به اسلام آری ... وبه دموکراسی و همه حکومت‌های طاغوتی نه می‌گوییم؟؟!!

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

پستتوسط shahryari-abdullah » پنج شنبه مهر ماه 19, 1391 2:16 am

با سلام خدمت دوستان
ابتدا از دوستان تقاضا دارم از حرف هایم سوء برداشت نشود و بنده را مورد اتهام قرار ندهید.
دموکراسی( democracy ) واژه ای یونانی است که از واژه demo به معنی مردم و cratoos به معنی حکومت است. دموکراسی یکی از گونه های حکومت است که در آن بر خلاف حکومت های پادشاهی و اشرافی که حکومت در دست یک یا چند نفر است بلکه حکومت از آن همگان است یا به بیانی دقیق تر حکومت بوسیله ی اکثریت مردم.
اشتباهاتی که اکثریت ما دچار آن می شویم را در 3 بند زیر بیان خواهم کرد:
1-حکومت اسلامی(جامعه ی اسلامی) را همان حکومت یا جامعه ی فقهی می دانیم
ما می توانیم حکومتی بنا کنیم که که تمام احکام فقهی را در سرزمین اسلامی اجرا کنیم (از قبیل برپایی نماز جمعه، بریدن دست دزد، سنگسار کردن زانی و ...) اما باید توجه کرد که هدف چه بوده؟ و چه هست؟ ما می توانیم به زور شمشیر هم که شده یک حکومت فقهی برپا کنیم اما حکومت و در ادامه ی آن جامعه ی اسلامی را نه نمی توان چون جوهر و درون مایه ی دین ایمان است و ایمان چیزی نیست که با زور به مردم تحمیل شود. پس جامعه ی اسلامی، جامعه ای است که درون مایه ی آن معنویت وروحانیت است و به قول اقبال لاهوری یک تفسیر روحانی است. و با اجرا نشدن چند حکم، دنیا به آخر نمی رسد و دین خداوند هم هیچگونه ضربه ای نخواهد دید اگر فقیهی فتوا داد این حکم نباید در چنین شرایطی اجرا شود همانطور که حضرت عمر برای دو سالی که خشکسالی بود دست دزد را قطع نکردند هیچگونه خللی در دین وارد نمی شود. پس جامعه ی فقهی غیر از جامعه ی اسلامی است.
2- دومین اشتباه این است که ما می پنداریم باید تمامی احکام اسلامی باید دقیقا همانند زمان پیامبر اکرم اسلام (ص) اجرا بشوند و هیچگونه تغییر و تحولی مجاز نیست و بدعت است و با تعطیل شدن یکی از این احکام دیگر آن حکومت مشروعیت خود را از دست داده و جامعه، جامعه ی اسلامی نیست و به اسلام ضربه ای وارد آمده است.
3- و بزرگترین اشتباهمان آن است که اینچین می پنداریم که همه چیز در زمان رسول الله (ص) به نهایت خود رسیده و هر چیز جدیدی می آید حال بر فرض خوب بودن آن یا می گوییم آن چیز بد است یا می گوییم اسلام آن را 1400 سال پیش گفته است. این دو موضع اولی از روی تعصب و دومی از روی ترس است در حالی که همه ی ما می دانیم قرآن در طول 23 سال نازل شده و زندگی پیامبر عزیزمان هم یک زندگی واقعی بوده نه افسانه و نه رویا و ایشان در عالم واقعی زندگی کردن و توانسته اند یک سری تغییرات ایجاد کنند ایشان در طول 23 سال توانستند کارهای خیلی بزرگی انجام دهند و تغییرات بزرگی انجام دادند و در یک سری از مسائل تا یک حدی به جامعه پیشرفت دادن و راه ایشان را باید پیروانشان ادامه بدهند(منظور اصول دین نیست) مانند برده داری که پیامبر بزرگوار با طرق مختلف با آن مبارزه کرده اند و تا حدی آن را کمرنگ کردند و پیروان ایشان و سیر تکاملی بشر آن را بطور کامل حذف کردند یا در مورد زن، ایشان جایگاه زن را در ان مدت ناچیز چنان بلند و مرتفع ساختند که به یک معجزه شبیه است اما این به این معنا نیست که نهایت جایگاه زن این است بلکه نسل انسان در حال تکامل است و باید به جایگاهی که در نهایت خداوند برایمان تعیین کرده برسیم من از شما می پرسم کدام زن در انتخاب یکی از خلفاء راشده تأثیر داشته است؟ اما امروزه اینچنین نیست و نمی توان اینطور فکر کرد که زن حق هیچگونه دخالتی ندارد و نیز نمی توان به اصحاب پیامبر خورده گرفت که چرا زن هیچ یا آنچنان تأثیری نداشته بلکه باید از آنها تشکر کرد که جایگاه آن را خیلی بهتر از قبل کردن و از زنده به گور کردن آنها به انها اجازه دادن عبادت و یا جهاد کنند و... . و در نهایت در مورد حکومت نیز همین طور است و دو دیدگاه بسیار اشتباه وجود دارد: اولی اینکه پیامبر و خلفاء راشده چگونه حکومت کرده اند ما هم دقیقا همانگونه و با همان روش حکومت کنیم و دومی اینکه خلفاء راشده نباید اینگونه انتخاب می شدند باید تمام مردم رأی می داد هر دویِ این دیدگاه ها اشتباه است در عصر کنونی حکومت داری امریست بسیار پیچیده فقط با کلیاتی که در قرآن و سنت داریم نمی توان باز هم تأکید می کنم فقط با آنها حکومت داری کرد اما به ما میگویند که نهایتا هدف چیست و حکومت باید چه رفتار و نتایجی داشته باشد مثلا حکومت باید عادل باشد و عدالت ورز باشد حال چگونه می خواهد عدالت را در جامعه پیاده کند تکلیفی ست بر سر شانه ی انسان که در موقعیت های متفاوت بسته به مکان و زمان راهکارهای متفاوتی وجود دارد. درگذشته حکومت ها تکلیف مدارانه بوده و امروزه حکومت ها حق مدارانه اند و مردم به آنها حق و مشروعیت می بخشند و مستقیما در انتخاب آنها دخالت دارن و خود حاکمانشان را انتخاب می کنند و به قول آقای حجاریان مردم یک سری را به اجاره می گیرن تا وظایفی را انجام دهند اما در گذشته نهایت آرزو و مطلوب این بود که حاکمی یا سلطانی بیاید بر ما حکومت کند اما عادل باشد همانطور که عالم بزرگ اهل سنت سعدی شیرازی در کتاب بوستان باب اول را به نصیحت به پادشاهان اختصاص داده و در آنجا مطلوب سعدی این است که پادشاهی که حکومت مطلقه دارد عادل باشد و به مردم ظلم نکند و سعدی هرگز نگفته که باید انتخاباتی باشد و مردم باید حاکم خود را تعیین کنند و هیچ روشن فکری نیز چنین انتظاری را از سعدی ندارد و نباید داشت چون در آن زمان اصلا چنین چیزی مطرح نبوده که همه ی مردم بیایند و رأی بدهند و حاکم خود را تعیین کنند پس این را باید به حساب تکامل بشر بگذاریم که خداوند همه چیز را حاضر و آماده به ما نداده و فقط یک سری مواد خام و اولیه و یک سری کلیات و اصول اساسی را بیان فرموده اندو بقیه و ادامه کار را به خود بشر واگذار نموده اند.که بر اساس زمان ومکانی که در آن قرار گرفته بر اساس آن اصول تصمیم صحیح را بگیرد. حال دموکراسی می گوید نباید حکومت مطلقه وجود داشته باشد و تمام قدرت در دست یک نفر یا یک جناح خاص باشد چون می گوید کسی که قدرتمند شد به طور معول اولین ویژگی ای که از آن ستانده می شود روحیه ی عدالت ورزی است و معتقد است که حکومت باید متمرکز نباشد و هیچکس حق ندارد کسی را نسب یا عزل کند بلکه ما در اینجا فقط قانون داریم و قانون وقانون وبس. و این قانون باید بوسیله ی نمایندگان منتخب آن کشور نوشته شود و در انتهای عرایضم باید بگویم که حکومت یک مسئله ی مدنی است و مردم باید در مورد آن تصمیم بگیرند و دموکراسی هم یک نوع شیوه ی حکومت داری است نه یک دین جدید. با تشکر از شما دوستان خوبم
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
نماد کاربر
shahryari-abdullah
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 66
تاريخ عضويت: دوشنبه مهر ماه 10, 1390 12:30 am
محل سکونت: tabriz
تشکر کرده: 35 بار
تشکر شده: 38 بار
امتياز: 0

پستتوسط amanj2 » پنج شنبه مهر ماه 20, 1391 11:19 am

دوستان این نظر خودمه دوست دارم اگر نظرم موافق قرآن وسنت نیست به عنوان یه برادر مسلمان من رو  راهنمای کنید جزاکم الله
.......................................................


دموکراسي:
از انجا كه كلمه دموكراسي در شرع (قران وسنت) وارد نشده است همچنين ريشه اي عربي ندارد، بلکه اصطلاحي غربي است و براي شناخت مفهوم وماههيت آن نه ميتوان به منابع شرعي رجوع كرد
ونه ميتوان به لغت عرب مراجعه نمود بلكه ناگزير بايد به تعاريف ايجاد كنندگان آن وآنهاي كه دموكراسي را بنا نهاده اند رجوع كنيم تا مفهوم حقيقي ان را دريابيم.
دموكراسي Democracy لفظي سياسي غربي است كه مشترك از دوكلمه يوناني Demos يعني مردم و Kratos يعني سلطه وحكومت است‘ ودر واقع معناي ان قدرت وسلطه براي مردم است يعني خودمردم سرنوشت خود را تعيين كنند از طريق پارلمان ومجالس سياسي كه در ان قانون گذاري ميشود‘ودر دئرة المعارف سياسي امده است "تمام نظام هاي دموكراسي بر يك اساس فكري بنا نهاده شده اند وان حق حاكميت مردم است ودرواقع دموكراسي مبدأ حاكميت ملت است. همچنين در تعريف دموكراسي پارلماني آمده است "ملت که صاحب حق حاکميتاست به خودي خود امر قانون گذاري را انجام نمي دهد بلکه مردم از جانب خود نمايندگاني را براي مدت معيني انتخاب ميکنند تا به نمايندگي آنها امر قانون گذاري،را انجام دهند پس پارلمان (مجلس)در دموکراسي مجري حاکميت ملت است ودر خلال قانون گذاري،در واقع اراده مردم را به اجرا درمي آورند.از لحاظ تاريخي اين نظام ابتدا
در انگلستان وفرانسه پديد آمد وسپس به ساير کشوره انتقال پيدا کرد
منبع وپيدايش دموکراسي:
سقراط حكيم صورتهاى تحول اجتماع را ناشى از تحولات روحى و اخلاقى شناسانده و آن را بدقت بررسى نموده است: از «آريستو كراسى»- حكومت افاضل كه همان حاكميت قوانين منبعث از خير اعظم «خداوند» مى باشد، به «تموكراسى» حكومت برترى جويىو اشرافى. و از آن به «اوليكارشى» حكومت سود جويان- و سپس تحول به «دموكراسى» آزادى و مساوات بى بند و تهتك. در اين مرحله است كه تصادم احزاب، براى تحصيل مال و امتيازات، زمينه را براى «انبعاث»- برانگيخته شدن مستبد فراهم ميسازد كه پست ترين نظام است. و همين تحولى كه سموئيل در نظام اسرائيل و سقراط درباره نظام مدينه فاضله پيش بينى نمود در مجتمع اسلامىنيز صورت گرفت و رسول اكرم (ص) از آن نگران بود:
الخلافة من بعدى ثلاثون سنه ثم تكون ملكا عضوضا
»- يعنى تحول از حاكميت خدا و شريعت قرآن باستبداد تغير پيدا ميكند.
در واقع انقلاب فرانسه در سال1789ميلادي،از عوامل اصلي تثبيت دموکراسي بود،هرچند که نظام نمايندگي پارلماني يک قرن قبل ازآن در انگلستان پديد آمده بود.از لحاظ نظري،مبدا حاکميت ملت که اساس دموکراسي است دها سال قبل از انقلاب فرانسه ودر نوشته هاي"جان لوک"،"شارل دو منتسکيو"،"ژان ژاک رسو"بيان گرديده بود .اين افراد ،بنيانگذاران نظريه "پيمان اجتماعي " بودند کهاساس وپايه نظريه ي حاکميت مليبه شمار مي آيند. نظريه حاکميت ملت (که اساس دموکراسي است) به عنوان مقابله به مثلي در برابر نظريه "تفويض ازجانب خداوند"(اعطاي اختيار از جانب خداوند )،مطرحگرديد. اساس اين نظريه که حدود 10قرن بر اروپا حاکم بود،به اين شکل بود که پادشاه با اختياراتي که از جانب خداوند به او داده شده!! حکمراني مي کند .در اين نظريه که از جانب کليسا حمايت ميشد پادشاه حاکم مطلق بود ومردم اروپا در سايه اين نظريه حکم مطلق ،رنج ومشقت بسياري را متحمل مي شدند.ودر واقع پادشاه در زير شعار"اختيار از جانب خداوند" هرچه را خود دوست مي داشت بر مردم تحميل ميکرد. بنابراين نظريه حاکميت ملت راه حل مناسبي براي آنها بود تا بدين وسيله از حاکميت مطلق پادشاه وکليسا که به گمان خودشان از جانب خداوند صاب اختيار بودند،خارج شوند.
در نتيجه منشا دموکراسي ،خروج ازحاکميت خداوند است تا به انسانحق حاکميت وقانون گذاري را به جاي خداوند اعطا کند.دراصول وقوانين انقلاب فرانسه نيزبه اين مسله (حق ملت در قانون گذاري)به وضوح اشاره شده بود.متن ماده6بيانيه حقوق بشرسال1789ميلادي به اين شرح ميباشد:"قانون ،نماد اراده ملت است" يعني قانون نماد اراده کليسا يا اراده خداوند نيست ومتن ماده25قانون فرانسه در سال
1793که به همراهبيانيه حقوق بشر صادر شد اين بود که:"وظيفهحاکميت به عهده ملت است"
تحميل دموكراسي غرب بر شرق:
تا زمان تولد تاگور(شاعر هندي) ، غرب از صد طريق به شرق راه يافته و اكنون در حال دگرگون كردن كليه شئون حياتي مشرق زمين است. 48270 كيلومتر راه آهن بيابانها و گاتهاي هند را به يکديگر متصل كرده و چهره هاي غربي را به هر روستايي برده است؛ سيمهاي تلگراف و مطبوعات اخبار مهم جهان متغير را به گوش هر پژوهنده اي رسانيده است؛ مدارس انگليسي تاريخ بريتانيا را با اين نظر تعليم داده اند كه [هنديان را] كارمند بريتانيا كنند، و ندانسته انديشه هاي انگليسي دموكراسي و آزادي را تلقين كرده اند. حالا حتي شرق هم هراکليتوس را تاييد مي كند
هنديان غرب گرا معتقدات قديم را، كه همان روح هند است، به دور انداختند، و با دلي افسرده و سرخورده به كشورشان بازگشتند؛ نقش هزاران خدا از آسمان بر زمين فرو افتاد. بعد، ناگزير، مدينة فاضله جاي بهشت را پر كرد؛ دموكراسي جانشين نيروانه(برترين آزادي) شد.
حکم اسلام در باره دموکراسي:
همانگونه که ذکر شد درنظريه دموکراسي حاکميت،حق مردم است وهيچ قدرتي بالاتر ازحاکميت مردم قرار نداردومردم حق قانون گذاري وحاکميت را دارند وبه دلخواهخود مي توانند حکم کنندودر مقابلهيچ قدرت ديگر پاسخگو نيستند،در حالي حاکميت وقانون گذاري از صفات خداوند است.خداوندسبحان ميفرمايد ( وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ) رعد 41"خداوند حکم ميکند وهيچ کس نمي تواند اورا محاسبه کند"همچنين ميفرمايد(إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُمَا يُرِيدُ) مائدة1"خداوند هرچه بخواهد ( و مصلحت بداند ) حكم مي كند" خداوندسبحان ميفرمايد:( أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ)" شايد آنان انبازها و معبودهائي دارند كه برايايشان ديني را پديد آورده اند كه خدابدان اجازه نداده است" واگر از لحاظ مقايسه برسي کنيم دموکراسي بهترين تصوري کهاز آن مي شود آزادي مردم ومشارکت مردم در سرنوشت خود هستند که خالي از نقايص بشري نيست در حالي که حاکميت دراسلامبر پايه قرآن وسنت پاک پيامبر اکرم (ص) واجماع امت وشورا مي باشد اين حکم خداوند است که خداوندسبحان ميفرمايد ( وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَاللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ) المائدة 50" آيا چه كسي براي افراد معتقد بهتر از خدا حكم مي كند ؟" وقضيه اي که تمام بشريت به آن نيازمندند
که خود را از جنگ هاي که با آن روبه رو هستند و عذاب آخرت نجات دهند همان قضيه ايمان صادق وتوحيدي پاک وبدون شائبه ودين حق است ودين حق همان اسلام استنه سوسيالست ودموکراسي و کومونيستي وسرمايه داري ومصطلحاتي از اين قبيل که بيشتر ظالمان زمان امروز خود را درکنار آنها پنهان ميکنند وهرکس ازاين دين حق روي گرداند وبه جاي قرآن به اين جور مصطلحات متمسک شود براستي خود را هلاک کرده است هرچند که با نام اسلام ومسلمان هم باشد.بنابراين دموکراسي با واگذاري حق مطلق حاکميت وقانون گذاري وتشريع به انسان،اين صفت از صفات الوهيت خداوند را به انسان واگذار ميکند وبه اين وسيله انسان رادر امر قانون گذاري وتشريع،شريک خداوندسبحان قرار ميدهد که اين مسله بدون هيچ شکي کفر اکبر است.ودعوت به سوي دموکراسي بر هيچ کسي مخفي نيست که اين لفظ عقلا ونقلا با اسلام اختلافي بسيار دارد واين لفظ پر است از کفريات وشروعي است براي حکم کردن به غير حکم خداوند. نظام دموکراسي پابر جا نيست مگر اينکه مثل يک ساختمان بردين اسلام فرو ريزد،وبه همين خاطر است که کفار اين نظام رابه سوي عالم اسلامي سوق ميدهند،زيرا ميدانند پابر جا نمي ماند مگر اينکه بر اسلام فرو ريزد. وهمچنين بعض از علماي معاصر در اين باره فتواي صادر کردن مانند الشيخ المحدث محمد ناصر الدين الألباني، والشيخ مقبل بن هادي الوادعي اليمني که اين فتوا در مجله"الأصالة " شماره دوم، صفحه24.
فرمودند که دموکراسي از جمله نظام هاي طاغوت است، که خداوند امر کرده است به آن کفر بورزيم { فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سميع عليم }"بقره256" <بنابراين كسي كه از طاغوت ( شيطان و بتها و معبودهاي پوشالي و هر موجودي كه بر عقل بشورد و آن را از حق منصرف كند ) نافرماني كند و به خدا ايمان بياورد ، به محكم ترين دستاويز درآويخته است ( و او را از سقوط و هلاكت مي رهاند و ) اصلاً گسستن ندارد . و خداوند شنوا و دانا است ( و سخنان پنهان و آشكارمردمان را مي شنود و از كردار كوچك و بزرگ همگان آگاهي دارد)> ، وقال تعالى: { ولقد بعثنا في كل أمةٍ رسولاً أن اعبدوا الله واجتنبواالطاغوت }" نحل 36"< ما به ميان هر ملّتي پيغمبري را فرستاده ايم ( و محتواي دعوت همه پيغمبران اينبوده است ) كه خدا را بپرستيد و از طاغوت ( شيطان ، بتان ، ستمگران ، و غيره ) دوري كنيد . >، وقال: { ألم ترى إلى الذين أوتوا نصيباً من الكتاب يؤمنون بالجبت والطاغوت ويقولون للذين كفروا هؤلاء أهدى من الذين آمنوا سبيلاً} "نساء 51" آيا در شگفت نيستي از كساني كه بهره اي از ( دانش ) كتاب ( آسماني ) بديشان رسيده است ( چگونه خويشتن را از هدايت كتابهاي يزدان و راهنمائي خرد و فطرت و نداي وجدان به دور داشته اند و ) به بتان و شيطان ايمان مي آورند ( و به دنبال اوهام و خرافات راه مي افتند و به پرستش معبودهاي باطل مي پردازند ) و درباره كافران ( قريش ) مي گويند كه اينان از مسلماناني برحقّ تر و راه يافته ترند ( كه اسلام را قبول و محمّد را به پيشوائي پذيرفته اند ! ) .
اين قاعده منطقي است که بيان مي دارد دو نقيض با هم جمع نمي شوند
اسلام ودموکراسي هم دو نقيض هستند که اجتماع آن محال ميباشد.
در واقع در دموکراسي حق قانون گذاري وحاکميت،مختص مردم است،در حاليکه در دين اسلام اينها ازحقوق مطلق خداوندند.
اما اکنون که با ماهيت دموکراسي وحکم اسلام در مورد آن آسنا شديم اين مطلب را برسي مي کنيم که آيا حکومت ها ي معاصر به اصول اين دموکراسي که خود مدعي آنند،پايبندند يا خير؟درپاسخ به اين سوال با جراتميتوان گفت نه،براي اثبات اين پاسخ ، وضعيت انتخابات را(به عنوان نمونه بارزي از دموکراسي)در کشور هاي مختلف دنيا برسي ميکنيم که در اين باره به چند نکته اشاره خواهيم کرد.
نکته اول:آزادي انتخاب نيز در دموکراسي مورد ادعاي اين انتخاباتها وجود ندارد.زيرا احزاب مختلف با بکار گيري رسانه هاي تحت اختيار خود وقايع را هر آنگونه که خود بخواهند جلوه مي دهند وبهراحتي مي توانند نامزد مورد نظر خود را از فردي فاسد ودروغگو بهشخصيتي منجي وصادق در نظر مردم ارتقا دهند.
همچنين اين احزاب مي توانند يا امکانات مالي که در اختيار دارند حتي در انتخابات ساير کشورها تاثيربگذارند(همانگونه که به اعتراف مقامات وقت آمريکا،ترومن وکسينجر،آمريکا در انتخابات ايتاليا درسالهاي 1947و1976به نفع احزاب دموکرات مسيحي دخالت کرد)چه برسد به خريد آراي ملت خود.
نکته دوم:در بسياري ازاين انتخابات،عملا آراء مردم در نتيجه هيچ تاثيري ندارد،وانتخابات نمايشي بيش نيست ودر واقع برنده انتخابات از قبل مشخص شده است که اين تماما متناقض دموکراسي مزعوم است.
نکته سوم:در بسياري از حکومت ها هر نامزد شرکت کننده انتخابات بايد عضو يک حزب باشد.وهمانگونه که مشخص است هر حزب داراي اهداف وخواسته هايمشخص است که سعي در رسيدن به آنها دارند،پس فردي که به قدرت مي رسد سعي در رسيدن به اهداف حزب مورد نظر خود دارد نه دستيابي به اهداف مردم.در واقع اين حاکميت،حاکميت بخشي از مردم بر تمامي آنها است،نه حاکميت مردم بر مردم(مورد ادعا).
نکته چهارم ودر پايان حتي اگر مردم آزادنه در انتخابات شرکت کنند وبه دلخواه خود فردي را برگزينند،فرد برگزيده شده تنها مجري سياست هاي از پيش مشخص شده حکومت ها است وتنها اختياراتي که دارد نحوه اجراي اين سياستهاست،همانگونه که برخي از روساء به آن اعتراف کرده اند.که اين نيزکاملا مخالف با اصل حاکميت ملت مورد ادعا است.
کلام آخر:
برادران عزيز وخواهران گرامي حال که ماهيت دموکراسي وحکم اسلامدر مورد آن مشخص گرديد ومعلوم شد حکومت ها به اصول همين دموکراسي مورد ادعا خود پايبند نيستند، بدانيم تا زمانيکه دموکراسي،اهداف آنها را محقق کند،از آن حمايت ميکنند واگر روزيدموکراسي با مصالحشان تعارضپيدا کرد،اين اصل رانيز از بين ميبرند
حالِ آنها به کسي مي ماند که بتياز خرما را براي خود ساخته تا آن را عبادت کند،اگر روزي گرسنه شوند،معبود خود را ميخورند. نمونه اين مساله را در شرق وغرب ديده ايم.
وبدانيم انتخابات از نمونه بارزي از دموکراسي است؛حيله اي است تا به وسيله آن،مسلمانان را از راه شرعي که خداوند براي نجات آنها مشخص کرده،باز دارند وآنها را مشغول به بازي انتخابات کنند
وآخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمين
سيد قطب
الإسلام يسأل "أَأَنتم أَعلم أَم الله" ويجيب "والله يعلم وأنتم لا تعلمون".

