نائله دختر فرافصه همسر باوفای عثمان بن عفان رضی الله عنه خلیفه راشده بود که وقتی شورشیان وارد منزل وی شدند و خواستند تا وی را شهید کنند، همسرش با دست مانع شد ولی انگشتانش قطع شد.
شورشیان، مدینه را مدت زمانی اشغال کرده بودند و اطراف خانه عثمان رضی الله عنه را محاصره کرده بودند و می گفتند: عثمان یا استعفا دهد یا کشته می شود!
در روز آخر محاصره خانه، شورشیان تصمیم گرفتند به خانه عثمان هجوم برند و خلیفه را به شهادت رسانند اما جوانانی چون حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن طلحه، مروان بن حکم، سعید بن عاص و تنی چند از فرزندان صحابه در مقابل آنان مقاومت کردند. عثمان چون این صحنه نبرد را دید آنان را فرا خواند و به آنان گفت: که هیچ کس نباید خود را موظف به دفاع از من بداند و جان خود را به خطر اندازد. او حتی از مقاومت غلامان خود در برابر شورشیان جلوگیری به عمل آورد و آنان را از درگیر شدن با معترضان منع نمود. البدایة و النهایة (7/190).
در واقع، عثمان رضی الله عنه میدانست که او در این ماجرا کشته خواهد شد و به همین دلیل نمیخواست که به خاطر دفاع از او کسی کشته شود و در این میان، فتنهای دیگر بر پا شود. در روزهای آخر محاصره خانه نیز مغیره بن اخنس همراه عدهای دیگر، پس از انجام مناسک حج، خود را به سرعت به مدینه رساندند تا از خلیفه دفاع کنند. پس از رسیدن به مدینه، خود را به خانه عثمان رسید و با شورشیان درگیر شد و دیگر مسلمانان را به مقاومت در برابر یاغیان تشویق مینمود و به آنان میگفت: ما که امروز قدرت و توان دفاع از خلیفه مسلمین را داریم اگر در این حرکت، کوتاهی نماییم، فردا و در دادگاه عدل الهی، هیچ عذر و بهانهای از جانب ما پذیرفته نمیشود. چون شورشیان دیدند با وجود مقاومت مدافعان، قدرت نفوذ به داخل خانه را ندارند قصد آتش زدن در را کردند که با هم با یورش مدافعان از این کار منصرف شدند. در آن روز همهی مدافعان، با شجاعت کامل و با ایمانی خالصانه به دفاع از خلیفه پرداختند و توانستند حملات جسته و گریخته شماری از شورشیان را دفع کنند. اما عثمان رضی الله عنه با دیدن این وضعیت خطرناک، به آنان دستور میدهد تا دست از جنگ بردارند و آنجا را ترک نمایند. آنگاه به نماز میایستد و سوره مبارکه طه را تا به آخر تلاوت میکند.
در آن روز سرنوشتساز چهار نفر از جوانان قریش که عبارت بودند از حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن حاطب و مروان بن حکم، در طول نبرد مجروح میشوند (تاریخ الطبری (5/404)) و دلیر مردانی نیز به شهادت رسیدند. اینان عبارت بودند از مغیره بن اخنس، نیار بن عبدالله اسلمی و زیاد فهری (البدایة و النهایة (7/196)). چون عثمان توانست مدافعان خود را قانع کند که باید معرکه را ترک گویند و از خانه به بیرون روند، آنگاه در را به روی معترضان باز کرد و خود را بدون محافظ و نگهبان در معرض خطر شورشیان قرار داد. فتنة مقتل عثمان (1/188).
پس از رفتن مدافعان، عثمان به داخل خانه خود بازگشت، مصحف خود را گشود و به تلاوت آن پرداخت، در این هنگام مردی بر او داخل شد و چون عثمان او را بدید به او گفت: میان من و تو قرآن قرار دارد، آن مرد با شنیدن این سخن اتاق را ترک گفت، پس از او مردی از بنی سدوس که به «الموت الاسود» مشهور بود بر عثمان وارد شد و به او حمله کرد، او نخست تلاش نمود تا عثمان را خفه کند آنگاه شمشیرش را از ینام کشید و بر پیکر عثمان فرود آورد، عثمان با دست راستش سعی نمود تا جلوی ضربه شمشیر را بگیرد و همین دلیل، دستش قطع شد، او بدان مرد خطاب نمود که: به خداوند سوگند، این دست، اولین دستی بود که آیات قرآن را نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم کتابت کرد (تاریخ ابن خیاط، ص174 سند این خبر، صحیح و بنا به قولی نیز حسن است). عثمان اولین کاتب رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود که به نوشتن آیات قرآن پرداخت و حال نیز در برابر مصحف قرآن به شهادت میرسد. چون خون آن دست بر صفحه مصحف پاشید قطرات آن بر این آیه شریفه نقش بست:
«فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» البقرة: ١٣٧
(و خدا تو را بسنده خواهد بود و او تو را از (اذیّت و آزار و نیرنگ و دسیسههای) ایشان نجات خواهد داد، و او شنوا و بینا است (و گفتار ایشان را میشنود و کردار آنان را میبیند)).
در روایت دیگری آمده است که نخست مردی بنام رومان یمانی او را با چوب زد و چون دسته قاتلان بر عثمان وارد شدند، این مرد این ابیات را میسرود:
اری الموت لاینقی عزیز اولم یدع لعاد ملاذا فی البلاد و مرتقی
یبیت اهل الحصن و الحصن مغلق و یاتی الجبال فی شماریخها العلی
(بیقین هیچ فرد مقتدری نمیتواند از چنگال مرگ رهایی یابد همانطور که مردمان عاد [با آن قدرت و هیبت] هیچ مفر و گریزگاهی را نیافتند تا در پناه آن از شر مرگ نجات یابند. اگر مردم خود را در دژهای بلند و مستحکم پنهان نمایند باز مرگ از آن دیوارهایی که بسان کوههای مرتفع هستند عبور میکند و به جان آن مردمان دست مییازد). البدایة و النهایة (7/192).
چون قاتلان پیکر نیمه جان عثمان را احاطه کردند، همسرش، نائله دختر فرافصه بر آنان فریاد زد که شما مردی را میکشید که نیمههای شب، تمام قرآن را در یک رکعت نماز تلاوت میکرد (طبقات ابن سعد (3/76))؛ آنگاه خود را بر جسم شوهر انداخت تا از او دفاع کند اما سودان بن حمران سکونی، شمشیر را بر آن زن بیدفاع فرود آورد و انگشتان دستش را قطع کرد. تاریخ الطبری (5/406).
نجیح، از غلامان عثمان، با دیدن این اوضاع، شتابان خود را به سودان رسانید و با ضربهای محکم آن ابلیس را به هلاک رسانید؛ قتیره بن فلان سکونی از قاتلان حاضر در آن صحنه، به دفاع از سودان شتافت و نجیح را به شهادت رساند، آنگاه صبیح، غلام دیگر عثمان، شمشیری برداشت و قتیره، آن ناپاک نابکار را از پای در آورد.
غارت و چپاول اموال خانه حضرت عمان توسط شورشیان
چون عثمان به شهادت رسید، قاتلان فریاد میزدند: حال که خون او بر ما حلال است پس اموال او را نیز بر خود حلال میدانیم، به این ترتیب، آن ناجوانمردان دست به غارت و چپاول اموال منزل عثمان زدند و همه چیز حتی لباسها و زیورآلات زنان را نیز به یغما بردند. گویند مردی بنام کلثوم تجیبی به نائله، همسر عثمان رضی الله عنه حمله کرد و چون او را از تن در آورد سخنان زشت و رکیکی را به او گفت که از آن نفس هوسران و لجام گسیخته او سرچشمه میگرفت، صبیح، غلام عثمان، با دیدن این صحنه، خود را به نائله رسانید و در دفاع از آن زن، کلثوم ناپاک را به قتل رساند (تاریخ الطبری (5/407)). از آن طرف، یکی دیگر از سبئیان، چون غارتگران اموال خانه عثمان را چپاول کردند، فریاد زدند: حال نوبت گرفتن سهم خود از بیت المال است، پس قبل از اینکه دیگران بدان دست یابند به آنجا روید و همه اموال آن را تصاحب کنید، نگهبانان بیتالمال نیز که داد و فریاد آن یاغیان را شنیدند گفتند که این مردمان جز مال دنیا به چیز دیگری نمیاندیشند پس جان خود را بردارید و خویشتن را از دست این خونخواران نجات دهید. سبئیان دنیاپرست چون به بیتالمال رسیدند دیدند که تنها دو جوال غذا در آنجا وجود دارد اما باز از آن نیز صرف نظر نکردند و هر آنچه را که در آنجا بود چپاول کردند.( تاریخ الطبری (5/407))
و به این ترتیب سبئیان منحرف و گمراه به هدف شوم خود که همانا کشتن امیر مؤمنان بود دست یافتند؛ دیگر همراهان آنان که چنین فرجامی را متصور نمیشدند و گمان نمیبردند که آلت دست آن یاغیان خونریز قرار بگیرند قتل عثمان را محکوم کردند و خود را از این ماجرا مبرا دانستند.