زن مسلمان حق دارد که به خود ببالد و افتخار کند و احساس مباهات و غرور و احساس خوشبختی نماید و حق دارد که بر تمام دنیا فخر بفروشد؛ زیرا او دارای تمدنی است که مدت زمانی طولانی بشریت را به سعادت رسانیده و هر زمان دیگر هم قادر به چنین کاری است. زن مسلمان دارای تمدن ایمان و توجیه است، تمدن ارزشها و باورها. تمدن ارزشهای اخلاقی، زن مسلمان در میان امتی رشد نموده که تاریخی درخشان دارد و گذشتهای ریشهدار و اصیل. تاریخی که صفحاتش یکسره حق و عدالت و انصاف برابریست. تمدنی که در آغوش اسلام بزرگ متولد شد و رشد کرد و به ثمر نشست، آنگاه شأن و منزلت بشر را بالا برد و انسانیت را به اوج خود رسانید و دنیا در سایه آن در امن و امان و آرامش و محبت و برادری به سر برد و بشریت در روزگاران متمادی پیشرفت و هماهنگی و همدلی و هم سویی را تجربه نمود که اکنون بیش از هر زمان دیگر بدان نیازمندیم.
آری! زن مسلمان در میان امتی رشد نموده که جایگاه حق و عدالت را ارتقاء بخشیده است و به یاری مظلومان برخاسته و ظالمان را سر جای خود نشانده است و در میان مردم با وجود اختلاف در مذهب، رنگ، زبان و نژاد مساوات برقرار نمود.
تمدن اسلامی انسانیت را ارج نهاده: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» [اسراء:۷۰]؛ ما آدمیزادگان را (با اعطای عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست و غیره) گرامی داشتهایم. و ستم و آزار را حرام نمود. چنانکه در حدیث قدسی آمده است: «یَا عِبَادِی إنِّی حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَیٰ نَفْسِی وَجَعَلْتُهُ بَیْنَکُمْ مُحَرَّمًا فَلَا تَظَالَمُوا»؛ ای بندگانم من ظلم و ستم را بر خود حرام گردانیدم و آن را بر شما نیز حرام کردم پس ظلم نکنید. «الظُّلْمُ ظُلُمَاتٌ یَوْمَ القِیَامَةِ»؛ ظلم، تاریکیهای روز قیامت است.
اسلام جایگاه عقل را که اساس کرامت آدمی است ارتقاء بخشید و بدان اختیار ارزانی نمود و مردم را به تفکر و تدبر دعوت کرد و از تقلیدی که عقل را از میدان خارج میکند، نهی فرمود و آزادی عقیده را مجاز نمود: «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» [بقره: ۲۵۶]؛ اجبار و اکراهی در (قبول) دین نیست، چرا که هدایت و کمال از گمراهی و ضلال مشخّص شده است. «فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ» [کهف: ۲۹]؛ هر کس که میخواهد (بدان) ایمان بیاورد و هر کس میخواهد (بدان) کافر شود. «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ» [کافرون: ۶]؛ آئین خودتان برای خودتان ، و آئین خودم برای خودم!
هنگامی که اسلام آمد، جهان در گمراهی و انحراف بود؛ مردم بر سر متاع دنیا همدیگر را میکشتند. در آن زمان در شبه جزیره عرب امتی بیرون آمد که بهترین امت بود به بشریت احترام به حق و بزرگداشت انسان و زشتی ظلم و ستم و دشمنی را آموخت.
این امت به سروری رسید و تنها زمانی که از دین و تمدن اسلامی و مسیر حقیقی خود خارج گشت به ستم و طغیان روی آورد. اسلام زن را در بدترین وضع ممکن یافت؛ چنانکه او را زنده از ترس ننگ اسارت زنده به گور میکردند. «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ» [نحل: ۵۸]؛ (دختران را مایه ننگ و سرشکستگی و بدبختی میدانستند) و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولّد دختر داده میشد (آنچنان از فرط ناراحتی چهرهاش تغییر میکرد که) صورتش سیاه میگردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه میشد. «یَتَوَارَىٰ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَىٰ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ» [نحل: ۵۹]؛ از قوم و قبیله (خود) به خاطر این مژده بدی که به او داده میشد، خویشتن را پنهان میکرد (و سرگشته و حیران به خود میگفت:) آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگاه دارد و یا او را در زیر خاک زنده به گور سازد؟
هان! چه قضاوت بدی که میکردند! وضعیت زن در عربستان این گونه بود. وضعیت زن در جاهای دیگر هم بهتر از اینجا نبود. در عصر رسول الله صلیٰ الله علیه وسلم گروهی از کشیشان در مکانی از اروپا (نزدیک اتریش فعلی) جمع شدند و اعلام کردند که زن همچون اعمال شیطان پلید است و او تنها برای خدمت به مرد آفریده شده و بهشت برایش حرام است!
اما اسلام برای این آمد تا هر چیز را در جای درست خویش قرار دهد؛ زنان همتای مردانند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ» [آل عمران: ۱۹۵]؛ پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کسی از شما را که به کار پرداخته باشد ـ خواه زن باشد یا مرد ـ ضایع نخواهم کرد؛ پارهای از شما از پارهی دیگر هستید (و همگی همنوع و همجنس میباشید). اسلام زن را در جایگاه درست خویش قرار داد تا وظیفهاش را در زندگی انسانی و ساختن تمدن در تاریخ انجام دهد، درست همان گونه که مردان این وظیفه را بر عهده دارند و هر یک از زن و مرد وظایف و مسئولیتها و تکالیف ویژه خود را دارند.
تمدن اسلامی نمونههای عالی و کم نظیری از زنان و مردان را ساخت. چه کسی از دانشمندان اندیشمندانی چون ابن الهیثم، خوارزمی، ابن سینا، ابن حیان و… بی اطلاع است و چه کسی از فقیهان و ادیبانی همچون ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی، ابن حنبل، ابن قیم، ابن کثیر، قرطبی، رازی و… بی خبر است و چه کسی از دعوتگران مصلحی چون حسن البنا، ابن عبدالوهاب، ابن بادیس، العز بن عبدالوهاب، جمال الدین افغانی، محمد عبده و… بی اطلاع است و چه کسی از اصحاب گرانقدری همچون نسیبه دختر کعب، أم عطیه انصاری، أم شریک، خنساء و بسیاری دیگر از زنان پیشتاز و جهادگر بی خبر است؟
تمدن اسلامی ما قلبها و عقلها را در پرتو نور توحید زنده ساخت و انسانیت را تا جایی بالا برد که مورد تکریم و بزرگداشت خداوند قرار گرفت که نگاه دنیا به چنان سعادتی رسید که پیش از آن چنین سعادتی به خود ندیده بود.
هنگامی که مسلمانان از اصول تمدن خود شانه خالی کردند، رهبری آن ها در اختیار دیگران قرار گرفت و به دنبال آن بشریت با وجود پیشرفت فراوان و چشمگیر در علم و سطح زندگی دچار بدبختی و تباهی گردید؛ زیرا تمدن غربی از ارزشهای اخلاقی دور شده و با اصول تمدن به ستیز برخاسته بود. ما اکنون در عصری زندگی میکنیم که بشریت به شدت در رنج و عذاب است؛ چرا که احساس و وجدان و کرامت و پاکی و دیگر ارزشهای خود را از دست داده است.
ظلم و ستم همه جا را گرفته و زور و قدرت بر حق چیره گشته و نشانههای طریق هدایت بر روی جهانیان گم گشته است.
ولی با تمام این احوال ما راه صحیح و نیکو را در اختیار داریم. ما دارای تمدن و دین هستیم. ما امتی هستیم دارای تاریخ و رسالت امروز ما این است که به سرعت مسؤولیت هدایت و نجات بشریت رنج کشیده را که پس از دورهای طولانی از تباهی به امنیت و ایمان نیازمند است، در دست گیریم و ملت ما همهی صلاحیتهای لازم برای این مسؤولیت خطیر را دارد. زن مسلمان دارای تمدن و تاریخ است و باید بر خود و امتش اعتماد کند. روحیه مبارزه و حقطلبی و عزم با ارادهی قوی و استوار را در خود تقویت نماید تا امت مسلمان بار دیگر زمان بشریت رنج کشیده را در اختیار گیرد و ما بحمدالله برای این امانت شایسته هستیم.
منبع: گزیدهای از نامههای زینب غزالی به دختران مسلمان