باغبان ها درختان باغ خود را خیلی دوست دارند. آنها با تک تک این درختان ارتباط عمیق و عاطفی برقرار کرده اند و بهتر از هر کسی با ساکنان راست قامتِ باغ خود رفیق و آشنا هستند.
اما همین باغبان های دلسوز روزهایی از سال را برای قطع شاخ و برگ های اضافی درختان باغ، کنار می گذارند. آنها می دانند اگر چنین نکنند باغشان با سرعتی غیرقابل باور به جنگل تبدیل می شود و درختان یکی پس از دیگری از ثمر می افتند.
هرس کردن بخشی از زندگی هر باغبان موفق است. درختانی که هرس می شوند شاید در نگاه اول بخش زیادی از شاخ و برگ و دارایی های خود را از دست می دهند اما در حقیقت آنها می توانند با سبک تر شدن، بیشتر اوج بگیرند و میوه های سالم تر و شاداب تری به ثمر برسانند.
ما هر کدام باغبان باغ زندگی خودمان هستیم؛ هر گوشه از این باغ درختی است که نیازمند هرس کردن است و این ما هستیم که باید به این درخت ها کمک کنیم تا سبک تر شوند و فرصتی برای اوج گرفتن و ثمر دادن پیدا کنند.
این درخت ها و تک تک شاخ و برگ آنها، داشتنی های ما از دنیا هستند. شاید دل کندن و دورانداختن بسیاری از این شاخه ها برای ما کاری دشوار باشد، اما چاره ای نیست.
اگر قرار است درختی ثمر دهد و سرپا بماند باید تیزی تیغه های هرس را بر تن خود حس کند. هرس کردن بخش گریز ناپذیر از تقدیر هر درختی است، درختی که آرزوی سر کشیدن و اوج گرفتن و میوه دادن دارد.
لذا انسان ها نیز برای رسیدن به درجه ی والای انسانیت نیاز هست بعضی از مواقع از خیلی از علایق دنیوی خود دل بکنند و آن را هرس کنند؛
از اخلاق های ناپسند گرفته تا مال و منال زیاد دنیوی که البته این مال و اموال اگر در راه درست به کار گرفته شود و در راه خیر و نیکو به کار بسته شوند شاید عامل اوج گرفتن انسان ها به درجه ی والای انسانیت شوند.
پس بیاییم از همین امروز با خدای خود عهد ببندیم که باغبان خوبی برای باغ زندگی خود باشیم و در هرس کردن برای رسیدن به درجه ی والا هیچ ابایی نداشته باشیم.