Re: او خواهد آمد
ارسال شده در: جمعه دي ماه 13, 1392 9:03 pm
mahan-geo نوشته است:در مورد اسم تون به نظرم لزومی نداره که از اسامی شبهه نام استفاده . چه نیازی داره از اسمهایی استفاده کرد که نزدیک به لبه ی شرک باشه . جز اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه هست ؟؟
سلام عليكم
باتشكر
دوست گرامي
يكي از عوالي كه موانع ميان وحدت و توحش در وحدت ايجادئ مي كند اين هست كه فريقين و مذاهب همديگر را در مقام شرك، تكفير كنند، دوست و برادر عزيزم بهتر اين هست قبل از اينكه سخن و يا حكمي از ما خاج شود در ابتدا تحقيق و پزوهشاتي در اين زمينه داشته باشيم سپس افاضه كنيد وگرنه اگر ما بخواهيم همديگر را تكفير كنيم اين ما نيستيم كه در ملا تكفير هستيم كما اينكه اگر به سخنان امامان و علماي خودتان كوچك جلوه اي كنيد در خواهيد يافت كه همه اهل سنت به جز حنبلي ها كافر هستند، من لم يكن حنبليا فليس بمسلم، پس رواست در مباحث علمي منطق كلام نيكو را مدنظر خد داشته باشيم همانگونه كه خداوند مي فرمايد و قالوا للناس حسنا
اما در باره اين شبهه ساده اي كه مطرح كرده ايم بايد بگويم از منظر شما گويا خدا هم يا مشرك هست و يا كاسه در نيم كاسه خود داشته است كه مي فرمايد:
وأنکحوا الأيامي منکم والصالحين من عبادکم وإمائکم سوره نور آيه 32---- خداوند اينجا از لفظ عبد براي واليان و امامان بكاربرده است ايا از منظر شما خدا هم تفكر شرك را ترويج مي دهد؟ دوما شما از سخنان علماي خودتان غافل هستيد برادرم
در اين زمينه علماي اهل سنت نيز فتوا به حليت داده اند . از آن جمله مي توان به فتاواي زير اشاره نمود :
1- وكذا عبد الكعبة أو الدار أو علي أو الحسن لإيهام التشريك ومثله عبد النبي على ما قاله الأكثرون والأوجه جوازه لا سيما عند إرادة النسبة له صلى الله عليه وسلم
در صورتي نامگذاري به عبدالکعبه يا عبد الدار يا عبد العلي يا عبدالحسن يا عبد النبي ، حرام است كه موجب توهم شرک باشد؛ اما نظر درست آن است كه اين چنين نامگذاري جايز مي باشد ، بويژه اگر هدف ازاين نامگذاري انتساب صاحب نام به افراد ياد شده باشد.
نهاية المحتاج للشافعي الصغير ج 8 ص 148 ط دار الفکر بيروت 1404 .
همان طور كه مشاهده نموديد عبد در اينجا به معناي اطاعت هست فلذا وقتي شيعه مي گويد عبد علي ع هست يعني تبعيت از مولايش مي كند همان گونه كه رسول الله به سند صحيح فرمودند من اطاع عليا فقد اطاعني من اطاعني فقد اطاع الله لذا گفتند عبد اينجا همان منظور عبادت و اطاعت از خدا هست حال بماند كه بسيار از علما و استوانه هاي علمي شما نيز از اسامي چون عبد النبي استعمال مي نمودند لذا ما از حضرات خواهشمنديم قبل واگويه نمودن سخن كمي تعمق و تامل كنند الله مع الصابرين مطلب بعدي هم اين هست فكر نكنم شما علم غيسب داشته باشيد كه از زير كاسه كسي هم خبر بدهيد برادر عزيزم
mahan-geo نوشته است:
پس نتیجه میگیریم اون مهدی که فرزند عسکری هست مورد نظر شما نیست چون همه فرقه ها به اون اعتقاد ندارند
در مورد بحثی هم که گفتم فتوایی بیاورید که بیان کند که کسی اگر به مهدی اعتقاد نداشته باشد از دین خارج شده است هم شما عمل نکردید و فقط به تکرار مکررات پرداختید که از مسلمات هس
در اينجا نيز به دو نكته اشاره كرديد كه پاسخ اولي ان بسيار واضح هست، اينكه پيغمبر فرزند چه كسي هست و ايا شما به ان اعتقاد داشته باشيد يا نه و عدم اعتقاد شما مهر بطلان به نفس رسول الله باشد اين حجت نيست بلكه اگر اثبات شود منجي هماني هست كه رسول خدا وعده داده اند براي حجيت كفايت مي كند، همان طور كه علماي شما بر اين باور هستند اين مهدي همان منجي هست
امام حسن عسکري (عليه السلام) که در سال 260 هجري از دنيا رفت:
هو والد محمد الذي يعتقدونه المنتظر.
الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج7، ص274
خير الدين زرکلي وهابي در کتاب الأعلام ميگويد:
محمد بن الحسن العسكري الخالص بن علي الهادي أبو القاسم، آخر الأئمة الاثني عشر عند الإمامية و هو المعروف عندهم بالمهدي و صاحب الزمان و المنتظر و الحجة و صاحب السرداب، ولد في سامراء و مات أبوه و له من العمر نحو خمس سنين.
الأعلام لخير الدين زرکلي، ج6، ص80
همين تعبير را آقاي ابن خلکان در کتاب وفيات الأعيان دارد.
وفيات الأعيان لإبن خلکان، ج7، ص176
جناب ناصر الدين الباني که از او به بخاري دوران تعبير ميکنند ميگويد:
وأم الإمام محمد بن حسن الملقب بالحجة والقائم والمهدي أم ولد؛ اسمها نرجس
الروضة الندية، ج 2، ص 151
برادر بنده از اقوال سه تن ازبرگان شما از علماي تاريخ نويس تا رجال را در مورد تولد امام زمان اوردم اگر علاقه داريد بفرمايد تا حقير شخصيت علمي انها را هم خدمت شما ارئه كنم علي ايحال انچه كه مدنظر و اقرار علماي شما هست اين مي باشد كه امام زمان بدنيا امده است و او همان مهدي منتظر هست و جالب اينجا هست علامه سيوطي در كتاب العرف الوردي ص 2 مي گويد و تواتر الاحادیث عن النبی فی خروج و ظهور المهدی الفاطمی المنتظر همان طور كه مشاهده مي كنيد علامه سيوطي هم مي گويد روايت هست از ناحيه رسول خدا در مورد خروج مهدي فاطمي منتظر كه اين احاديث به درجه تواتر رسيده است اين منتظر همان كسي هست كه علماي شما به ولادت ان اقرار نموده اند ضمن اينكه مسئله اينجا جالب مي شود كه علامه مي گويد مسئله مهدويت به تواتر رسيده و ابن تيميه هم مي گويد من انكر ما ثبت بالتواتر و الاجماع فهو كافر لذا همين پاسخ ما، نيز جوابي به سوال دوم شما هم هست زيرا علماي شما مي گويند مسئله مهدويت به تواتر رسيده و اين تيميه هم مي گويد اگر كسي تواتر را انكار كند كافر هست مضاف بر اينكه علماي شما اعتراف نموده اند من انكر خروج المهدي فهو كافر ضمن اينكه اين عقيده را بن باز هم دارد
سوال ما از شما اين هست، امام حسن عسگري و حضرن نرجس س كه از دنيا رفته اند در نتيجه مهدي عج بدنيا مده است در غير اين صورت شما بايد ادعا كنيد كه انها مجدد رجعت مي كنند كه اين عقيده در نزد شما هم مردود هست
mahan-geo نوشته است:
اصلا من مثلا بگم امام زمان من قران هست . از نظر شما اشکال داره ؟؟؟
همچنین شما بیایید به اون روایاتی که نصفه نیمه ذکر کردید هم گریزی بزنید . شما به چه انگزه ای اونها رو نصفه نیمه نقل کردید ؟؟؟ ایا کاسه ای زیر نیم کاسه نیست ؟؟؟
اينكه فرموديد امام زمان شما قران هست بايد براي ان دليل بياوريد از قران و سنت كه امام شما قران هست لذا اگر اينگونه باشد بنده هم مي گويم امام ما قران هست لذا ديگر نيازي به نبي نيست حال انكه خداوند مي فرمايد اطيعوا الرسول دوم در صحيح مسلم هست اگر بيعتي بر گردن كسي باشد او به مرگ جاهليت مرده، ايا شما با قران بيعت مي كند؟ يعني به قران مي گويد اقاي قران بيا من با تو بيعت كنم؟ اينجا بحث شناخت نيست بلكه بحث بيعت هست