هدف پیشروی به سوی کمال است.
هدف، زندگی کردن است نه تمام مدت دغدغه “موفقیت” داشتن!
اگر انسان بسیار شایستهای هم باشیم باز هم در اموری از زندگی شکست خواهیم خورد، و این امری طبیعی و لازم در زندگیست. مهم این است که اشتباهمان را تشخیص دهیم، تصحیح کنیم، و گام بعدی را محکمتر برداریم.
زندگی سراسر موفقیت و تماما رو به صعود، خیالبافیست… دیدن حقیقت، اولین گام موفقیت است.
موفقیت دایمی میتواند به وسواس بدل شود، و وسواس موفقیت میتواند لذت بردن از لحظههای ناب زندگی را غیر ممکن کند.
«خودتان را با این حرف که: وقتی آدم بهتری خواهید شد که به هدفتان برسید، گول نزنید! کارهای موردعلاقه خود را دوست داشته باشید
و سعی کنید در آنها موفق شوید. شکستهای احتمالی را هم اتفاقی ناخوشایند بدانید، نه یک افتضاح! و این شکستها را نشانهی بیارزشی خود ندانید.»
بلکه برعکس! این شکستها هستند که ارزش شما را بالا میبرند! کمی به آن فکر کنید… هر شکست گنجیهای از تجربههاست که به شما اضافه میشود و ارزشتان را بالاتر میبرد.
هیچ انسانی در هیچ کاری کاملا ایدهآل نیست، شکست درهر کاری همیشه وجود دارد،
و فراموش نکنید…این لازمهی انسان بودن است.
دغدغه دایمی موفقیت، ثروت، یا شهرت با مقصود اصلی حیات که “شاد زیستن” است، سازگار نیست.
ماشین موفقیت بسیار اوقات مجبور است در راه رسیدن به هدفش هر چیز بامعنایی را عقب بیندازد! به همین دلیل است که خیلیها دایما بهترین اتفاقات زندگی را عقب میاندازند…
آنها فردا قرار است شاد باشند، امروز قرار است پول درآورند!!
آنها فردا قرار است بخندند، امروز کار دارند!!
آنها فردا قرار است مهر بورزند، امروز وقت ندارند!!
اما این فرداها هرگز نمیآید…
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟! / ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست؟!
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار / کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
خوب است بهای این عقبانداختنها را هم در نظر بگیریم. وقتی مدام دغدغه موفقیت داریم به راحتی ممکن است چیزهایی که به راستی شادیبخشاند را به عقب بیندازیم. بیآنکه بهای آن را برزندگیمان در نظر داشته باشیم.
و آن وقت خواهد رسید که یک روز میبینیم در نظر دیگران انسانی “موفق” هستیم اما زندگی نکردهایم!!
شادی و موفقیت لازم و ملزوم یکدیگراند… در هیچ کدام نباید افراط کرد.
یادمان باشد! باید زندگی کنیم…