هر شب ما به رختخواب میرویم، ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.« این یعنی اُمید»
ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.«این یعنی اعتماد»
ـ روزی، تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.«این یعنی ایمان»
: ... ... حرف حساب ... ...
ارسال شده در: يکشنبه تير ماه 16, 1392 11:15 pm
توسط pejmanava
غم موهایم را داشتم که یکدست و لخت نیست که میریزد وچقدر ناسپاسی ات کردم
و ندیده بودم کودکی که موهایش را شیمی درمانی برده است
ولی ایمانش به تو ازمن بیشتراست ومیخندد ومیخند وراضیست به رضای تو ومن چه ناسپاسم !
Re: ... ... حرف حساب ... ...
ارسال شده در: سه شنبه تير ماه 18, 1392 11:35 pm
توسط pejmanava
٠•˙۩˙كل عام و أنتم بخير و صائمون .. ٠•˙۩˙
..٠•˙۩˙و على طاعة الرحمن مداومون ..٠•˙۩˙
..٠•˙۩˙و لليالـــــــــى رمضـــان قائمون ..٠•˙۩˙
..٠•˙۩˙و علـــــى كل الخير مجتمعـــون..٠•˙۩˙
..٠•˙۩˙كل عام و أنتم جميعا .. طيبون ..٠•˙۩˙
ارسال شده در: جمعه تير ماه 21, 1392 7:01 pm
توسط pejmanava
چشمانم را التماس می کنم..
سحر نزدیک است، اما دیگر افق رنگ باخته و از برای سر کشیدن