تو مطلب شماره یک امام محمد غزالی بیان کردند که نباید در وجوه شخصیتی خود مقلد صرف بوده و به دیگران شباهت جوییم.
و مثال یکی از کارمندای لنین رو آورد که بخاطر تاییدات بیش از حد اخراج شده بود. و لنین گفته بود این به درد نمیخوره چون انتقاد گر نیست(نقل به مضمون).
ادامه...
چند سال پیش جوانی در دانشکده ی حقوق – که شغلش روزنامه نگاری است – برای گروه زیادی از مردم سخنرانی می کرد. دقیقا نفهمیدم که موضوع سخنرانی اش چه بود، وحدت وجود و یا فناء فی الله و یا یکی دیگر از موضوعاتی که صوفیه از آن سخن گفته و نتوانستند آن را به حدی برسانند که اسلام ناب آن را درست می داند. من شنیدم که آن جوان سخنران این گفته شاعر صوفی را در مناجات با خدا تقلید می کند:
و لو خطرت لی فی سواک اراده علی خاطری یوما حکمت بردتی !
اگر روزی به ذهنم خطور کند که قصد غیر تو را کنم پس حکم ارتداد خود را صادر می کنم.
این حکمی باطل است و گاهی آن را از اساتید بزرگ در میدان دعوت و بندگی و ریاضت های سخت می شنویم، تنها زمانی آن را جایز می دانیم که کنایه باشد. حال چگونه آن را از جوانی بپذیریم که بین او و این راه های پر پیچ و خم فاصله ای طولانی می باشد ؟ من با شنیدن آن به یاد دروس مدرسه ابتدائی افتادم که قطعه های از برگزیده ی شعر و نثر را حفظ می کردیم و ملکف به قرائت آن بودیم . یکی از همکلاسی هایم که خوب خطبه می گفت، خطبه « طارق بن زیاد» را در زمانی که یارانش را به جنگ با اسپانیایی ها تشویق می کرد، حفظ کرده بود، و ما هم تصور می کردیم که کشتی های سوخته پشت سر ماست و سپاهیان اسپانیایی جلوی ما و میدان جنگ هم، گسترده مدرسه می باشد.... من جوانانی را دیدم که محتاج به مراحل سخت تهذیب و اصلاح هستند اما با این بیت ابن الفارض صوفی به مرحله ای خرافی جهش می زنند:
لو خطرت لی فی سواک اراده علی خاطری یوما حکمت بردتی
و سپس این تقلید آنان را در نگاه نادانان و خودشان بزرگ می گرداند. همانا مخالفت انسان با خصلت هایش و جدا شدن از سرشت عقلی و روانی سالمش، زندگیش را تباه می کند و باعث پریشانی در رفتارش می شود. حتما حکایت کلاغی که می خواسته راه رفتن کبک را یاد بگیرد اما راه رفتن خودش را فراموش کرده را شنیده اید. به راستی انسان هر چه تلاش کند که غیر از آنچه هست، باشد باز هم سخت است...!
دیل کارنگی می گوید که از مدیر استخدام شرکت سوکونی فاکوم پرسیدم بزرگترین اشتباهی که افرادی که دنبال کار می گردند، مرتکب می شوند چیست؟ او پاسخ داد: «بزرگترین اشتباهی که این افراد مرتکب می شوندف این است که بر اساس خصلت های خود رفتار نمی کنند و به جای اینکه حقیقت افکار و آراء خود را به تو بگویند جواب سوالهایت را طوری می دهند که تو را راضی کنند. ولیکن این حیله کم کارساز می شود چرا که مردم همان طور که پول قلابی را می شناسند، تشخیص می دهند که چه کسی ادعای چیزهایی را می کند که در او نیست. روانشناس ویلیام جیمز می گوید: اگر خود را بر اساس آن طور که باید باشیم بسنجیم، مشخص می شود که ما زنده نیستیم چرا که ما فقط اندکی از منابع جسمی و ذهنی خود را به کار می گیریم. و یا به عبارت دیگر هر یک از ما داخل در چارچوب تنگی زندگی می کنیم که آن را داخل در حقایقمان گردانیده ایم. ما غالبا نیروهای فراوان و مختلفی در اختیار داریم ولی عادتا به آن پی نمی بریم و از آن بهره برداری کافی نمی کنیم.
امران شاینفلند در کتاب تو و ژنتیک می نویسد: هر کروموزوم صدها ژن را با خود حمل می کند که هر یک از این ژن ها گاهی به تنهایی می تواند یک انسان را به کلی عوض کند. بلی به راستی که ما با دقت و ظرافتی آفریده شده ایم که حیرت برانگیز و شگفت آور است و اگر پدر و مادری که صاحب یک فرزند هستند، بخواهند دوباره صاحب فرزندی شوند احتمال تولد فرزند به همان شکل فرزند قبلیشان یک در سیصد میلیون است به عبارت دیگر اگر آن بچه ی اولی سیصد میلیون خواهر و برادر داشته باشد، همگی با او متفاوت خواهند بودند ( و فرزند سیصد ملیون و یکم مثل او خواهد بود ) و سپس می گویند که تو در این دنیا منحصر به فرد هستی، پس به خود بپردازد و تلاش کن که از موهبت ها و صفاتی که در تو گنجانده شده ، حداکثر استفاده را ببری. و امرسون می گوید : هر انسانی روزی خواهد دانست که حسد نادانی است و شباهت جستن به دیگران خودکشی می باشد، انسان باید خود را به حالت عادی و اصلی اش بگذارد و به همان حالتی که خداوند او را آفریده راضی باشد. و خواهد دانست که زمین با وجود برکات فراوانش تا زمانیکه در باروری آن تلاش نکند، حتی یک دانه جو به او نخواهد بخشید و او خواهد دانست که نیروهایی که خداوند به انسان بخشیده نیز این چنین است و آنها در نوع خود منحصر هستند و احدی از ماهیت آن خبر ندارد . و تا زمانیکه انسان آن را نیازماید آن را درک نخواهد کرد.
بر اساس این گفته های علمی که نقل کردیم و شرح دادیم مجله منبر الاسلام این گفته خداوند را تفسیر می کند : « و لکُلِ وجهه هو مولّیها فاستبقوا الخیرات این ما تکونوا یات بکم الله جمیعاً ان الله علی کلّ شی قدیرُ » ( البقره :148).
هر طایفه ای قبله ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است ؛ ( بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن ) ، در نیکی ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید، هر جا باشید، خداوند همه شما را ( برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز)، حاضر می کند، زیرا او ، بر هر کاری تواناست.
سر دبیر آن روزنامه می گوید: در خصوص آیه باید بدانیم که این آیه کریمه در روند آیه هایی قرار دارد که سخن از قبله و تغییر آن از بیت المقدس به کعبه می باشد. و به همین دلیل مفسرین مجبور بودند که به رابطه ی بین این آیه و موضوع تغییر قبله دقت کنند و مقصود و معانی ای را که این آیه مد نظر دارد، بیان کنند و گفتند: 1- منظور از « وجهه » قبله است و معنی آیه این می شود که: پیروان هر دین و آیین و هر ملتی قبله ای دارند که به آن رو می کنند، حال فرقی نمی کند که مشرک باشند یا اهل کتاب. 2- آن تنها مخصوص پیروان ادیان آسمانی است که یهود و مسیحیت و اسلام می باشد و هر کدام قبله خاص خود را دارند. 3- آن فقط مخصوص مسلمانان است و منظور این است که هر قومی از مسلمانان از جهتی به سوی قبله نماز می گزارند که آن جهات یا جنوب یا شمال یا شرق و یا غرب می باشد.
اختلاف ویژگی های انسان:
اما این آیه گنجایش معنای دیگری را هم دارد و آن این است که هر انسانی بر اساس میل طبیعی درون خود و یا به خاطر همگامی و سازگاری با ویژگی های شخصی خود، مذهب و یا جهتی خاص در زندگی خود دارد و به سمت آن پیش می رود. منظور ما از مذهب، مذاهب سیاسی، اقتصادی و فلسفی و غیره نیست بلکه هدف ما در اینجا دایره ای وسیعتر است که تمامی بشر را در بر می گیرد، هم پیروان این مکاتب خاص و هم غیر از آنها را. چرا که مردم نسخه هایی واحد و تکراری از یکدیگر نیستند که در آثار و نشانه های روحی و جسمی شبیه به هم باشند. بلکه آنها از حیث شکل ظاهری همچون بلندی و کوتاهی و لاغری و خشونت و نیرو و ضعف و سلامتی و بیماری و همچنین در اشکال بینی و چشم و دهان و پیشانی و دیگر آثار صورت با هم اختلاف دارند. یعنی بدن ها و صورت هایشان در قالب های مشابه ریخته نشده و به شکل واحدی نیستند و این اختلاف علاوه بر امور محسوس، امور ریز و دقیق را نیز در بر می گیرد مانند تفاوت اثر انگشت در انگشتان میلیون ها انسان. علاوه بر این اختلاف شگفت آور که دلالت بر قدرت خداوند خالق می کند، اختلاف دیگری نیز در ویژگی های روحی و روانی و طبیعت و غرایز و خصوصیت های فکری و عاطفی انسانها وجود دارد. همانطور که انسانها در ویژگی های جسمی و ظاهری با هم دارند. پس هر انسان قالب جسمی خاص خود را دارد که کسی همانند آن را ندارد و همچنین وجود معنوی و درونی خاص خود را دارد که با آن از دیگران جدا می گردد.
ادامه دارد...