در این بخش شعر و نوشته های ادبی مختلف قرار دارد
مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi
توسط benvi3 » پنج شنبه آبان ماه 11, 1391 10:50 pm
امشب نیز همچون شب های دیگر فرصتی است تا به فواره هوش بشری
بنگرم و همچون آینه ای، علم الهی را بازتاب دهم. گاهی لازم است که قبل از همه چیز در
خود نگریست و این معنیِ بودن و خودِ حقیقی را در پشت پرده های جهالت پیدا کرد. گاهی
باید چشم ها را بست و نگاه کرد. آری باید با چشم دل این همه حقایق را کنار زد و به
حقیقت مطلق که وجودش را در اوج پنهانی نمایان می کند، رسید. باید فکر کرد که بشر
چگونه به این جایگاه رسید و چطور آنرا از دست داد. این من، نماد من بودن نیست. این
من، تلفیقی از اختیار و احتیاج است. این منی که در من گنجانده شده است، لیاقت من
نیست. چرا که لیاقت من، همین من بودن است و احتیاجم بودن تو. و امروز احتیاجم را به من بخشیدی تا لیاقت بودن را داشته باشم. این تو هستی که چهره
من را حقیقت می بخشی و با یک اشارت آنرا از من می گیری. خدایا من زمانی من می شوم
که تو بخواهی و هرگاه نخواهی نیستم. خدایا من چگونه در وجود تو ابراز وجود کنم و
بگویم که این من، من هستم؟ خدایا تو به من شخصیت دادی و من بودنم را. حال می خواهم
با صدای ضعیف و لرزانم بگویم که این وجودم را از تو می دانم و نبودم را وجود تو.
این تو هستی که از روحت در من دمیدی و هرگاه آنرا پس گرفتی، خوش گرفتی. بار الهی به
نام تو کار را شروع و به یادت ادامه
دهم و به امید رضایتت پایان می بخشم. الهی حال که تو به من جان دادی و حرکت بخشیدی،
بگذار که نفس بکشم. بگذار که نفس بکشم و هر دم و بازدمش، قدمی باشد برای هوس نفس
کُشی.
- برای نویسنده این مطلب benvi3 تشکر کننده ها: 3
- ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
benvi3
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 115
- تاريخ عضويت: پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:30 am
- محل سکونت: پاوه
- تشکر کرده: 66 بار
- تشکر شده: 147 بار
- امتياز: 200
-
توسط pejmanava » جمعه آبان ماه 11, 1391 12:43 am
نیایش هایی از اقبال لاهوری
ای فروغت صبح اعصار و دهور
چشم تو بیننده ما فی الصدور
پرده ناموس فکرم چاک کن
این خیابان را ز خارم پاک کن
زیستم تا زیستم اندر فراق
وانما آن سوی این نیلی رواق
بسته درها را به رویم باز کن
خاک را با قدسیان همراز کن
آتشی در سینه من برفروز
عود را بگذار و هیزم را بسوز
یا گشا این پرده اسرار را
یا بگیر این جان بی دیدار را
منزلی بخش این دل آواره را
بازده با ماه این مه پاره را
آنیم من، جاودانی کن مرا
از زمینی آسمانی کن مرا
زیبا بود بنوی3
تشکر
- برای نویسنده این مطلب pejmanava تشکر کننده ها: 5
- benvi3 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), newi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
pejmanava
- کاربر حرفه ای سایت
-
- پست ها : 2997
- تاريخ عضويت: جمعه آبان ماه 4, 1391 12:30 am
- محل سکونت: Mahabad
- تشکر کرده: 2893 بار
- تشکر شده: 3332 بار
- امتياز: 25740
-
توسط Mmm » جمعه آبان ماه 12, 1391 11:21 am
ترغیب شما فرهیختگان با صفا و تحریض شما فرزانگان باوفا که صحیفه ی حال ازفروغ حضورتان جمال گیرد و بضاعت افضال سخن بر حسن فکر و کارتان کمال پذیرد ، حامل و باعث آن گردید که بنده ی فقیر یک لاقبا، تکلیفِ فراهم نمودنِ تقدیر ناقابلی را از بزرگانی استخوان کرده چون شما بجا آورم!
دلنوشته ای زیبا و سرآغازی مناسب برای شروع کار بود.
به پینوس خوش آمدید.
-
Mmm
-
توسط benvi3 » جمعه آبان ماه 12, 1391 7:16 pm
سلام و دورد
خیلی ممنون بابت نظر تحسین برانگیز شما. ما که باشیم که در حضور والا مقمان پینوسی استخوان درشت کنیم و علم محدود خویش را محدود تر بنمایانیم.
شاید فرصتی فراهم آید که حکیمان و ندیمان در زیر سایه یگانه فرزانه عالم، حضرت دوست، گرد هم آمده و بر بساط حقانیت لب تر کنیم. از پند حکیمان، نادم شویم و از تجربه ندیمان، حکیم. دل به کار گیریم و دست به فکر. دلی که با کار باشد، عمرانی در پی دارد و دستی که با فکر به سمت کار گرفته شود، رضایت خاص و عام را مطلوب کند. خاص را هر که باشد، یکی است و عام را عموم مشمولند. یکتای ما خاص همه عالم است و عالم در تاریکی مطلق است اگر چشم هایمان را بیش از حد ممکن باز کنیم و یا ببندیم. چه بسا بوده اند مخلصانی که پوچ گرا شده و ساحرانی مادی گرا. در همه حال میانه روی حتی در ستایش خدا. غرض از میانه روی، خوب رویست. که بعد ها در باره اش بیش تر میگم.
خداوندا! یاریم کن تا با بندگی تو که سزاوار عبادت هستی از بندگی هرچه غیر توست دوری کنم و در برابر آنان که مرا به پستی ها فرا می خوانند بایستم و "
- برای نویسنده این مطلب benvi3 تشکر کننده ها: 2
- newi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
benvi3
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 115
- تاريخ عضويت: پنج شنبه آبان ماه 10, 1391 12:30 am
- محل سکونت: پاوه
- تشکر کرده: 66 بار
- تشکر شده: 147 بار
- امتياز: 200
-
بازگشت به شعر و نوشته های ادبی
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان