دقت در انتخاب دوست ...
انسان در همه ادوار زندگی از ایام کودکی و جوانی تا روزگار کهولت و پیری همواره نیازمند رفاقت و دوستی با دیگران است و نمی تواند رشته ارتباط خود را با همنوعان قطع نماید و به گوشه و انزوا پناه ببرد. برخی از دانشمندان لغت عقیده دارند که کلمه انسان از ماده «انس» اشتقاق یافته است، به همین مناسبت یکی از نیازهای طبیعی انسان را نیاز به انس و همدلی با دیگران دانسته اند.
بنابراین اگر فردی در جزیره ای از همه امکانات رفاهی برخوردار باشد باز هم دچار رنج و ملالت خواهد بود، زیرا فاقد دوست و همدلی است که با او دمخور باشد. شاید بتوان ادعا کرد که بر اساس همین غریزه بود که انسانها مجبور به ازدواج و تشکیل خانواده و زندگی گروهی شدند، زیرا تاریکی وحشتزای تنهایی چهره حیات را عبوس و غم انگیز می سازد و روح و روان را در تنگنای محاصره قرار می دهد. از سوی دیگر چنان که بدن از انواع گوناگون خوراکی ها تغذیه می کند و نیرو می گیرد، روان نیز از مصاحبت با دوستان به کسب فضائل نائل، یا به انواع سیئات آلوده خواهد شد و هر دوستی به میزان رفاقت و دوستی در امور مادی و معنوی رفیق خود نفوذ می کند و هر یکی دانسته یا ندانسته بر روی عقائد، اخلاق، رفتار و گفتار دیگری تأثیرگذار است.
جوان و رفاقت
گرچه دوست خوب و شایسته برای کلیه طبقات مردم در تمام ادوار زندگی ارزنده و مهم است، ولی برای نسل جوان که خصوصیات دوران کودکی را پشت سر گذاشته و در آستانه حیات جدی و فعالیتها و ارتباطهای اجتماعی قرار دارد حائز اهمیت بیشتری است.
جوان بر اساس عوامل عاطفی حساب نشده و انگیزه های زودگذر قبل از آگاهی از طرز تفکر و صلاحیت دیگران درهای دوستی با آنان را با میل و علاقه شدیدی بر روی خود می گشاید و همین بی توجهی به جنبه های عقل و مصلحت ممکن است جوان را از شاهراه زندگی باز دارد و به وادی تباهی و فساد بکشاند. البته جوان گاهی گرفتار سوءمحاسبه نیز می شود؛ او برای خود دوستانی پیدا می کند و روزهای نخست دوستیشان به ظاهر مخلصانه و عاری از هر گونه شائبه ای است، ولی بعدها کم کم انحراف آغاز می گردد.
گرچه این انحراف در بدو امر بسیار ناچیز به نظر می رسد ولی با مرور زمان زاویه انحراف توسعه یافته و در بحبوحه این پیوند نامیمون تکالیف و مسئولیتها را به باد فراموشی می سپارند. سخنانشان از موضوع درس و تعلیم به خوابهای دل انگیز مبدل گردیده و این دو دوست به عاشق و معشوق یکدیگر تبدیل می شوند و بدین سان این عشق جانسوز تمام فرائض دینی و مسئولیتهای اجتماعی را به یغما می برد.
سرانجام آن دانش آموز ممتاز در دروس، سیر نزولی می یابد، دعوتگر پرتلاش و متحرک دیروزی به عنصری بی کفایت و لاابالی تبدیل می شود و مسلمان ملتزم به احکام شرع در مظان انواع تهمتها قرار می گیرد. لذا نباید تمایلات و جاذبه ها و کششهای طبیعی جوان را در شیوه ارتباط و تعامل با گروه همسن نادیده گرفت و از خیرخواهی و راهنمایی با منطقی مستدل و رسا کوتاهی ورزید تا مصون از هر گونه نفوذ نامیمون عناصر تبهکار و ناصالح و دور از هر نوع گزند تربیتی پرورش یابد.