"یادگار" کودکی با تفنگ شکسته

در این قسمت جدیدترین نقل اخبار و گزارشها به همراه منبع قرار دارد

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

"یادگار" کودکی با تفنگ شکسته

پستتوسط dalani » چهارشنبه بهمن ماه 18, 1391 1:54 pm

یادگار کودکی با تفنگ شکسته

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، دوران زندگی بشر فرصتی است برای ایفای نقش انسانی و اجتماعی و مجموعه رفتار و کردار انسان در این فرصت اندک، علاوه بر ایجاد تحول در زندگی شخصی خود او، عامل بروز تحولاتی در جامعه نیز خواهد شد.  

در چند‌ ماه اخیر به‌واسطه برخی سوء‌مدیریت‌ها از یک طرف و فشارهای خارجی از سوی دیگر، زندگی مردم با فشارهای گاه و ‌بی‌گاهی همراه شده است.

در این میان هستند خانواده‌های بی‌بضاعتی که زیر این همه فشار کمر خم‌کرده و امیدهای آن‌ها برای حل‌شدن مشکلات، به‌واسطه دعوا‌های برخی مسئولان که دلیلی جز بی‌مسئولیتی برای آن نمی‌توان متصور بود در حال رنگ باختن است. دعوا‌های عده‌ای مغرور که هیچ توصیه و نصیحت خیرخواهانه‌ای نه می‌تواند پرده گوش‌شان را به لرزه درآورد و نه صفحه وجدان‌شان را.

می‌خواهم همه داستان زندگی «یادگار» را که چند خطی بیشتر نیست برای کسانی نقل ‌کنم که می‌دانند فرصت‌گذرایی که در اختیارشان است برای کاستن از دردهای «یادگار»ها است.

غربی‌ترین نقطه استان کرمانشاه شهر بسیار کوچک و زیبای «نودشه» در 150 کیلومتری مرکز استان است که کمتر از 5 هزار نفر جمعیت دارد و در یکی از محقر‌ترین خانه‌های این شهر خانواده‌ای سه‌نفره (حسین، شمسی و یادگار) زندگی می‌کنند.

«یادگار» کودک 13 ساله این خانواده است، او هیچ‌کس نیست! نه خودش شناسنامه دارد نه پدرش و چون شناسنامه ندارد مدرسه نرفته، دفترچه بیمه ندارد و یارانه هم نمی‌گیرد.

پدر یادگار قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به عراق رفته و بعد از انقلاب به ایران اسلامی بازگشته و چون اقدام به گرفتن شناسنامه نکرده، به پسرش هم شناسنامه تعلق نمی‌گیرد.

تنها اسباب بازی‌اش تفنگ شکسته‌ای است، بیشترین درآمد ماهیانه خانواده، 45 هزار و 500 تومان یارانه مادرش است؛ اما خوشبختانه پدر «یادگار» چند‌شغله است! البته این پدر چند‌شغله با آن پدر‌های چند‌شغله‌ای که ما می‌شناسیم خیلی فرق دارد، خادم مسجد کوچکی است که می‌گویند بنای آن به‌صدر اسلام باز می‌گردد و با حقوق ماهیانه 400 هزار ریال، ماه‌هایی هم که بخت با او یار شود و چند نفری بیشتر مسافر سرای باقی شوند شغل بعدی‌اش که نظافت غسال‌خانه سنتی مسجد باشد چند هزار تومانی نصیبش می‌کند که به زخم‌های زندگی‌ بزند.

جنگ حمالان برای بار را هر‌چند این روزها «حسین» بیشتر اوقات به‌علت بالا‌رفتن سنش به دیگران می‌بازد، اما بالاخره حمالی یکی از شغل‌های دیگرش به ‌حساب می‌آید، آبیاری باغ‌های مردم در تابستان هم از شغل‌های دیگر پدر «یادگار» است و وضعیت خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند مناسب نیست.
.







عضويت  / ورود
[spoil][/spoil]

برای نویسنده این مطلب dalani تشکر کننده ها: 6
ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), boostanelm (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ostadelyass (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), parvaz69 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 42.86%
 
نماد کاربر
dalani
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 1
تاريخ عضويت: سه شنبه خرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 6 بار
امتياز: 0

بازگشت به نقل اخبار و گزارشها به همراه منبع

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 3 مهمان