکسته اش هم کنارش بود.در کنار

جسد کاغذی بود که در آن نوشته شده بود«در این جا زندانی شده ام،سردم است، دارم یخ می زنم!!»

اما؛نکته ی مهم این بود :دمای یخچال 5درجه بالای صفر بودو سه ماه بود آن یخچال خراب شده بودو کار نمی کرد!

یعنی جک یخ زده بود چون خودش را برای یخ زدن آماده کرده بود!!!!!!!!!

........................
نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط samira » پنج شنبه تير ماه 23, 1390 6:03 pm

ممنون  :P
جالب بود  :arrow:
دختر اولش فکر کردم  داری یخ میزنی که کمک خواستی کم مونده بود کامپیوترم رو آتیش بزنم که گرم ات بشه  :lol:
نماد کاربر
samira
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 44
تاريخ عضويت: جمعه ارديبهشت ماه 23, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 17 بار
تشکر شده: 13 بار
امتياز: 0

پستتوسط shahoo » يکشنبه مرداد ماه 23, 1390 4:30 pm

این قدرت ذهن وباور انسانومیرسونه انسان هرچیزیوباورکنه براش اتفاق میافته
نماد کاربر
shahoo
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 3
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 1 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط Ramin » يکشنبه مرداد ماه 23, 1390 6:54 pm

   جالب بود، مرسی...
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط aryang » سه شنبه مرداد ماه 24, 1390 3:11 am

سلام نها :!:
داستان قشنگی بود :wink: منم به این جمله که طرز فکر و باور انسان زندگی و آینده ی اونو می سازه ایمان دارم    :?: بی خود نیستش که .... خیلی ها زندگیشون رو پای این جمله ها گذاشتن  :idea:
موفق باشید  :arrow:
نماد کاربر
aryang
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 1
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 24, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 0 دفعه
امتياز: 0

پستتوسط saye » سه شنبه مرداد ماه 25, 1390 11:27 am

راست میگه  تفکر خیلی مهمه.
بعضی مواقع که درد آدم از حد معمول میگذره، بهش مورفین تزریق میکنن. اگه این کار زیاد ادامه پیدا کنه بیمار معتاد به مورفین میشه!!!  برا جلوگیری از این کار  بهش آب مقطر تزریق میکنن و بهش میگن  این مورفینه !!! و اتفاقا خیلی هم جواب میده  به اینا میگن دارو نماها. دیگه داستان هم نیست. خودتون تا آخرشو بخونین....
دو صد گفته چون نیم کردار نیست...
نماد کاربر
saye
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 258
تاريخ عضويت: شنبه آذر ماه 26, 1389 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 520 بار
تشکر شده: 213 بار
امتياز: 990

پستتوسط moslemmashreghi » پنج شنبه مرداد ماه 27, 1390 11:24 pm

مرسی از مطلبت
نماد کاربر
moslemmashreghi
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 13
تاريخ عضويت: چهارشنبه مرداد ماه 19, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 3 بار
امتياز: 0

پستتوسط sayf » پنج شنبه مرداد ماه 27, 1390 11:39 pm

طرح اولیه هر موفقیت یا شکست، همیشه اول تو ذهن شکل میگیره
ما میخواهیم با بینشی عمیق و صحیح، به سوی پروردگار دعوت دهیم.
نماد کاربر
sayf
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 172
تاريخ عضويت: دوشنبه ارديبهشت ماه 5, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 128 بار
تشکر شده: 130 بار
امتياز: 10

پستتوسط Noha » يکشنبه مرداد ماه 30, 1390 12:03 pm

هوالمستعان

سلام الله علیکم،طاعات قبول

از نظرات ارزنده ی تان( آقای shahoo، ،آقای saye،کاک یحیی،و....aryang)، استفاده بردم.،از مشارکتتان (سمیراجان،آقای Ram،کاک متین و کاک مسلم)سپاس گزارم


رستگار باشید و التماس دعا
الـلـهم ء ات أنــفـسنا تقـــواهــا و زکیـــها إنــک أنــت خــیر من زکــیها

نماد کاربر
Noha
معاون و ناظر سایت
معاون و ناظر سایت
 
پست ها : 1424
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: pavah
تشکر کرده: 2031 بار
تشکر شده: 1557 بار
امتياز: 4930

پستتوسط avin » يکشنبه شهريور ماه 13, 1390 8:30 am

سلاو Noha گیان
سپاس زور جوان بوو...
حه ر کام له ئیمه ئه مانه تاقی کرده ته وه و "ته لقین" ئه وشته یه وا به رز مان ئه کاته وه یان ده مانکیشینته قولایی...
ئه مه میشک و بروای ئیمه یه وا بیر له لووتکه کان ئه کاته وه...
میشک ده رواتو و ئیمه ش به شوینی خوی ده کیشینی....
نماد کاربر
avin
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 433
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 31, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 336 بار
تشکر شده: 531 بار
امتياز: 1820


بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 3 مهمان