یادی از کاک سعید

در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

یادی از کاک سعید

پستتوسط khozaima » شنبه آذر ماه 11, 1391 11:22 am

سلام علیکم

از همون وقت که بچه بودم می شناختمش همسایه بودیم ولی دوست نبودیم او چند سال از من بزرگتر بود و به من بی محلی میکرد. بعد از مدتی ما از اون خونه رفتیم اما باز مسیر رفت و آمدمون مخصوصا به مسجد یکی بود. بعد که یه خورده بزرگتر شدیم تو مسجد یه ذره با هم بیشتر دوست شدیم اما نه خیلی. اوج دوستیمون از اینجا شروع شد که من یه بار رفتم مغازه و یه خورده تنقلات گرفتم هنوز حساب نکرده بودم که او آمد و قسم خورد و همش رو حساب کرد. منم از همون لحظه به این فکر می کردم که یه فرصت پیش بیاد و محبتش رو جبران کنم فقط در همین حد اصلا فکرش رو هم نمی کردم که یه روز نبودش اینقدر آزارم بده. روزها گذشت و دوستی ما صمیمی تر و محکم تر شد تا جایی که از دوستی خارج و به برادری رسید. وقتی که بانه وره بودیم بیشتر اوقات باهم بودیم. ماه رمضان که کلا باهم بودیم از سفره های افطاری هر روز تا شب های قدر تا... تا...
دوبار رفتم تهران پیشش. بار آخر همین نمایشگاه کتاب امسال بود چند روز با هم بودیم و هر شب خوابگاه یکی از دانشگاه ها می خوابیدیم. اونم پارسال آمد اصفهان پیش من.
نمی دونم از کجا و از چی براتون بگم، از مسافرت های که رفتیم یا قرار بود که باهم بریم اما برا این یکی برنامه ریزی نکرده بودیم که با هم بریم، خودش رفت و من تنها گذاشت ان شاءالله که تو بهشت به هم برسیم ولی خدایش دلم خیلی براش تنگ شده خیلی.
روزی که گفتن تصادف کردن اصلا فکرش رو نمی کردم که تو ماشین بوده باشه چه برسه به اینکه مرده باشه هر چی زنگ زدم بهش که ببینم چه خبر شده گوشیش آنتن نمی داد.
خلاصه برده بودنش پاوه ماهم رفتیم دنبالشون، داداشش تو اتاق عمل بود و خودش هم تموم کرده بود، منتظر پزشک قانونی بودن اونم طبق معمول سه چهار ساعت دیر آمد ولی رو دیوار های اونجا این شعر قشنگ که از امام شافعی است و یک ماموستای کرد آن را به کردی ترجمه کرده نوشته شده بود که من براتون خوندم.
باور کنید هرچی براتون گفتم بازم هیچی نگفتم.
ازتون می خواهم که خالصانه و از ته دلتون براش دعای خیر کنید.
ممنون از همه تون

http://www.gulfup.com/?OOVyTS
انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا

برای نویسنده این مطلب khozaima تشکر کننده ها: 3
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
khozaima
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 103
تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 4, 1390 12:30 am
محل سکونت: به زودی لحد
تشکر کرده: 94 بار
تشکر شده: 149 بار
امتياز: 10

پستتوسط anasimami » يکشنبه آذر ماه 12, 1391 10:38 pm

امام شافعی رحمه الله در یکی از شعرهایش چه زیبا می گوید:

تموت الاسد فی الغابات جوعا
و لحم الضــــان تاکله الـــکلاب
و عــبد قــد ینام علی حـــریر
و ذو نسب مفارشــه الـــتراب


واقعا درگذشت این دوست و برادر عزیزم شُکی بود که به من وارد شد. هر وقت به یادش می افتم به زور خودمو کنترل می کنم که گریه نکنم، دقیقا با هم مثل برادر بودیم، هر وقت از دانشگاه می رفتم خانه تا وقت برگشتن بیشتر اوقات با هم بودیم. همیشه می خندید، قیافش با خنده هاش یادم میاد .....


چه می توان کرد اگر جاودانگی در دنیا برای کسی می بود قطعا آن کس محمد ابن عبدالله بود، ولی حتی او نیز از مرگ دنیوی رهایی نیافت، اما مرگی که بعد از آن دیگر مرگی نیست. از الله تعالی می خواهم که همه ی ما را با کاک سعید در فردوس اعلا جمع کند.
ان شاء الله

برای نویسنده این مطلب anasimami تشکر کننده ها:
khozaima (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
anasimami
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 8
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 7, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 2 بار
تشکر شده: 8 بار
امتياز: 0

پستتوسط anasimami » دوشنبه آذر ماه 12, 1391 1:13 am

مُرَّ رسول الله صلی الله عليه و سلم بِجِنَازَةٍ فَأُثْنِيَ عَلَيْهَا خَيْرٌ ، فَقَالَ نَبِيُّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : وَجَبَتْ وَجَبَتْ وَجَبَتْ وَمُرَّ بِجِنَازَةٍ فَأُثْنِيَ عَلَيْهَا شَرٌّ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : وَجَبَتْ وَجَبَتْ وَجَبَتْ فَقَالَ عُمَرُ : فِدَاكَ أَبِي وَأُمِّي مُرَّ بِجِنَازَةٍ فَأُثْنِيَ عَلَيْهَا خَيْرٌ فَقُلْتَ : وَجَبَتْ وَمُرَّ بِجِنَازَةٍ فَأُثْنِيَ عَلَيْهَا شَرٌّ فَقُلْتُ : وَجَبَتْ فَقَالَ : مَنْ أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ خَيْرًا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ، وَمَنْ أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ شَرًّا وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ لأَنْتُمْ شُهَدَاءُ اللَّهِ فِي الأَرْضِ . رواه مسلم

کاک این تنها ما نیستیم که اینگونه از کاک سعید حرف می زنیم باور کنید تمام بانه وره و کسانی که اونو می شناختند همین نظر را در مورد ایشون دارند، کسی به بدی از او یاد نمی کنه، و  همه برایش ناراحتن ، واقعا مسجد را خالی کرد همیشه تو مسجد بود و همه ی کارای مسجد رو  اون انجام می داد ... کلاس های قرآن مسجد رو اداره می کرد خودش کلاس قرآن داشت برای بچه ها جایزه می خرید  ... همه از خوبیاش می گن ، وان شاء الله همین نشانه ای از سعادتمند بودنشه همونطور که تو این حدیث اومده:
روزی پیامبر صلی الله علیه و سلم بر جنازه ای عبور کرد، مردم از او به نیکی یاد کردند، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: واجب شد واجب شد واجب شد .. و بر جنازه ای دیگر گذر کرد مردم از او به بدی یاد می کردند پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: واجب شد واجب شد واجب شد عمر گفت: پدر و مادرم به قربانت به جنازه ای گذر کردی، مردمان از آن به نیکی یاد کردند، فرمودی واجب شد، و بر جنازه ای دیگر گذر کردی در حالیکه مردمان از آن به بدی یاد می کردند و باز فرمودی واجب شد ... پیامبر صلی الله علیه و سلم هم فرمودند: آنکه شما به نیکی از او یاد کردید بهشت برایش واجب شد ، و آنکه به بدی از او یاد کردید آتش بر او واجب گردید. چون شما شاهدان خداوند بر زمین هستید.   روایت مسلم

برای نویسنده این مطلب anasimami تشکر کننده ها:
khozaima (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
anasimami
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 8
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 7, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 2 بار
تشکر شده: 8 بار
امتياز: 0


بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 6 مهمان