( برگزیده غزلیات عاشقانه سعدی )

در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

( برگزیده غزلیات عاشقانه سعدی )

پستتوسط newi » سه شنبه اسفند ماه 8, 1391 1:03 pm


هر که دلارام دید ، از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص ، هر که در این دام رفت


یاد تو می رفت و ما ، عاشق و بی دل بُدیم
پرده برانداختی ، کار به اتمام رفت


ماه نتابد به روز ، چیست که در خانه تافت ؟
سرو نروید به بام ، کیست که بر بام رفت


مشعله ای برفروخت پرتو خورشید عشق
خرمن خاصان بسوخت ، خانگه عام رفت


عارف مجموع را در پس دیوار صبر
طاقت صبرش نبود ، ننگ شد و نام رفت


گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دمست ، باقی ایام رفت

هر که هوایی نپخت ، یا به فراقی نسوخت
آخر عمر از جهان ، چون برود خام رفت


ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان
راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت

همت سعدی به عشق میل نکردی ولی
می چو فروشد به کام ، عقل به ناکام رفت

برای نویسنده این مطلب newi تشکر کننده ها: 5
Roobar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Seraj (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), jamal (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 35.71%
 
نماد کاربر
newi
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 18
تاريخ عضويت: پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 37 بار
تشکر شده: 31 بار
امتياز: 0

بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان