يادتونه وقتي سر كلاس حوصله ي گوش دادن به درس رو نداشتيم الكي به بهانه تراشيدن مداد بلند مي شديم و مي رفتيم سر سطل آشغاله گوشه كلاس وتا جايي كه مي تونستيم مداد بخت برگشته رو مي تراشيديم.
يادتونه صفحه چپ دفتر مشق رو بيشتر دوست داشتيم به خاطر اينكه برگه هاي سمت راست ،پشتشون نوشته بود ولي سمت چپي ها نو بودن.
حروف برگردون يادتونه /چراغ مطالعه/فكر مي كرديم اگه داشته باشيم علامه مي شيم.
... توپ هاي پلاستيكي يادتونه دو لايه مي كرديم كه زود سوراخ نشه.
يادتونه بزرگترين افتخارمون اين بود وقتي از دوستمون مي پرسيم درستون كجاست،يه درس از ما عقبتر باشن.
يادتونه سكه هايي كه رو كاغذ مي گذاشتيم وبامداد روش مي كشيديم.
دخترا گلبرگ رو ناخوناشون مي ذاشتن مي گفتن لاك زديم،گيلاس به گوششون آويزون مي كردن ميگفتن گوشواره داريم.
يادتونه دفترهامون رو از اول تا آخر خط كشي مي كرديم
«خواب رو دفتر مشق بهترين خواب دنيا...»
ياد گروه هاي سرود بخير،بهترين بهانه براي نرفتن سر كلاس بود.
پاك كن جوهري كه يه طرفش قرمز بود،يه طرفش آبي رو يادتونه خيلي وقتا باطرف آبيش مي خواستيم كه خودكارو پاك كنيم آخرش يا كاغذو پاره مي كرديم يا سياه سفيد مي شد و غم عالم سرمون خراب مي شد.
يادتون مياد تو دبستان زنگ تفريح كه تموم مي شد ماموراي آب خوري ديگه نمي ذاشتن آب بخوريم.
يادتونه دبستان كه بوديم اگه چيزي ازمون مي پرسيدن وجوابش رو بلد نبوديم مي گفتيم ما فقط تا سر اينجا خونديم.
يادتون مياد سر صف پامونو 180درجه باز مي كرديم تا واسه رفيق فابريكمون جا بگيريم.
يادتون مياد سركلاس وقتي گچ تموم مي شد توي دلمون خداخدا مي كرديم معلم به ما بگه بريم از دفتر گچ بياريم.
يادتونه........
اي كاش زندگي كاغذي بود تامي زديم آنگونه كه ميخواستيم