قورباغه

در این بخش داستانهای کوتاه و آموزنده قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

قورباغه

پستتوسط islam » چهارشنبه مرداد ماه 18, 1391 3:10 pm

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.

اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایده ای ندارد او مصمم تر می شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد. بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟

معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.

برای نویسنده این مطلب islam تشکر کننده ها: 3
ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), khawan (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), sondos (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

سلام

پستتوسط khawan » يکشنبه شهريور ماه 12, 1391 11:33 am

سلام ببخشید
به نظرشما اول وآخرمتنتون باهم جفت وجورمیشه یا ما جریان رو نفهمید یم!!!!!!!!
khawan
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 119
تاريخ عضويت: يکشنبه آذر ماه 5, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 149 بار
تشکر شده: 158 بار
امتياز: 0

پستتوسط khaleghi » يکشنبه شهريور ماه 12, 1391 3:23 pm

سلام
جور هم نشه داداش باید جورش کرد
مگه خوب نخوندیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باور بفرما که بسی سهل است و راحت
کمی به خودت زحمت بفرما براگیان
اتفاقا خیلی خوب و با محتوا بود وآموزنده
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط islam » يکشنبه شهريور ماه 12, 1391 3:59 pm

ممنونم
اللهم صلی علی محمد و علی اله و اصحابه و سلم
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

پستتوسط ehsan94 » يکشنبه شهريور ماه 12, 1391 11:05 pm

سلام
خواستم یه نقدی بکنم البته قبلش از اسلام تشکر میکنم چون بار ها این موضوع یعنی تاثیر سخنان مردم بر زندگیمون در پینوس مطرح شده و حالا حالا ها جای بحث داره اما نقدم:
دیگه خیلی تعارف تیکه پاره میشه این چه وضعیه مسئولین رسیدگی کنن!!!
هر چند مفلسم,نپذیرم عقیق خرد
کان  عقیق  نادر  ارزانم  آرزوست
نماد کاربر
ehsan94
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 99
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 31, 1391 11:30 pm
محل سکونت: PAVEH
تشکر کرده: 80 بار
تشکر شده: 37 بار
امتياز: -10

پستتوسط avin » دوشنبه شهريور ماه 13, 1391 10:34 pm

سلام.

ممنون از داستان جالب.هر چند که چند بار شنیده بودم ولی

خوندنش خالی از لطف نبود.

یادش بخیر یاد استادمون افتادم.اولین بار این داستان و از ایشون

شنیدم.استاد اقتصاد بود ولی ذوق و شوق ما برای کلاسش

بیشتر برای شنیدن داستانهای جالبش بود تا اقتصاد!

الان  داستانهاشه که تو ذهنمون مونده تا اون نمودارهای عجیب اقتصاد!!!
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند...
نماد کاربر
avin
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 433
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 31, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 336 بار
تشکر شده: 531 بار
امتياز: 1820

پستتوسط khawan » چهارشنبه شهريور ماه 15, 1391 11:28 am

سلام
یوسف جان باورکن یه کم گیرداره !! آخه بایدمتن ظاهر وباطنش یکی باشه وباهم جور!!
khawan
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 119
تاريخ عضويت: يکشنبه آذر ماه 5, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 149 بار
تشکر شده: 158 بار
امتياز: 0


بازگشت به داستانهای کوتاه و آموزنده

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان