خانه در آتش سوخت‏!‏‏!‏‏!‏

در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

خانه در آتش سوخت‏!‏‏!‏‏!‏

پستتوسط iman » دوشنبه شهريور ماه 26, 1391 12:22 am

باران در حال باريدن بود؛ رهكذرى از دهكده كوجكى داشت عبور ميكرد.
رهكذر كلبه اى ديد كه درآتش ميسوخت و فردى كه در داخل كلبه در حال سوختن نشسته بود.
رهكذر فرياد زد: خانه ات در حال سوختن است.
مرد جواب داد ميدانم.
رهكذر فرياد زد بس جرا هنوز در داخل كلبه هستى وبيرون نميايى‏?‏
فرد جواب داد: جونكه بيرون باران ميبارد؛مادر من هم هميشه ميكفت زير باران نروى؛سينه بهلو ميكنى‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ 

برای نویسنده این مطلب iman تشکر کننده ها: 2
mehr (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
iman
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 156
تاريخ عضويت: يکشنبه مرداد ماه 23, 1390 11:30 pm
محل سکونت: روانـســـــر
تشکر کرده: 4 بار
تشکر شده: 83 بار
امتياز: 1000

بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان