آیا محمد را به خوبی شناختهایم؟
محمد را چقدر میشناسیم؟ آیا آن گونه که شایسته است او را شناختهایم؟ به راستی محمد کیست؟ آیا میتوانیم چند سطر ساده و قابل فهم برای کسی با هر زبان و فرهنگ و عقیدهای که دارد بنویسیم؟ بدون اینکه در شکوه عشق ابدی غرق شویم و تنها با نوری که دل و جانمان را پوشانده است سخن بگوییم؟ و بدون آنکه ابیات شعری به صورت ارادی و غیرارادی بر زبان ما جاری شود؟ من که عاشق و شیدای او و مریدی هستم که هیچگاه از پیوستن به نور هدایت کوتاهی نکردهام، تلاش خواهم کرد محمد را با سخنی ساده و بدون مبالغه و بدون استفاده از شعر و ادبیات معرفی کنم. با وجود احساسی که هر انسانی در حین قرار گرفتن در برابر چنین عظمتی پیدا میکند، میخواهد زبان به توصیف باز کند اما نمیتواند باز تلاش خواهم کرد؛ زیرا عظمت تنها با واژهی عظمت توصیف میشود و زبان و بیان هیچگاه از عهدهی تعبیر درخشش روح و نهانیهای قلب برنمیآیند. اینها احساساتی است که تنها زیستن در عشق سرور کائنات میتواند آن را تعبیر کند. اما من میخواهم محمد را در عباراتی واضح و ساده معرفی کنم تا فرزندانمان با او آشنا شوند؛ غرب و شرق او را بشناسند؛ همگان اگر چه به اندازهی قطرهای از اقیانوس زندگی محمد و شخصیتش باشد او را بشناسند. اکنون قصد دارم کارت شناسایی بسیار مختصری از شخص محمد ارائه دهم:
محمد بر فراز قلهها
محمد انسان کامل و باعظمتی است که در درازنای روزگار هیچ کس دیگری به مرتبهی کمال و عظمت او نرسیده است. الگو و اسوهی واقعی در شخصیت کسی جز آن بزرگوار جمع نمیشود و مراتب نبوغ و کمال تنها در او به صورت کامل یافت میشود. درجهی برتر در هر گونه فعالیت بشری تنها از آن محمد است. هر کس در بخشش و کرم به دنبال اسوه است محمد منتهای کرم است؛ هر کس در مهربانی و دلسوزی الگو میخواهد آن را در محمد بجوید؛ هر کس در دوستی و وفاداری الگو میخواهد محمد اوج قلهی وفاداری است. در شجاعت و قهرمانی اول است، در قناعت و پارسایی بینظیر؛ در توضع و فروتنی بیهمتا... هر کس میخواهد همسر آرمانی و پدر نمونه باشد از محمد الگو بگیرد، هر میخواهد در کارش موفق شود محمد را نصب العین قرار دهد. هر کس میخواهد فرماندهی نمونه، حاکم و سیاستمدار والامقام، سوارکار شجاع، مربی توانا و معلم برتر باشد یا در یکی از مراحل زندگی به درجات کمال راه یابد تنها به محمد روی آورد که محمد منتهای همهی خوبیهاست. او خوبترین خوبان است و بسیار از دانشمندان غربی به عظمت او اذعان کردهاند.
توماس کارلایل اندیشمند و فیلسوف و تاریخشناس اسکاتلندی میگوید: «محمد شهابی است که جهان را روشن کرده است این فضل خداوند است که به هر بخواهد میدهد».
لئو تولستوی ادیب روسی میگوید: «من یکی از کسانی هستم که در کار محمد در شگفتم؛ خداوند یکتا او را برای آخرین رسالتش انتخاب کرد تا آخرین پیامبران باشد».
کارل مارکس پدر کمونیسم میگوید: «هر صاحبخردی باید به پیامبری محمد اذعان کند؛ محمد پیامبری است که از آسمان به زمین آمده است او با رسالتش دورانی از دانش و نور و شناخت را آغاز کرد و شایسته است که اقوال و اعمال او به صورت علمی و مخصوص نوشته شود. از آنجایی که آموزههای او کاملا وحیانی است حق داشت هر گونه تبدیل و تحریف رسالتهای پیش از را محو کند».
گوته شاعر آلمانی میگوید: «در تاریخ به دنبال نمونهی عالی برای انسان گشتم و آن را تنها در محمد عربی یافتم؛ ما اروپائیان با تمام مفاهیم و آموزههایمان به آنچه محمد بدان دست یازیده است نرسیدهایم و در آینده نیز کسی از او پیشی نخواهد جست».
لامارتین شاعر فرانسوی میگوید: «مهمترین حادثه در زندگی من آن است که من زندگانی رسول خدا را به دقت مورد بررسی قرار دادم و در آن عظمت و جاودانگی یافتم. هیچ کس در رسیدن به عظمت انسانی به پای محمد نمیرسد هیچ کس همانند او به مراتب کمال دست نخواهد یافت. رسول خدا باورهای باطلی را که قائل به واسطه بین خالق و مخلوق بود ریشهکن کرد».
دکتر هانز کونگ دانشمند الهیات سوئیسی میگوید: «محمد به معنای کامل کلمه پیامبر است او رهبر و پیشوای راه رهایی است و این غیرقابل انکار است».
برنارد شورد فیلسوف انگلیسی تأکید میکند که محمد منجی بشریت است. وی میگوید: «به کار این مرد پرداختم و او را ابرقهرمان و فوقالعاده یافتم و به این نیتجه رسیدم که او دشمن مسحیت نیست بلکه باید منجی بشریت نام گیرد. به نظر من اگر او امروز کار جهان را در دست میگرفت در حل مشکلات ما موفق میشد و امنیت و خوشبختی را که بشر در آرزوی آن است محقق میکرد. جهانیان چقدر به مردی نیاز دارند که همانند محمد بیندیشد. پیامبری که دینش را در جایگاهی قرار داده است که همواره قابل احترام و افتخار باشد و این دین قویترین دینی است که میتواند تمام تمدنها را تا ابد در خود حل کند».
اینها مشتی از خروار بود و فقط خواستیم ثابت کنیم که دانشمندان و فلاسفه و بزرگان زمین که به اسلام حکم نمیکنند باز به محمد باور دارند و او را در تمام دورانها سرور جهانیان میشناسند. اگر بخواهیم کمال انسانیت را در شخصیت محمد ثابت کنیم به طور بسیار ساده و مختصر مهمترین عناصر یک زندگی کریمانه و معقول و متناسب را که بشریت به آن نیازمند است ارائه میکنیم تا بتوانیم از رفتار و پندهای جاودانش قبسی برگیریم و بخشی از عظمتش را درک کنیم.
بر قلهی مهربانی
به کسانی که میپندارند محمد رحمة للعالمین نیست خواه از مسلمانان متعصب و بیعلم و بینش باشند یا از دشمنانی که عظمتش را درک نکردهاند میگوییم: قرآن کریم پیامبر را مایهی رحمت برای جهانیان معرفی میکند: «وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین» پیامبر اسلام نیز پیروانش را به رحمت و مهربانی سفارش میکرد: «الراحمون یرحمهم الرحمن ارحموا بمن فی الأرض یرحمکم من فی السماء» خداوند به کسانی که اهل رحم هستند رحم میکند به زمینیان رحم کنید تا کسی که در آسمان است بر شما رحم آورد. [ترمذی و ابوداود در سنن و آلبانی آن را صحیح دانسته است].
محمد همواره در تمام جهان مایهی رحمت و هدایت بوده است؛ در جهان انسانیت، در جهان جنیان، در جهان حیوان و نبات. او دربارهی حیوان نیز به نرمش و مهربانی سفارش کرده است و بهشت را پاداش کسی دانسته است که سگ تشنهای را آب داد و آتش جهنم را به کسی وعده داد که گربهای را زندانی کرده بود. او دربارهی ذبح حیوان نیز به نیکی سفارش کرده است: «إن الله کتب الإحسان على کل شیء، فإذا قتلتم فأحسنوا القتلة، وإذا ذبحتم فأحسنوا الذبحة، ولیحد أحدکم شفرته، ولیرح ذبیحته». خداوند بر هر چیز احسان نوشته است هرگاه کشتید به نیکی بکشید، هرگاه ذبح کردید به نیکی ذبح کنید؛ چاقوی خود را تیز کنید و به حیوان آب دهید [روایت مسلم].
ادامه دارد . . . .