سياهي درخشنده‌تر از آفتاب تابان آسمان!....

در این بخش سیره ی اصحابِ کرام و تابعین قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

سياهي درخشنده‌تر از آفتاب تابان آسمان!....

پستتوسط bahar » يکشنبه اسفند ماه 25, 1392 3:30 pm




(بلال فرزند رباح)

بلال اولين کسي بود که بدستور پيامبر اکرم (صلي الله عليه وسلم) صداي اذان را بر

بلنداي مسجد نبوي پس از بناي آن در مدينه بلند کرد.

اولين کسي که با نداي ملکوتي اذان پيوندي بس عميق بين زمين و آسمان برقرار نمود.

رابطه‌ي ستايش زمينيان از صاحب عرش آسمان، گواهي بر رسالت پيام آور او، و دعوت زمينيان به

سجده بندگي در برابر پروردگار جهانيان، همه در اولين نداي بلال به ثبت رسيد...

اين سترگ مردي که با رشادت خويش کمر طغيان را بخاک ماليده بود نزديک به 10 سال اذان گفت..

همه‌ي ما بلال را مي‌شناسيم. از اذانش حکايتها و از صبر و ايمانش داستانها مي‌دانيم

ولي آنچه بسياري از آن بي‌اطلاعند اين است که؛ صداي بلال پس از وفات دوست و محبوبش

محمد مصطفي (صلي الله عليه وسلم)؛ سرور و محبوب ما ـ

که جان ما و جان پدران و مادرانمان فداي راه او گردندـ چرا خاموش ماند؟

چرا شهر مدينه پس از وداع سرور دوجهان به سوگ فقدان نداي بلال نشست؟!

بلال پس از وفات پيامبر اکرم (صلي الله عليه وسلم) خدمت ابوبکر رسيده،

در حاليکه از فراق رسول اکرم پژمرده و شکسته شده بودو اشک لحظه‌اي از

چشمانش خشک نمي‌گشت، بدو گفتند: اي خليفه‌ي رسول خدا، از رسول هدايت؛ سرور و عزيزم

پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) شنيدم که فرمودند: بهترين کار مؤمن جهاد در راه خداست.

ابوبکر به او گفت: بلال، منظورت چيست؟

بلال: مي‌خواهم در جبهه جنگ تا دم مرگ اداي واجب کنم.

ابوبکر لحظه‌ي سرش را پايين انداخت، سپس در حاليکه اشک در چشمانش حلقه زده بود،

مات و مبهوت به بلال خيره شد و گفت:

پس چه کسي برايمان اذان گويد؟! اشک بر گونه‌هاي بلال سرازير شد.

لحظه‌ي ساکت ماند، سپس گفت:

من پس از رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) براي کسي اذان نخواهم گفت!

ابوبکر: خواهش مي‌کنم بلال، ما را تنها نگذار،

نرو و بمان تا با صداي اذانت قلبهايمان را صفا بخشي.

بلال: اگر مرا براي خدمت بخودت آزاد کرده‌اي حرفتان را اطاعت مي‌کنم.

ولي اگر مرا براي خدا آزاد کرده‌اي، پس مرا به خدا واگذار..

ابوبکر: من تو را فقط براي خدا آزاد کرده‌ام. دوريت برايمان خيلي سخت خواهد بود..

بلال به سرزمين شام رفت و در خط مقدم جبهه مشغول مبارزه گشت،

تا شايد جام شهادتي بدستش رسد و به اميد ديدار محبوب آنرا عاشقانه سرکشد.

بعدها بلال چنين حکايت مي‌نمود: پس از رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) تحمل ماندن در مدينه را نداشتم.

مدينه بدون رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) برايم بسيار دلگير کننده بود.

هرگاه بلال مي‌خواست اذان بگويد تا به "اشهد أن محمدا رسول الله" مي‌رسيد

بغض گلويش را بسختگي مي‌فشرد، و اشک از چشمانشان سرازير مي‌گشت

و با صداي بلند زار زار شروع به گريستن مي‌نمود.

پس از سالها بلال، رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) را در خواب ديد.

که به او مي‌فرمود: بلال، چقدر بي‌وفا شده‌اي؟ آيا وقت آن نرسيده که سري بما بزني..

بلال اندوهگين و گريان از خواب پريد. و فورا عازم مدينه شد...

بلال در حاليکه بشدت مي‌گريست براي عرض سلام به روضه‌ي پيامبر اکرم (صلي الله عليه وسلم) نزديک شد.

حسن و حسين بسوي او دويدند، بلال آنها را به آغوش گرفته، با مهر و شفقت بوسيد.

نوه‌هاي عزيز پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) به بلال گفتند:

دلمان براي اذانت بسيار تنگ شده، اگر لطفي کني و در سحرگاهان اذاني بدهي بسيار شادمان خواهيم شد.

سحرگاه وقتي که سکوت بر همه‌ي شهر مدينه سايه افکنده بود

بلال بخاطر شاد کردن نوه‌هاي محبوبش بالاي سقف مسجد برآمد..

بناگاه مردمي که براي نماز تهجد برخواسته بودند

نداي ملکوتي بلال را که در آسمان پيچيده بود شنيدند]: الله اکبر.. الله اکبر...


شهر مدينه با شنيدن صداي بلال از خواب پريد. کسي گوشهايش را باور نمي‌کرد.

برخي آب سرد بر سروصورت خويش مي‌زدند و گمان مي‌بردند که شايد هنوز در خوابند

. همه از خانه‌هايشان بيرون پريدند و مات و مبهوت و حيرتزده بهم خيره شده بودند..

وقتي بلال ندا بر آورد که
: أشهد أن لا إله إلا الله...

مردم حيرتزده‌ي مدينه بر بامها و کوچه‌ها و خيابانهاي شهر با يادآوري خاطرات پيامبر با صداي بلند مي‌گريستند..

و وقتي بلال ندا برآورد
: أشهد أن محمدا رسول الله...

زنها و دخترها از حجله‌هاي خويش برآمده به مردم شهر پيوستند.

همه‌ي مدينه آهنگ پرطنين گريه‌ي عشق و محبت بود.

گويا رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) از نو زنده شده بود..

نه .. نه.... بلکه گويا رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) تازه چشم از جهان بسته بود..

صدا صداي گريه بود و زاري... خاطره‌ي تلخ فراق رسول اکرم در اذهان مردم دوباره زنده شده بود.

زخمهاي التئام نيافته‌ي وفات پيامبر از نو در دلهاي خونين مردم ترکيده بود.

مدينه گريه بود و گريه تنها صداي مدينه..

و بار دگر بلال خاموش گشت... و از خاطره‌هاي تلخ فرار کرده به سوريه پيوست...

وقتي امير المؤمنين عمر (رضي الله عنه) براي بازرسي شام به آنجا رسيد،

مردم شهر به شدت از او التماس نمودند که بلال را مجبور کند ولو يک بار برايشان اذان دهد.

هنگام نماز امير المؤمنين بلال را خواست. و از او خواهش نمود اذان بگويد.

پاهاي لرزان بلال و دل نخواسته‌ي او و خواهش عمر و التماس مردم او را به بالاي مناره رساندند..

بلال اذان گفت...همه‌ي صحابه‌اي که پيامبر را ديده بودند و صداي اذان بلال را در کنار او شنيده بودند،

با صداي او بياد آن روزها افتاده اشک بر گونه‌هايشان جاري و صداي گريه‌هايشان شهر را به لرزه درآورد..

همه چون مادران داغدار مي‌گريستند.. عمر غرق در گريه و اشک از حال رفت..

روزها گذشت .. و زمانه بلال را روي فراش مرگ خوابانيد، همسرش در کنار او مي‌گريست..

بلال در حاليکه لبخند شادي بر لبان داشت، و چشمهاي اميدش از خوشحالي پيوستن به

محبوب مي‌درخشيد بدو نگريست وگفت: گريه نکن..

فردا عزيزانم را در آغوش مي‌گيرم.. فردا محمد و يارانش را ملاقات خواهم کرد..

بلال از شادي و شوق ديدار رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) مرگ را با آغوشي باز پذيرا بود

بلال در عشق محمد و شوق ديدار او جام تلخ مرگ را چون عسل سرکشيد و به آرزوي ديدار شتافت

.. بلال به محبوبش پيوست...

رحمت خدا بر او بادا... پروردگار از او خشنود و راضي بادا...

درود بر تو اي بلال عظمت.. سلام بر تو اي کالبد عشق و محبت راستين...








برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها:
yosra69 (يکشنبه اسفند ماه 25, 1392 11:18 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

Re: سياهي درخشنده‌تر از آفتاب تابان آسمان!....

پستتوسط Maryam-new » دوشنبه اسفند ماه 26, 1392 3:22 pm

سلام بر شما

بسیار بسیار زیبا بود...

جزاکم الله خیرا دادبهار
Maryam-new
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 126
تاريخ عضويت: دوشنبه مهر ماه 8, 1392 12:12 pm
تشکر کرده: 113 بار
تشکر شده: 271 بار
امتياز: 2710


بازگشت به سیره ی اصحابِ کرام و تابعین

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان