از زبان یک مشاور:
روزی دانش آموزی را برای ارائه ی مشاوره به اتاق کارم فرستادند ،مدیر مدرسه قبلا اطلاع داده بود که دانش اموز مبتلا به ... است ما هم بنا به اقتضای شغل و حرفه معمولا با این مراجعه کنندگان سرو کار داریم ،خواستم با وی سر صحبت گشاده و وی را بشناسم اما از هر دری وارد میشدم و هرراهی را می آزمودم این نوجوان با من وارد صحبت نمیشد و ماندم که چکار کنم چون حاضر با صحبت کردن و شروع دیالوگ نبود،بعد از سه جلسه که نتیجه ای نگرفتم شماره تلفن اتاق کار را تو یک کاغذ نوشتم و گفتم پسرم اگه اینجا نمیتونیم صحبت کنیم هر وقت خواستی با من تلفنی صحبت کن،
بعد از چند روز تلفن زنگ خورد دیدم همین نوجوان است بالاخره در صحبت را گشودیم و صحبت هایمان تلفنی ادامه یافت ،طفلک معصوم واقعا دنبال راه چاره میگشت .ماهم میبایست میدانستیم بیشتر چه چیزهای وی را به این کار تحریک میکرد. وریشه ی اصلی ماجرا را می یافتیم
نوجوان می گفت تنها پسر خانواده است و دو خواهر دارد: با پدر ومادر جمعا پنج نفر زیر یک سقف زندگی میکنیم اما مادر و خواهرام تو خونه به قول معروف خیلی راحت هستند با لباس های زیر و نازک مینشینند و می آیند، همیشه اندام هایشام نمایان است و مرا دو چشمی که می بینند،خیلی مقاومت میکنم جلو نفس را بگیرم ،عذاب وجدانی که خدا میداند راحتم نمیزارد، ولی چکار کنم نفسی که کس نشناسد و مرا چاره ای نیست مگر مشغول به خویشتن...
خلاصه سرتان را درد نیارم در پایان داستان مشاور ازینکه نوجوان با او همکاری کرده تا علت اصلی ماجرا روشن شود باهم دوست می شوند و امیدی به نوجوان تزریق میشود وبدون آنکه خود نوجوان بداند مشاور با پدر خانه صحبت می کند و راهکارهایی که در پایان ماجرا به خیر وخوشی حل وفصل میشود
اما براستی دلم برای این نوجوانان بیچاره میسوزد چون از تلویزیون و انواع فیلم هایش گرفته تا پوشش نامناسب زنان و دختران جامعه صدای تحریک و ... میبارد و بنا به اقتضای سنی این دوره از زندگی، بسیاری از نوجوانان ما در دام اعتیاد این عمل زشت می افتند
راستی مقصر کیست ؟؟؟ آیا در جامعه ی امروز وضع پوشش زنان ودختران تحریک کننده نیست؟؟؟
آیا زنان ودختران جامعه در مقابل پوشش خود در برابر خدا و جامعه مسئول نیستند؟؟!