حــرفـــهــای دلــتــنگــــی‏ ...

در این بخش شعر و نوشته های ادبی مختلف قرار دارد

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

پستتوسط ghazal66 » جمعه اسفند ماه 4, 1391 1:02 pm

مترسک را دارزدند به جرم دوستی با پرنده... که مبادا تاراج مزرعه رابه محبتی فروخته باشد. راست میگن که اینجا قحطی عاطفه هاست...
ربنا  لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ  رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ


برای نویسنده این مطلب ghazal66 تشکر کننده ها: 4
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), asra (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), avin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 28.57%
 
نماد کاربر
ghazal66
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 306
تاريخ عضويت: يکشنبه ارديبهشت ماه 24, 1391 11:30 pm
محل سکونت: دیواندره
تشکر کرده: 958 بار
تشکر شده: 732 بار
امتياز: 360

پستتوسط asra » جمعه اسفند ماه 4, 1391 1:11 pm

من دلم می خواهد

خانه اي داشته باشم پر دوست





کنج هر دیوارش

دوستهایم بنشینند آرام

گل بگو ، گل بشنو

هر کسی می خواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند




شرط وارد گشتن

شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

روی آن با قلم سبز بهار ، می نویسم ای یار

خانه ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

"خانه دوست کجاست ؟
عارفان علم عاشق می شوند* بهترين مردم معلم می شوند* عشق با دانش متمم می شود*  هر که عاشق شد معلم می شود*

برای نویسنده این مطلب asra تشکر کننده ها: 6
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), avin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ghazal66 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), uoshanaderpor (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 42.86%
 
نماد کاربر
asra
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 134
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 1, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 319 بار
تشکر شده: 191 بار
امتياز: 30

قرار نبود....

پستتوسط uoshanaderpor » دوشنبه اسفند ماه 6, 1391 1:54 am



قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...

هر چه فكر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟


قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود. باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.

قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا، قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد، بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...






تا به حال بیل زده‌اید؟ باغچه هرس کرده‌اید؟ آلبالو و انار چیده‌اید؟ کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست. این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،‌ برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان برای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.

قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به ‌جایشان صبح خوانی کنند. آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً، که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.

من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه‌زنده بودن مان. قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.

قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی‌ سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم. قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم. قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.

قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم...
چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم، اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده...


:idea:






برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها: 5
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), shahrokh (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), yasna (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 35.71%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط Ramin » چهارشنبه اسفند ماه 16, 1391 9:50 pm

از خیلی خوب به خیلی بد



خیلی خوب ....خیلی زود تبدیل شد به خیلی بد

خیلی زود....


هیچ کس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردم

که خیلی زود چقدر زود تبدیل می شود به خیلی بد !!!

آفتاب ....تبدیل شد به سایه.... به باران

شور و شوق .... تبدیل شد به لذت....به درد

ترنم ترانه های دل انگیز عاشقانه جایش را داد به سر دادن سرودهای غم انگیز

خیلی زود....

با "تا ابد " شروع شد

و ابد تبدیل شد به گاهی .... به هیچ وقت

و "مرا دوست داشته باش " تبدیل شد به "جایی در قلبت برای من در نظر بگیر "

خیلی زود....


خیلی خوب...زودتر از آن که فکر می کردیم تبدیل شد به خیلی بد

خیلی زود...

اگر هیچ کس به تو نگفته باشد حالا دیگر باید بدانی

که خیلی خوب خیلی زود تبدیل می شود به خیلی بد

خیلی زود....




وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
avin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), uoshanaderpor (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط tarannom » چهارشنبه اسفند ماه 16, 1391 11:48 pm



گاهے فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری

گوشه ای...


گوشه ترین گوشه ای ک می شناسی بنشینی

و" فقط" نگاه کنی...



چقدر دلت برای یک "خیال  راحت " تنگ مے شود...

برای نویسنده این مطلب tarannom تشکر کننده ها: 2
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط salahdabiri » پنج شنبه اسفند ماه 17, 1391 2:26 pm

دیگران
راه رفتن ت را میبینند
من
رفتن ات را

برای نویسنده این مطلب salahdabiri تشکر کننده ها:
praise (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
salahdabiri
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 7
تاريخ عضويت: سه شنبه بهمن ماه 30, 1391 12:30 am
محل سکونت: مریوان
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 3 بار
امتياز: 0

پستتوسط praise » شنبه اسفند ماه 19, 1391 8:30 pm

فقر

آری زمستان زیباست

باران دل انگیز است.

وقتی از پشت پنجره اتاقی گرم

نظاره گرش باشی

باران از دید کودک فقر یعنی :

صدای چکه کردن سقف

و زمستان یعنی :

ناخنهای کبود شده از فرط سرما

                                گاهی هم به آنها بیاندیشیم...



برای نویسنده این مطلب praise تشکر کننده ها:
tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
praise
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 124
تاريخ عضويت: شنبه آذر ماه 24, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 284 بار
تشکر شده: 110 بار
امتياز: 30

پستتوسط Ramin » پنج شنبه اسفند ماه 24, 1391 1:46 pm


" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ "

۩   وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ   ۩



و به شما داده است هر آنچه كه خواسته باشيد ، و اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را بشماريد ( از بس كه زيادند ) نمي‌توانيد آنها را شمارش كنيد . واقعاً انسانْ ستمگرِ ناسپاسي است ( اگر نعمتهاي خدا را ناديده بگيرد و به جاي پرستشِ دهنده نعمتها ، چيز ديگري را پرستش بكند و سر از خطّ فرمان آفريدگار برتابد )


﴿   ابراهیم   ٣٤  )


وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها: 3
pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط فرمیسک » پنج شنبه اسفند ماه 24, 1391 3:52 pm

خدايا!نه مجنونم، كه اين همه از بودن تست،نه سرگشته، كه دل به سوي تو گشته،نه پريشان، كه تو جاني و جانان...

آنقدر از خوبي تو مي نويسم،تا دستهايم دوست داشتنت را احساس كنند،و آنقدر زير لب زمزمه ات مي كنم،تا طعم بوسيدن تو كامم را شيرين كند...

خدايي،من نيز بايد بيش از اينها بنده باشم ...خلقت من، از همه عظمت آفرينش تو،نقطه ايست در بيكران بودنت،اين دايره هاي تودرتو،پرگاريست كه در
جستجوي تو مي زنم ...


ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی


هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی


هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بی وفایی ...
آنچه که هستی هدیه خداوند است به تو

و آنچه می شوی هدیه توست به خداوند

پس بی نظیر باش.

برای نویسنده این مطلب فرمیسک تشکر کننده ها:
pejmanava (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
فرمیسک
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 250
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 30, 1391 11:30 pm
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 579 بار
تشکر شده: 480 بار
امتياز: 2270

پستتوسط tarannom » جمعه اسفند ماه 25, 1391 11:46 pm

کنارم باش....

خداوندا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداوندا.....



قرارم باش و یارم باش .....


جــــــــــــــــــــــــــــــــــهان تاریکی محـــــــــــــــــــــــض است


        میترسم..

                         کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارم باش....


نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط pejmanava » پنج شنبه اسفند ماه 30, 1391 1:36 am

ارى الدنيا ارى الدنيا ارى الدنيا
ارى الدنيا لمن هي في يديه
ارى الدنيا لمن هي في يديه
عذابا كلما كثرت لديه
تهين المكرمين لها بصغر
وتكرم كل من هانت عليه
اذا استغنيت عن شيء فدعه
وخذ ما انت محتاج اليه

ارى الدنيا ارى الدنيا ارى الدنيا
ارى الدنيا لمن هي في يديه
ارى الدنيا لمن هي في يديه
عذابا كلما كثرت لديه
تهين المكرمين لها بصغر
وتكرم كل من هانت عليه
اذا استغنيت عن شيء فدعه
وخذ ما انت محتاج اليه

لدول الموت وبلول الخراب
فكلكموا يصير الى تراب
لمن نبني ونحن الى تراب
نصير كما خلقنا من تراب

ارى الدنيا ارى الدنيا ارى الدنيا
ارى الدنيا لمن هي في يديه
ارى الدنيا لمن هي في يديه
عذابا كلما كثرت لديه
تهين المكرمين لها بصغر
وتكرم كل من هانت عليه
اذا استغنيت عن شيء فدعه
وخذ ما انت محتاج اليه


الا واراك تبذل يا زماني
لي الدنيا وتسرع باستلامي
وانك يا زمان لذوا سروف
وانك يا زمان لذوا انقلاب

ارى الدنيا ارى الدنيا ارى الدنيا
ارى الدنيا لمن هي في يديه
ارى الدنيا لمن هي في يديه
عذابا كلما كثرت لديه
تهين المكرمين لها بصغر
وتكرم كل من هانت عليه
اذا استغنيت عن شيء فدعه
وخذ ما انت محتاج اليه


--------------------------------------------------------------------------------
صاحبان دنیا را می بینیم
هر چند ثروت شان اضافه گردید
در رنج بیشتری به سر می برند
کسانی که آن را گرامی می دارند را خوار می گرداند
و گرامی می دارد هر کسی که آن را خوار شمارد
هر گاه از چیزی بی نیاز شدی رهایش کن
و به مقدار نیاز خویش برگیر

صاحبان دنیا را می بینیم
هر چند ثروت شان اضافه گردید
در رنج بیشتری به سر می برند
کسانی که آن را گرامی می دارند را خوار می گرداند
و گرامی می دارد هر کسی که آن را خوار شمارد
هر گاه از چیزی بی نیاز شدی رهایش کن
و به مقدار نیاز خویش برگیر

برای مرگ بزایید و برای ویران شدن بسازید
زیرا همه شما رو به سوی نابودی رهسپارید
برای کی بسازیم در حالی که خود رو بخاک نهادیم
رهسپار به سوی خاکیم همان گونه که از خاک آفریده شده ایم

صاحبان دنیا را می بینیم
هر چند ثروت شان اضافه گردید
در رنج بیشتری به سر می برند
کسانی که آن را گرامی می دارند را خوار می گرداند
و گرامی می دارد هر کسی که آن را خوار شمارد
هر گاه از چیزی بی نیاز شدی رهایش کن
و به مقدار نیاز خویش برگیر


ای زمانه میبینیم که دنیا را برایم فراهم میسازی
ولی خیلی زود خودم را می ربای
و تو ای زمانه دارای چند چهره هستی
و تو ای زمانه در حال دگرگونی هستی

صاحبان دنیا را می بینیم
هر چند ثروت شان اضافه گردید
در رنج بیشتری به سر می برند
کسانی که آن را گرامی می دارند را خوار می گرداند
و گرامی می دارد هر کسی که آن را خوار شمارد
هر گاه از چیزی بی نیاز شدی رهایش کن
و به مقدار نیاز خویش برگیر

صاحبان دنیا را می بینیم
نماد کاربر
pejmanava
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 2997
تاريخ عضويت: جمعه آبان ماه 4, 1391 12:30 am
محل سکونت: Mahabad
تشکر کرده: 2893 بار
تشکر شده: 3332 بار
امتياز: 25740

پستتوسط Ramin » يکشنبه فروردين ماه 11, 1392 8:56 pm




میتونی تکیه گاه باشی، هر چقدر هم که ضعیف باشی ...
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...

برای نویسنده این مطلب Ramin تشکر کننده ها:
tarannom (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

پستتوسط tarannom » شنبه فروردين ماه 17, 1392 11:22 pm




آری زمستان زیباست

باران دل انگیز است.

وقتی از پشت پنجره اتاقی گرم

نظاره گرش باشی


باران از دید کودک فقر یعنی :

صدای چکه کردن سقف

و زمستان یعنی :

ناخنهای کبود شده از فرط سرما

                                گاهی هم به آنها بیاندیشیم...



نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط pejmanava » شنبه فروردين ماه 17, 1392 11:37 pm

امشب تمام دلتنگیهایم را با سجده ای با خدایم در میان میگذارم .



برای نویسنده این مطلب pejmanava تشکر کننده ها: 3
Ramin (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), parvaz69 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), فرمیسک (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
pejmanava
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 2997
تاريخ عضويت: جمعه آبان ماه 4, 1391 12:30 am
محل سکونت: Mahabad
تشکر کرده: 2893 بار
تشکر شده: 3332 بار
امتياز: 25740

پستتوسط Ramin » يکشنبه فروردين ماه 25, 1392 3:08 pm

پدر ...





پدرم کارگر است؛

به مزرعه مي آيد با آخرين ستاره از آسمان صبح؛

و باز مي گردد با اولين ستاره در آسمان شب؛

پدرم
خورشيد است ...

خورشید

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ...
نماد کاربر
Ramin
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 999
تاريخ عضويت: شنبه مرداد ماه 22, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 945 بار
تشکر شده: 1633 بار
امتياز: 2940

قبليبعدي

بازگشت به شعر و نوشته های ادبی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان