من اين موضوع را براي خود تحقيق كردم چون فكر ميكردم در اين جانب به شخصه تقصير و كوتاهي دارم و ساير دوستان و اطرافيان نيز تا حدي كه من اطلاع دارم نسبت به اين مساله بسيار بي اعتنا هستند...حقيقت اين است كه بعضي از ما در اين قضيه حدود را شكسته و بي ادبي و بي احترامي را به منتهاي خود رسانده ايم...بعضي ديگر گهگاهي با قساوت و بيرحمي رشته نيكي هايمان را پنبه ميكنيم.... و بعضي نيز احسان به پدر و مادر را تنها در بي احترامي به آنان خلاصه كرده ايم...من خود از كساني بودم كه از احسان تنها به " بي احترامي" تعبير ميكردم اما با مطالعه نصوص به اين نتيجه رسيدم كه بي احترامي لازمه احسان است اما كافي نيست مخصوصا زماني كه در اين آيه تدبر كردم: وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ: و بال تواضعِ مهرباني را برايشان فرود آور....
به همين خاطر مطالب گردآوري شده را با عنوان " پدر و مادر از ديد قران و سنت " به شما عزيزان بويژه دانشجويان تقديم مي دارم تا بلكه حقيقت احسان به پدر و مادر را آن گونه كه مراد خداوند و رسول است درك كنيم.
خداوند در آيات بسياري از پدر و مادر سخن به ميان آورده و بر احسان و نيكي به آنان امر كرده است:
خداوند ميفرمايد:
1- وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً ...( بقره : 83)
: و ( به ياد آوريد ) آن زمان را كه از بنياسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد.
2- وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً ...( نساء /36) : ( تنها ) خدا را عبادت كنيد و ( بس . و هيچ كس و ) هيچ چيزي را شريك او مكنيد . و نيكي كنيد به پدر و مادر ...
وللإحسان ضدان، الإساءة، وعدم الإحسان. وكلاهما منهي عنه.( تفسير سعدي)
3- قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً... ( انعام: 151) : گو : بيائيد چيزهائي را برايتان بيان كنم كه پروردگارتان بر شما حرام نموده است . اين كه هيچ چيزي را شريك خدا نكنيد ، و به پدر و مادر ( بدي نكنيد و بلكه تا آنجا كه ممكن است بديشان ) نيكي كنيد.
4- وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً (اسراء : 23و 24) :
( اي انسان ! ) پروردگارت فرمان داده است كه جز او را نپرستيد ، و به پدر و مادر نيكي كنيد ( و با آنان نيكو رفتار نمائيد ) . هرگاه يكي از آن دو ، و يا هر دوي ايشان نزد تو به سن پيري برسند ، ( كمترين اهانتي بديشان مكن و حتي سبكترين تعبير نامؤدّبانه همچون ) اُف به آنان مگو ! ( و بر سر ايشان فرياد مزن ) و آنان را از پيش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو . و بال تواضعِ مهرباني را برايشان فرود آور ( و در برابرشان كاملاً فروتن باش ، و براي آنان دست دعا به درگاه خدا بردار ) و بگو : پروردگارا ! ( اينك كه ضعيف و جز تو پناهي ندارند ) بديشان مرحمت فرما ، همان گونه كه آنان در كوچكي ( به ضعف و كودكي من رحم كردند و ) مرا تربيت و بزرگ نمودند .
5- وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ( احقاف: 15) :
ما به انسان دستور ميدهيم كه به پدر و مادر خود نيكي كند . چرا كه مادرش او را با رنج و مشقّت حمل ميكند ، و با رنج و مشقّت وضع ميكند ، و دوران حمل و از شير بازگرفتن او سي ماه طول ميكشد تا زماني كه به كمال قدرت و رشد عقلاني ميرسد ، و به چهل سالگي پا ميگذارد . ( بدين هنگام انسان لايق و باايمان رو به آستانه آفريدگار جهان ميكند و ) ميگويد : پروردگارا ! به من توفيق عطاء فرما تا شكر نعمتي را به جاي آورم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشتهاي ، و كارهاي نيكوئي را انجام دهم كه ميپسندي و مايه خوشنودي تو است ، و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نيكوئي را در ميان دودمانم تداومبخش . من توبه ميكنم و به سوي تو برميگردم ، و من از زمره مسلمانان و تسليمشدگان فرمان خداوندم.
6- وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْناً وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ( عنكبوت : 8) : ما به انسان توصيه ميكنيم كه به پدر و مادرش كاملاً نيكي كند ، و ( امّا اي انسان ! ) اگر آن دو تلاش كردند كه براي من انباز قرار دهي - كه كمترين اطّلاعي از آن نداري ( و اصلاً شرك با علم و عقل سازگار نيست ) - از ايشان اطاعت مكن . ( ولي باز هم محترمانه و مهربانانه با ايشان رفتار كن ) . بازگشت همه شما به سوي من است و از كارهائي كه كردهايد آگاهتان ميكنم ( و جزا و سزاي اعمالتان را بي كم و كاست خواهم داد ) .
7- وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ * وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ( لقمان: 14و 15) : ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردهايم ( كه در حق ايشان نيك باشد و نيكي كند ، به ويژه مادر ، چرا كه ) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستي تازهاي دچار آمده است . پايان دوران شيرخوارگي او دو سال است ( و در اين دو سال نيز ، كودك شير ، يعني شيره جان مادر را مينوشد . مادر در اين مدّت 33 ماهه حمل و شيرخوارگي ، مهمترين خدمات و بزرگترين فداكاري را مبذول ميدارد . لذا به انسان توصيه ما اين است ) كه هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش ، و ( بدان كه سرانجام ) بازگشت به سوي من است ( و نيكان را جزا و بدان را سزا ميدهم ) . هر گاه آن دو ، تلاش و كوشش كنند كه چيزي را شريك من قرار دهي كه كمترين آگاهي از بودن آن و ( كوچكترين دليل بر اثبات آن ) سراغ نداري ، از ايشان فرمانبرداري مكن . ( چرا كه در مسأله عقائد و كفر و ايمان همگامي و همراهي جائز نيست ، و رابطه با خدا ، مقدّم بر رابطه انسان با پدر و مادر است ، و اعتقاد مكتبي برتر از عواطف خويشاوندي است . ولي در عين حال ) با ايشان در دنيا به طرز شايسته و به گونه بايستهاي رفتار كن و راه كساني را در پيش گير كه به جانب من ( با يكتاپرستي و طاعت و عبادت ) رو كردهاند . بعد هم همه به سوي من برميگرديد و من شما را از آنچه ( در دنيا ) ميكردهايد آگاه ميسازم ( و بر طبق اعمالتان پاداش و كيفرتان ميدهم ) .
8- عن عبد الله بن مسعود، قال: سألتُ رسولَ الله r، قلتُ يا رسولَ الله! أيُّ العملِ أفضل؟ قال:" الصلاةُ على ميقاتها "، قلت: ثم أي؟ قال:" بِرُّ الوالدين ". قلت: ثم أي؟ قال:" الجهادُ في سبيلِ الله " متفق عليه.
: عبدالله بن مسعود ميگويد:از پيامبر خدا سوال كردم : اي رسول خدا! چه عملي افضل ( يعني برتر از هر عملي ديگري )است؟ فرمود: نماز سر وقت ...گفتم: بعد از آن چه عملي؟...فرمود: نيكي به پدر و مادر ...گفتم :بعد از آن؟ ..فرمود: جهاد در راه خدا.
9- عن أبي هريرة قال: قال رسولُ الله r:" لا يُجزئُ ولدٌ والدَهُ إلا أن يجِدَهُ مملوكاً فيشتريَهُ فيُعتِقَهُ " مسلم.
: ابوهريره ميگويد: پيامبر خدا فرمودند: هيچ فرزندي حق پدر و مادرش را ادا نمي كند مگر اينكه آنان را در حالي بيابد كه به بردگي گرفته شده اند و او آنان را بخرد و آزادشان كند ( در اين صورت حق را ادا كرده است)
10- وعن عبد الله بن عمرو، قال: جاء رجلٌ إلى النبي r فاستأذنَه في الجهاد، فقال:" أحيٌّ والداك؟" قال: نعم. قال:" ففيهما فجاهد " متفق عليه. وفي رواية: عن أبي سعيد، قال: قال رسول الله r:" ارجع إلى أبوَيكَ فاستأذنهما، فإن أذنا لك فجاهد، وإلا فبرَّهما "[[1]].
: عبدالله بن عمرو ميگويد:مردي پيش پيامبر آمد و از وي براي جهاد رخصت خواست، پيامبر فرمود: آيا پدر و مادرت زنده اند؟ گفت: بله....فرمود: پس براي آن دو جهاد كن ( يعني برايشان زحمت بكش) ...در روايتي ديگر از ابوسعيد آمده كه : پيامبر خدا به آن مرد گفت: پيش پدر و مادرت بازگرد و از آن دو اجازه بگير...اگر اجازه دادند پس جهاد كن در غير اين صورت بديشان نيكي كن.
جهاد اگر فرض كفايي باشد نيكي به پدر و مادر بر آن پيشي ميگيرد چرا كه نيكي به آنان فرض عين است و فرض عين بر فرض كفايي پيش انداخته ميشود اما اگر جهاد به فرض عين تبديل شد بدون شك جهاد پيش انداخته ميشود. در نتيجه در جهاد كفايي و مستحب اذن پدر و مادر خواسته ميشود بر خلاف فرض عين كه در آن حالت اذن آن دو شرط نيست. والله تعالي اعلم.
11- وعن عبد الله بن عمرو: أنَّ رجلاً أتى النبي r، فقال: إني جئتُ أبايُعكَ على الهجرةِ، ولقد تركتُ أبوَيَّ يبكيان! قال:" ارجع إليهما فأضحكهما كما أبكيتهما "[[2]].
:عبدالله بن عمرو ميگويد: مردي پيش پيامبر آمد و گفت: من پيش شما آمده ام تا بر"هجرت" بيعت كنم در حالي كه پدر و مادرم را گريان جا گذاشتم! پيامبر فرمود: پيش آنها بازگرد و همانطور كه آنان را گرياندي آنان را بخندان.
اين حديث بر حالتي حمل ميشود كه هجرت مستحب باشد و انسان بتواند در محل اقامت خود دينش را اظهار كند اما اگر هجرت به فرض عين تبديل شد ديگر در معصيت خالق پيروي از مخلوف جايز نيست.
12- وعنه، قال: أقبَلَ رجلٌ إلى رسول الله، فقال: أُبايعك على الهجرةٍ والجهادِ، أبتغي الأجرَ من الله، قال:" فهلْ من والديكَ أحدٌ حيٌّ؟ "، قال: نعم؛ بل كلاهما حيٌّ. قال:" فتبتغي الأجرَ من الله؟ "، قال: نعم. قال:" فارجعْ إلى والديكَ فأحسِن صُحبتَهُما "مسلم.
: عبدالله بن عمر و ميگويد: مردي به نزد پيامبر آمد و گفت: بر "هجرت " و "جهاد: با شما بيعت ميكنم و با اين كارم اجر خدا را طلب دارم..پيامبر فرمود: آيا كسي از پدر و مادرت زنده اند؟، گفت: بله، هر دوي آنان زنده اند. ..پيامبر فرمود: از خدا اجر ميخواهي؟..گفت: بله..پيامبر فرمود: به نزدشان بازگرد و به نيكي با آنان هم نشيني كن.
اين حديث و امثال آن براي زماني است كه جهاد و يا هجرت فرض كفايي و يا مستجب باشد اما اگر به فرض عين تبديل شدند حقي كه متعلق به خالق است بر حقي كه متعلق به مخلوق است پيش انداخته ميشود.
13- وعن أبي هريرة، عن النبي r، قال:" رَغِمَ أنفُ ، ثم رغِمَ أنفُ، ثمَّ رغِمَ أنفُ "، قِيل: من يا رسولَ الله؟ قال:" مَن أدركَ أبوَيه عند الكبر أحدَهما أو كِلَيهما، فلم يدخُل الجنةَ "مسلم.
: ابوهريره ميگويد: پيامبر خدا فرمودند: ذليل شود سپس ذليل شود سپس ذليل شود ...گفته شد: چه كسي اي پيامبر خدا؟ فرمود: آن كس كه يكي از والدينش يا هر دويشان را در هنگام پيري دريابد و به بهشت وارد نشود.
يعني با خدمت كردن و احسان به آنان با بهره گيري از فرصت وجودشان به بهشت وارد نشود.
14- وعن جابر بن سمرة، قال: صعدَ النبيُّ المنبرَ فقال: أتاني جبريل u فقال: يا محمد! من أدرَكَ أحدَ أبويه فمات فدخل النار، فأبعدَهُ الله، قل: آمين، فقلت: أمين .. "[[3]].
: جابر بن سمره ميگويد: پيامبر بر سر منبر رفتند و فرمودند: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اي محمد هر كس يكي از والدينش را دريابد ( و از وجود آنان با احسان و نيكي كردن بهره نگيرد) سپس بميرد و وارد آتش شود، خدا ( از رحمت خود) دورش كند...بگو: آمين ...گفتم : آمين
به راستي كسي كه دعاي محمد صلي الله عليه و سلم و جبرئيل بر او جمع آيد ناكام مانده و زيان كرده است.
15- وفي رواية من حديث أبي هريرة:" ومن أدرك أبَوَيه أو أحدهما، فلم يبرُّهما فمات، فدخلَ النار، فأبعده الله، قل:آمين. فقلت:" آمين "[[4]].
در روايتي ديگر از حديث ابوهريره اين چنين آمده است: هر كس والدينش يا يكي از آن دو را دريابد و به آنان نيكي نكن سپس بميرد و وارد آتش شود، خدا ( از رحمت خود) دورش كند...بگو: آمين ...گفتم : آمين
16- وفي رواية من حديث ابن عباس:" ومن أدركَ والديهِ أو أحدَهُما فلم يبرَّهما؛ دخلَ النارَ، فأبعدَهُ اللهُ وأسحَقَهُ. قلت: آمين "[[5]].
در روايتي ديگر از حديث ابن عباس نيز آمده : هر كس والدينش يا يكي از آن دو را دريابد و به آنان نيكي نكند سپس بميرد و وارد آتش شود، خدا ( از رحمت خود) دورش كند و براند...بگو: آمين ...گفتم : آمين
17- وعن عبد الله بن عمرو، قال: قال رسولُ الله r:" رضا الربِّ تباركَ وتعالى في رضا الوالدين، وسخَطُ الله تباركَ وتعالى في سخَطِ الوالدين "[[6]].
: عبدالله بن عمرو ميگويد: پيامبر خدا فرمودند: رضاي خداوند در رضاي پدر و مادر است و خشم خداوند در خشم پدر و مادر است.ژ
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ و َلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
[1] رواه أحمد، وأبو داود، والحاكم، صحيح الجامع الصغير: 892.
[2] صحيح سنن النسائي: 3881.
[3] أخرجه الطبرانين صحيح الترغيب: 2491.
[4] أخرجه ابن حبان، صحيح الترغيب والترهيب: 2492.
[5] أخرجه الطبراني، صحيح الترغيب: 2495.
[6] أخرجه البزار، صحيح الترغيب: 2503.