برای نویسنده این مطلب amanj2 تشکر کننده ها: 3
antidemocracy (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ostadelyass (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tareq (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
amanj2
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: شنبه دي ماه 16, 1390 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 95 بار
تشکر شده: 127 بار
امتياز: 10

پستتوسط Mmm » پنج شنبه مهر ماه 20, 1391 2:17 pm

از تمامی دوستانِ عزیزی که مایل به پیگیری موضوع دموکراسی هستند، خواهشمندم که به آدرس زیر رفته و گفته های «شیخ یوسف قرضاوی» را نیز در مورد مطالعه کنند.

http://www.penous.com/ftopicp-11248.html#11248


با احترام فراوان.


نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط khozaima » پنج شنبه مهر ماه 20, 1391 5:12 pm

سلام علیکم
با تشکر از برادر خوبمان آمانج
توضیحی بسیار کامل،شامل و علمی بود.
انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا

برای نویسنده این مطلب khozaima تشکر کننده ها: 2
amanj2 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), antidemocracy (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
khozaima
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 103
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 4, 1390 12:30 am
محل سکونت: به زودی لحد
تشکر کرده: 94 بار
تشکر شده: 149 بار
امتياز: 10

پستتوسط antidemocracy » پنج شنبه مهر ماه 20, 1391 10:03 pm

امانج عزیز از نظر زیبایت ممنون هستم زیبا بود تازه این فقط نظر خودت نبود بلکه با استناد و استدال بود نظر آقای شهریار نظر خودشان بود و استدلالی در آن وجود نداشت.
موفق باشید
‏قال الله تعالی : «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُ»
نماد کاربر
antidemocracy
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 59
تاريخ عضويت: دوشنبه آبان ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 34 بار
تشکر شده: 59 بار
امتياز: 80

پستتوسط Mmm » جمعه مهر ماه 20, 1391 12:34 am

آنتی دموکراسی جان، ای کاش شما هم بصورتی مستند، نقدهایی که بنده از القاعده کرده بودم را پاسخ می دادی!
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط tareq » جمعه مهر ماه 21, 1391 10:53 pm

آخه متین نفهم :evil: بهت چی بگیم اینجا آنتی دموکراسی از دموکراسی حرف زده نه القاعده خاک تو سرت چرا نمی فهمی  :o :!:
tareq
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 100
تاريخ عضويت: شنبه شهريور ماه 18, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه- روانســـر
تشکر کرده: 78 بار
تشکر شده: 69 بار
امتياز: 150

پستتوسط antidemocracy » جمعه مهر ماه 21, 1391 11:16 pm

matin نوشته است:آنتی دموکراسی جان، ای کاش شما هم بصورتی مستند، نقدهایی که بنده از القاعده کرده بودم را پاسخ می دادی!


من در اینجا حرفی از القاعده نزدم این جا بحث دموکراسیه بعدش هم شما مثل اینکه بیکارید یه موضوع ساده را هی کش می دید در ضمن شما از القاعده نقد ندارید بلکه تهمت ها و دروغهای رسانه های غربی در باره آنها را طوطی وار تکرار می کنید

اللهم ارنا الحق حقا و ارزقنا اتباعه و ارنا الباطل باطلا و ارزقا اجتنابه
‏قال الله تعالی : «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُ»
نماد کاربر
antidemocracy
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 59
تاريخ عضويت: دوشنبه آبان ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 34 بار
تشکر شده: 59 بار
امتياز: 80

پستتوسط Mmm » جمعه مهر ماه 21, 1391 11:23 pm

آنتی دموکراسی جان باشه برادر؛ مگر نمی گویی بنده تهمت میزنم؟؟ شما بیا و این تهمتها را مشخص کن تا روی آنها بحث کنیم.

این بحث شوخی نیست؛ بر فرض که شما بطلان دموکراسی را برای تمام دنیا اثبات کردید؛ حال باید معلوم باشد برنامه ی خودتان چیست؟؟ شما میگویی هوادار القاعده و طالبان هستی؛ و در آینده هم حکومتی مثل حکومتهای آنها تشکیل می دهید؛ پس باید این مردم جای پاهایتان را بشناسند.
نماد کاربر
Mmm
 

پستتوسط ModireTalar » شنبه مهر ماه 21, 1391 12:18 am

سلام و عرض ادب

tareq نوشته است:آخه متین نفهم :evil: بهت چی بگیم اینجا آنتی دموکراسی از دموکراسی حرف زده نه القاعده خاک تو سرت چرا نمی فهمی  :o :!:


تذکر

کاربر گرامی tareq
لطفا پایبند به قوانین سایت باشید

6- در ارسال مطالب در هر بخشی از سایت رعایت ادب گفتاری و نوشتاری الزامی بوده و نشانه شخصیت کاربران محترم می باشد. لذا از هر گونه توهین و زیر سوال بردن اشخاص حقیقی و حقوقی و کاربران سایت و یا نهادها و... یه صورت جدی خودداری نمایید.

ضمنا مطالعه قوانین سایت را برای تمامی کاربران گرامی توصیه می نماییم.
http://www.penous.com/ftopict-487.html& ... ff358d2079

با تشکر



نماد کاربر
ModireTalar
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 395
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 26, 1389 12:30 am
تشکر کرده: 633 بار
تشکر شده: 275 بار
امتياز: 2640

پستتوسط shahryari-abdullah » يکشنبه مهر ماه 22, 1391 3:13 am

سلام
برای من خیلی جای تعجب هست که آقای آنتی دموکراسی بدون اینکه دلیلی بیاورد می گوید حرف ما بی سند و بدون استدلال بود چون که ایشان حرفی برای گفتن نداشتند و نتونستند منطقی جواب بدهند و اینکه باب میل ایشان نبود. شما لطف کنید یک بار دیگه مطلب خودتون رو بخونید ببینید هیچگونه استدلالی در آن می بینید یا نه؟ در ضمن خیلی متعجب شدم که کسی تمام آمال و آرزوهایش و مطلوب نهایی اش حکومت ظالم و بسیار کوتاه فکر طالبان باشد. بنده عرض کردم  صرفا با اجرا کردن 4 حکم نمی توان آن حکومت و جامعه را، حکومت و جامعه اسلامی نامید بلکه آن صرفا یک حکومت فقهی است نه اسلامی. قرآن نزدیک به 200 آیه در مورد احکام صحبت می کند در حالیکه نزدیک به 6400 آیه ی قرآن در مورد اصول دین صحبت می کند چرا شما همش به اجرای این احکام اصرار دارین و بس!؟ من نه وقت و نه حوصله بحث با شما رو دارم اما دلم برایتان می سوزد و از خداوند بزرگ می خواهم که فهمی صحیح از دین خود را به شما عطا بفرماید. با تشکر
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
نماد کاربر
shahryari-abdullah
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 66
تاريخ عضويت: دوشنبه مهر ماه 10, 1390 12:30 am
محل سکونت: tabriz
تشکر کرده: 35 بار
تشکر شده: 38 بار
امتياز: 0

پستتوسط shahryari-abdullah » يکشنبه مهر ماه 23, 1391 1:56 pm

از آقای amanj2  تقاضا دارم یک سیستم کامل حکومتی را معرفی کنند شاید ما هم شیفته ی آن شدیم هرگز کسی مدعی نیست که دموکراسی هیچگونه مشکلی ندارد البته شما یک سری نمونه ها را بازگو کردین که خلاف اصول دموکراسی هستند و هر حکومتی آنها را انجام داد دیگر نمیتواند مدعی باشد که یک حکومت دموکراتیک دارد بنده بی صبرانه منتظر شما هستم ببینم چه نوع حکومتی را پیشنهاد می کنید البته کامل توضیح دهید.
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا

برای نویسنده این مطلب shahryari-abdullah تشکر کننده ها:
amanj2 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
shahryari-abdullah
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 66
تاريخ عضويت: دوشنبه مهر ماه 10, 1390 12:30 am
محل سکونت: tabriz
تشکر کرده: 35 بار
تشکر شده: 38 بار
امتياز: 0

پستتوسط tareq » يکشنبه مهر ماه 23, 1391 4:24 pm

shahryari-abdullah
اولا شما دلیل بیار تا ما بپذیریم بگو ببینم اصلا دلیل خودت چیه؟ سیاست هجوم رو در پیش گرفتی تا تسلیم بشیم ؟ کور خوندی (ببخشید مدیر به من اخطار داده از دهنم در رفت) :lol:
دوما این یک مطلب تعریفیه ایشان گفتن برای اثبات این موارد مطالب وبلاگ را پیگیری کنید چرا کوری؟ (باز ببخشید از دهنم در رفت ترک عادت مرضه) :lol:
سوما حکومت برای حاکم کردن فرمان خداست بلند نمودن لا اله الا الله است و اجرای احکام و ترویج عقاید صحیح اسلامی جزو لاینفک حاکمیت الله است "ان الحکم الا لله امر الا یعبد الا ایاه"
چهرما از دعای خیرتان ممنونم و من نیز همین را همراه با برداشته شدن تعصب حزبی برایتان آرزو می کنم.
پنجما اگر من خلیفه شدم اون وقت برنامه هایم را ارئه می کنم  :lol: چون ممکنه قبل از استکبار جهانی توسط حزب گرایان ترور شوم :lol:  :P  :!:
ششما اگر کسی دیگر خلیفه شد با ید طبق سیره عملی رسول الله صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین و حکام عادل امت همچون معاویه و عمر بن عبدالعزیز و هارون الرشید و صلاح الدین ایوبی و سلطان محمد فاتح و غیره رفتار کند و برانامه هایش به خودش ربط داره به من چه؟! :D  :twisted:

و در آخر حکومت اسلامی را هیکس نمی تواند آن را دموکراتیک بنامد بفهم چرا تو نوفهمی (باز ببخشید از دهنم ) :lol:
tareq
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 100
تاريخ عضويت: شنبه شهريور ماه 18, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه- روانســـر
تشکر کرده: 78 بار
تشکر شده: 69 بار
امتياز: 150

پستتوسط amanj2 » يکشنبه مهر ماه 23, 1391 8:24 pm

سلام علیکم دوست عزیز  اگر یادت باشه انواع حکومتها رو برسی کردیم وگفتم منشأ به وجود آمدن دموکراسی یاحکومت مردم بر مردم از آنجا ناشی شد که به حاکمان مسیحی ازطریق کلیسا اختياراتي  از جانب خداوند به انها داده شد که حکمراني مي کردند .در اين نظريه که از جانب کليسا حمايت مي شد پادشاه حاکم مطلق بود ومردم اروپا در سايه اين نظريه حکم مطلق ،رنج ومشقت بسياري را متحمل مي شدند.ودر واقع پادشاه در زير شعار"اختيار از جانب خداوند" هرچه را خود دوست مي داشت بر مردم تحميل ميکرد. بنابراين نظريه حاکميت ملت راه حل مناسبي براي آنها بود تا بدين وسيله از حاکميت مطلق پادشاه وکليسا که به گمان خودشان از جانب خداوند صاحب اختيار بودند،خارج شوند.
در نتيجه منشا دموکراسي ،خروج ازحاکميت خداوند است تا به انسان حق حاکميت وقانون گذاري را به جاي خداوند اعطا کند. همه می دانیم دین مسیح دینی تحریف شده در واقع همان انسان، قانون را از طریق هوا و هوس نوشته یه جوری دیگر بگیم همان دموکراسی بود که به عنوان حکومت خداوند بر زمین نام گذاشتند که اصلا یه زره از حکم خداوند اجرا نمی شد پس برادر عزیز دین اسلام دینی تحریف ناشدنی است وهرکس برطبق قانون اسلام حکم کند می شود حاکم اسلامی مثال های که برادر طارق آوردند از جمله عمر بن عبدالعزیز صلاح الدین ایوبی اما یه چیز دیگه بگم که در پست قبلی یادم رفت اینه که تمام دموکراسی رد نیست مثل مشارکت مردم یا خوبتر بگویم همان شوری. بدین صورت می توان گفت که حکومت اسلامی حکومتی دموکراتیک می باشد وهمانطور که قبلا خود شما گفتید دموکراسی یک نوع شیوه حکومت داری است یه سوال دارم حکومتی که برگرفته شده از حکم خداوند باشد یا دموکراسی کدامیک را می پسندید؟انشأالله شیفته حکومت خلفای راشده وبقیه خلفا دیگر باشید.
سيد قطب
الإسلام يسأل "أَأَنتم أَعلم أَم الله" ويجيب "والله يعلم وأنتم لا تعلمون".
amanj2
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 98
تاريخ عضويت: شنبه دي ماه 16, 1390 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 95 بار
تشکر شده: 127 بار
امتياز: 10

پستتوسط nahmadi69 » يکشنبه مهر ماه 23, 1391 9:37 pm

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ببخشید برادر عزیز شما میگید این دموکراسی بود که توسط حکام کلیسا اجرا میشد؟
الدنيا سجن المؤمن وجنّة الكافر، والموت جسر هؤلاء إلى جنّاتهم وجسر هؤلاء إلى جحيمهم

ما الموت إلاّ قنطرة تعبر بكم من البؤس والضّراء إلى الجنان الواسعة، والنعيم الدائم، فأيُّكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر
نماد کاربر
nahmadi69
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 168
تاريخ عضويت: پنج شنبه اسفند ماه 24, 1390 12:30 am
محل سکونت: کرماشان _ پاوه
تشکر کرده: 148 بار
تشکر شده: 142 بار
امتياز: 410

قبليبعدي

بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 9 مهمان