.*★ طنز . . . .

در این بخش جالب ترین و خنده دار ترین جوک و لطیفه ها قرار دارد

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

پستتوسط islam » چهارشنبه اسفند ماه 16, 1391 9:40 pm

با سلام.اگه توهین شد  ببخشید.


دانشجو کیست؟


موجودی است بیکار که 4 سال از عمر خود را به شکل خودجوش هدر میدهد و

حتی برای این کار در ازمونی به نام کنکور شرکت کرده و خود را به اب و اتش

میزند.

قوت غالب این موجود سیب زمینی و تخم مرغ میباشد. از فعالیت های روزانه

وی میتوان به پرسه زدن در محوطه دانشکده،‌تیکه انداختن به استاد، رفتن به

فیس بوک با وایرلس دانشگاه به هر بدبختی که شده،خوابیدن،و خیره شدن به

جزوه ی استاد برای دقایقی و سپس دور انداختن  آن اشاره کرد.


این موجود به شدت علاقه مند است که وی را مهندس و دکتر صدا کنند و از

شنیدن این لغات حس وصف ناپذیری به وی دست میدهد. اگر همه شرایط

مهیا باشد این موجود 10 روز یکبار به یاد حمام رفتن میفتد و خود را گربه شور

میکند.( البته این موضوع بیشتر در مورد گونه ی نر مشاهده شده است )

با این که نام این موجود دانشجو است ،‌اما مشخص نیست چرا به این نام

خوانده میشود زیرا رابطه این موجود با دانش شبیه به رابطه اب با اتش است! از

مصادیق این موضوع میتوان به استفاده از جزوات برای ایجاد دم کنی قابلمه

ماکارونی ، به عنوان زیر قابلمه ای برای جلوگیری از سوختن فرش و همچنین

به عنوان دستگیره برای بلند کردن اشیا داغ و ... اشاره کرد.


زیستگاه او منطقه ی حفاظت شده ای به نام خوابگاست که این موجودات به

صورت دسته های 4 تایی،8 تایی و حتی 12 تایی درامده و در مساحتی که

کمی باز تر از فضای قبر است به زندگی ادامه میدهند.


آندسته از این موجودات که تمایل به بقا بیشتر دارند در سال چهارم برای شرکت

در آزمونی دیگر به نام ارشد خود را اماده میکنند و قصد دارند درس هایی که در

طول 3 سال نخوانده اند در طول 3 ماه بخوانند تا 2 سال دیگر به این زندگی بی

زحمت و راحت ادامه دهند. این موجودات که تا دیروز طنین صدایشان در راهرو

خوابگاه  گوش فیل را کر میکرد،‌در این سال با شنیدن صدای دمپایی یک

دانشجو در راهرو سریعا از اتاق خارج شده و این جمله را بر زبان میاورند :" ای

بابا ارشد داریم یواش تر ! " .


پس از گذشت 4 سال این موجودات مدرکی میگیرند که برای استفاده از آن نیاز

به وسیله ای به نام کوزه است . نحوه عملکرد این وسیله به این صورت است

که مدرک را دم آن میگذارند و آبش را میخورند! اندسته که به ارشد وارد شده و

مدرک ارشد میگیرند آب بیشتری میتوانند از کوزه بخورند!

نسل این موجودات نه تنها رو به نابودی نیست بلکه هر روز بر تعداد آن ها

افزوده میشود . بیشترین تراکم آنها در منطقه ای از خاور میانه به نام ایران

مشاهده میشود که از هر 2 نفر 3 نفر آنها دانشجوست!







:D  :D  :D  :arrow:  :!:
اللهم صلی علی محمد و علی اله و اصحابه و سلم

برای نویسنده این مطلب islam تشکر کننده ها: 2
EHSAN (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

پستتوسط islam » چهارشنبه اسفند ماه 16, 1391 9:45 pm

مراحل زندگی پسرها به 10 دوره تقسیم میشه، که شامل مراحل زیره :

شش سال اول زندگی:
- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن

دوره دبستان:
- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن

دوره راهنمایی:
- ترقه بازی نکن
- تو کوچه فوتبال بازی نکن
- با مامانت کل کل نکن
- اتاقت رو شلوغ نکن

دوره دبیرستان:
- با کامپیوتر بازی نکن
- تقلب نکن
- با دوستات موتورسواری نکن
- عصرها دیر نکن
- با دختر همسایه صحبت نکن
- با بابات دعوا نکن
- مردم آزاری نکن
- نصف شب سر و صدا نکن
- وقتت رو با مجله تلف نکن

دوره دانشگاه:
- سر کلاس درس غیبت نکن
- با دختر همسایه دل و قلوه رد و بدل نکن
- خیابون ها رو متر نکن
- تو سیاست دخالت نکن
- شب برای شام دیر نکن
- با مامور پلیس کل کل نکن
- چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
- موبایلت رو Reject نکن
- حذف پزشکی نکن
- آستین کوتاه تنت نکن
- همه رو دودره نکن

دوره سربازی:
- موهات رو بلند نکن
- روت رو زیاد نکن
- از اوامرسرپیچی نکن
- فرار نکن
- با اسلحه شوخی نکن
- غیبت نکن
- به آینده فکر نکن
- درگیری ایجاد نکن
- به فرمانده بی احترامی نکن

دوره شوهر بودن:
- با زنت شوخی نکن
- زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
- با دوستانت الواتی نکن
- تو فیس بوک خودت رو مجرد معرفی نکن
- موبایلت رو قایم نکن
- از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
- پولت رو خرج دوستات نکن
- رفتار دوران مجردی رو تکرار نکن
- بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن

دوره پدر بودن:
- بچه رو تنبیه نکن
- به بچه بی توجهی نکن
- به بچه توهین نکن
- بچه رو از بازی منع نکن
- بچه ت رو کتک نزن
- بچه دختر شمسی خانومو تشویق نکن
- بچه رو محدود نکن
- به مادر بچه بی توجهی نکن
- بچه رو به هیچ چیز مجبور نکن

دوره پیری:
- برای بچه ها مزاحمت ایجاد نکن
- نوه هات رو لوس نکن
- با پیرزن های دیگه حرف نزن
- هوس جوونی نکن
- از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
- لباس شاد تنت نکن
- به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجه نکن
- تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
- به هر کی رسیدی، نصیحت نکن

دوره پس از مرگ!
- حالا دیگه دوره نکن تموم شد!
حالا هر کاری دلت می خواد بکن. فقط لطفا با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش!
اللهم صلی علی محمد و علی اله و اصحابه و سلم

برای نویسنده این مطلب islam تشکر کننده ها: 2
EHSAN (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
islam
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 205
تاريخ عضويت: دوشنبه مرداد ماه 2, 1391 11:30 pm
محل سکونت: کرمانشاه _پاوه
تشکر کرده: 50 بار
تشکر شده: 201 بار
امتياز: 20

پستتوسط uoshanaderpor » چهارشنبه اسفند ماه 23, 1391 11:51 pm

باختن در ایران و اروپا
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا ! طنزی از نقاط نظرات مربیان تیم های مختلف پیرامون باخت...



مربی تیم بازنده شطرنج در اروپا:
امروز روز ما نبود و زیاد هم خوب بازی نکردیم

مربی تیم بازنده شطرنج در ایران:
کورنومنت که افتضاح بود. هوا هم آلوده بود و اسب و فیل ما رو از نفس انداخت. زمین بازی هم به درد گوسفند چرانی می خورد.


مربی تیم بازنده والیبال در اروپا:
امروز تمرکز خوبی روی بازی نداشتیم و تیم رقیب بهتر از فرصت ها استفاده کرد.

مربی تیم بازنده والیبال در ایران:
تور که سوراخ بود! توپ که باد نداشت و مربع بود و من نمی دانم فدراسیون خجالت نمی کشد از این وضع توپ. داور اول هم بی شعور بود. من واقعا متاسفم برای این ورزش.


مربی تیم بازنده منچ و مارپله در اروپا:
مقصر شکست امروز من بودم و دیگر هیچ. به تیم برنده هم تبریک می گم.

مربی تیم بازنده منچ و مارپله در ایران:
تاس که اصلا نمی چرخید. مارها هم که برای آنها خوش رقصی می کردند و فقط به ما نیش می زدند. داوری هم که فاجعه! تماشاگر هم دائم توی صورت ما لیزر انداخت…واقعا یه مشت بووووووق دارند این ورزش را اداره می کنند! خاک بر سر ما که آمدیم توی این ورزش. و خاک بر سر تیم مقابل که با این دودره بازی ها تیم ما را برد و خاک بر سر تماشاگری که اینطوری به بچه های ما فحش داد و خاک...


مربی تیم بازنده واترپلو در اروپا:
بچه های ما امروز خسته بودند و نشد تاکتیک ها به درستی اجرا بشه.

مربی تیم بازنده واترپلو در ایران:
آبش که خیس بود. زمین که موج داشت. تیر دروازه ها هم به اراده تیم مقابل تکون می خورد. بازیکنان حریف هم توی آب هر کاری خواستند کردند، آب رو اصلا نمی شد بو کرد! توپ هم که لیز بود. من نمی دونم واسه چی اصلا ما مسابقه برگزار می کنیم.


مربی تیم بازنده فوتبال در اروپا:
تیم مقابل امروز خیلی بهتر از روزهای قبل بازی کرد و متاسفانه خط دفاع ما نتونست اونطور که باید ظاهر بشه.

مربی تیم بازنده فوتبال در ایران:
یعنی من …(از انتشار باقی کلمات معذوریم!)
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

استخدام در اداره پست

پستتوسط uoshanaderpor » پنج شنبه اسفند ماه 23, 1391 12:04 am

یک شهروند ( آمریکایی ) !!!!      
برای استخدام در اداره پست، آماده مصاحبه می شود. در روز مصاحبه، با کت و شلواری مرتب در دفتر رئیس اداره حاضر شده و سوال و جواب آغاز می شود.


پس از پرسیدن سوابق کاری و سایر جرئیات اولیه، رئیس از او می پرسد: "آیا شما به چیز خاصی حساسیت دارید؟"

و او پاسخ می دهد: "بله به قهوه و امواج تلفن همراه حساسیت شدید دارم."

سپس رئیس سوال می کند: "آیا خدمت سربازی را گذرانده اید؟"

شهروند جواب می دهد: "بله و اتفاقا زمان سربازی من با جنگ عراق مصادف بود و چند ماهی را به خدمت در عراق گذراندم."

رئیس: "عالی است. این برای شما پنج امتیاز مثبت به همراه خواهد داشت... و آیا در طول جنگ دچار آسیب هم شده اید؟"

شهروند: "بله انگشتان دست راستم دچار آسیب شده و 90 درصد حس خود را از دست داده اند و متأسفانه من راست دست هستم."

رئیس: "بسیار خوب کافی است. به اعتقاد من شما شرایط لازم برای استخدام در این سمت را دارید و می توانید کار خود را از فردا آغاز کنید. ساعت کاری ما 8 صبح تا 4 بعد از ظهر است. شما می توانید از ساعت 10 صبح تا 4 مشغول کار شوید."

مرد با تعجب می گوید: "متوجه نمی شوم! اگر ساعت کاری از 8 شروع می شود چرا من باید از 10 مشغول کار شوم؟!"

رئیس با قیافه ای حق به جانب و با لبخند پاسخ می دهد: "مرد انگار تو متوجه نیستی. اینجا یک اداره دولتی است، ما دو ساعت اول صبح قهوه می نوشیم و اس ام اس و بلوتوث بازی می کنیم و خودمان را می خارانیم و خمیازه می کشیم و کار در واقع از ساعت 10 شروع می شود. تو هم که از انجام این کارها محرومی... پس چرا خودت را به زحمت بیاندازی؟!"

برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها:
EHSAN (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط tarannom » پنج شنبه اسفند ماه 23, 1391 12:52 am


تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند... .

موبایل یکی از آنها زنگ می زند، مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع به صحبت می کند.

همه ساکت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند!

مرد: بله بفرمایید...

زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟

مرد: سلام بله باشگاه هستم.

زن: من الان توی فروشگاهم یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟

مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر.

زن: می دونی از کنار نمایشگاه ماشین هم که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که خیلی دوست داشتم

رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اون ها رو داشته باشم ...

مرد: چنده؟

زن: شصت هزار دلار!

مرد: باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه!

زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره!

مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش!

زن: باشه بعدا می بینمت

مرد: خداحافظ عزیزم...

مرد گوشی را قطع میکند. مردهای دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!


مرد: ببخشید این گوشی مال کیه؟!!!

برای نویسنده این مطلب tarannom تشکر کننده ها: 2
EHSAN (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط uoshanaderpor » پنج شنبه اسفند ماه 23, 1391 2:47 am

تا حالا دقت کردید
که قیمت بیسکوییت رنگارنگ همون 100 تومان مونده؟!؟

تا حالا دقت کردید
تو فیلما آدم بده وقتی می خواد آدم خوبه رو بکشه کلت تو دستشه و انگشتش رو ماشه نیم ساعت از نقشه های شومش تعریف میکنه...
دقیقا وقتی می خواد ماشه رو فشار بده یکی از راه می رسه از پشت سر یه گلوله می زنه پشت سرش

تا حالا دقت کردید
دقیقا هموون روزی که میخاین برین بیرون یا درس دارین تمام کانالا توپ ترین فیلم های سالو میزاره!!

تا حالا دقت کردید
وقتی واسه یه چیزی یا کاری لحظه شماری میکنید چقدر زمان دیر میگذره!

تا حالا دقت کردید
موقعی که یه ماشین خارجی مدل بالا میبینین تو کوچه پارکه میرین داخلشو نیگا میکنین

تا حالا دقت کردین
وقتی یکی بهت میگه: « اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو بهم میگی ؟ » نگران می شی ، یاد تمام دروغا و کارای بدی که انجام دادی میفتی؟!

تا حالا دقت کردین
موقه درس خوندن هیچی مث بازی با موبایل حال نمیده!!

تا حالا دقت کردین
تو همه فیلما ادم پولدارا یا سرطان دارن یا بد بخت بی چاره و تنهان!؟

تا حالا دقت کردین
همیشه وقتی حوله رو تو حموم میخوای برداری یکی از لباسات میفته رو زمین خیس میشه؟!

تا حالا دقت کردین
وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین، چیزیش شده یا نه ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین!

برای نویسنده این مطلب uoshanaderpor تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
uoshanaderpor
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: دوشنبه خرداد ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 49 بار
تشکر شده: 90 بار
امتياز: 40

پستتوسط bahar » جمعه اسفند ماه 25, 1391 7:34 pm


ضد حال

اون زمان که راننده تاکسی می خواهید سبقت بگیره حتما یه مسافر هست که بگه: آقا پیاده می شم!
هشتاد درصد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای!

اگر بلیت نداشته باشی پول خرد هم نداری. وقتی پول خرد داری که بلیت هم داری.
اونی که بیشتر از همه دوستش داری، عاشق اونی میشه که بیشتر از همه ازش تنفر داری!


کافیه یه بار تو کلاس، خونه یا مهمونی عطسه کنی تا ۶ قرن بعد هرکی مریض میشه و تورو می بینه میگه من از تو گرفتم!
وقت نوبت ما میشه نون بگیریم همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره!

واژه های «جون مادرت!» دقیقا وقتی از دهنت می پرن که طرف مقابلت مادرش رو از دست داده.
هر وقت می خوای انگلیسی تایپ کنی کیبورد رو فارسیه و وقتی میفهمی که جمله رو تا آخر تایپ کردی!

همیشه وقتی می خوای «ست» بپوشی، یه تیکش تو رخت چرکاست!
پریدن فیوز برق با حساسیت مسابقه فوتبال رابطه مستقیم داره.

تمام ماه ظرفاتو می شوری، خشک می کنی، میذاری تو کابینت، درست روزی که مامانت میاد بهت
سر بزنه کلی ظرف نشسته داری، پاک آبرومت میره!

همیشه هوس همون غذایی رو می کنی که تو یخچال نیست.
میزان سنگ توی غذا با دندان های خراب و سست رابطه مستقیم دارد.

هر وقت میای در کنسرو ماهی رو باز کنی حلقه اش کنده می شه!
اگر تو یه اتوبوس پنجاه تا از بهترین نوع صندلی وجود داشته باشه، همیشه اون داغون داغونه سهم تو میشه!

اینترنت همیشه پرسرعت کار میکنه مگر اینکه شما کار مهم و واجبی داشته باشید!
همیشه ۹۹ درصد اول سریع دانلود میشه، یک درصد آخر قطع میشه!!


دقیقا وقتی داری با بابت راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی، تلویزیون یه
برنامه پخش می کنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین!

وقتی تزریقاتی ازت پرسید کی پنی سلین زدی فرقی نمی کنه که بگی
۶ سال، ۶ ماه، یا حتی ۶ ثانیه پیش، چون اون هوس کرده ازت تست بگیره و تو بیشتر درد بکشی!

نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط tarannom » جمعه اسفند ماه 25, 1391 9:23 pm

نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط tarannom » جمعه اسفند ماه 25, 1391 9:34 pm

فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی !
ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی !

.

**************************************

ترم هاي زوج در دانشگاه :
شروع رسمي ترم در سايت دانشگاه : 15 بهمن
حضور دانشجويان سر كلاس ها : 10 اسفند!
تعطيلي قبل از عيد : 15 اسفند !
شروع كلاس ها بعد از عيد : 1 ارديبهشت
پايان كلاس ها : 20 ارديبهشت !
سر جمع 25 روز ! :-دي
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط tarannom » جمعه اسفند ماه 25, 1391 9:36 pm

مناجات یک دانشجو بعد از امتحان پایان ترم... ( طنز )

الهی! باخاطری خسته، دل به جود و کرم تو بسته...دست از پاچه خواری اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.

گر پاس شوند کریمی، پاس نشوند حکیمی.

نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم که چاره ای ندارم جز اینکه بر همین درگاه بمانم و بخوانم و بخوانم.

الهی شهریه ها بالاست که می دانی و جیب ما خالی است که می بینی.

نه پای گریز از امتحان دارم و نه زبان ستیز با استاد...

اصلا الهی دانشجویی را چه شاید و از او چه باید؟

دستم بگیر که تو خدایی و درمانی و مرا همچو استاد نمی رانی...
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط tarannom » جمعه اسفند ماه 25, 1391 9:38 pm

آخر ترم که میشه یادم میاد درس بخونم

نیم ساعت نمی‌گذره از خستگی وا می‌مونم

آخر ترم که می‌شه نمی‌دونم چیکار کنم

این همه جزوه و من دلم می‌خواد فرار کنم

آخر ترم که میشه به فکر چاپ جزوه‌ام

جزوه‌ها تموم بشن تازه به فکر نمره‌ام

آخر ترم که میشه مادرمون خوب میدونه

آخرترم شده‌ و شازده می‌خواد درس بخونه

آخر ترم که میشه آقا به فکر یاوره

همدم شبای او قوری و سماوره

آخر ترم که میشه می‌خوام سه شیفته بخونم

چندساعت که می‌خونم تا لنگ ظهر خواب می‌مونم

آخر ترم که میشه بریده می‌شه نفسم

این همه رفیق و من فکر می‌کنم که بی‌کسم

آخر ترم که میشه فکرم هزار راه میره

دست و پام شل می‌شن و چشام دیگه تار میره

برای نویسنده این مطلب tarannom تشکر کننده ها:
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط bahar » چهارشنبه اسفند ماه 29, 1391 1:00 am





خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :

کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !

ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !

خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !

هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو

غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو

"سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید

تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد

"سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن

تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !

"سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ

دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ

"سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ

تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !

"سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !

تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !

آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد

رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !

گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!

من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !

گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم

با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!

"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من !

تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !

"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...

بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!

نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط tarannom » پنج شنبه فروردين ماه 1, 1392 6:21 pm

غضنفر:برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسرش:کولا یا پپسی
غضنفر:کولا
… پسرش:دایت یا عادی
غضنفر:دایت
… پسرش:قوطی یا شیشه
غضنفر:قوطی
پسرش:کوچک یا بزرگ
غضنفر:اصلا نمیخوام واسم آب بیار
پسرش:معدنی یا لوله کشی
غضنفر: اب معدنی
پسرش:سرد یا گرم
غضنفر:میزنمتا
پسرش:با چوب یا دمپایی
غضنفر:حیوووون
پسرش:خر یا سگ
غضنفر:گمشو از جلوی چشمام
پسرش: پیاده یا با دو
غضنفر:با هر چی برو فقط نبینمت
پسرش:باهام میای یا تنها برم
غضنفر:میام میکشمتااا
پسرش: با چاقو یا ساطور
غضنفر:ساطور
پسرش:قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
غضنفر:خدا لعنتت کنه قلبم وایساد
پسرش: ببرمت دکتر یا دکتر رو بیارم اینجا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
غضنفر مُرد!

برای نویسنده این مطلب tarannom تشکر کننده ها: 2
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), tafgah72 (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
tarannom
کاربر حرفه ای سایت
کاربر حرفه ای سایت
 
پست ها : 1303
تاريخ عضويت: جمعه فروردين ماه 18, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 610 بار
تشکر شده: 1107 بار
امتياز: 4610

پستتوسط bahar » شنبه فروردين ماه 10, 1392 4:41 pm



☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


یارو تو اتوبوس هی میره صندلی شماره 3 هی میره شماره 15


ازش میپرسن چرا اینکارو میکنی؟


میگه خیر نبینه اونی که گفت دوتا صندلی بگیر شب راحت بخوابی!


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


یارو اومده کامنت گذاشته "استفاده از فیلتر شکن حرام است"


شماها همه دارین گناه میکنید...!


یکی نیست بگه، مرتیکه خودت با قند شکن اومدی تو فیس بوک؟


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


رفتم از عابربانک پول بگیریم میگه :


در حال حاضر دستگاه حاضر به ارائه سرویس نمی باشد .


بعد مینویسه آیا درخواست دیگری دارید؟!


آره 4 تا جوک بگو بخندیم...


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


بچه ها توي کلاس داشتند سر و صدا مي کردند که ناظم مياد تو

با عصبانيت ميگه : اينجا طويله است؟

يکي از بچه ها مي گه : نه آقا اشتباهي اومديد!


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


شكسپير ميگه: هر وقت زنت گريه ميكنه ميخواد خرت كنه


و هر وقت ميخنده مطمئن باش خرت كرده!؟


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻


عاشق اینم که وقتی استاد می پرسه تا کجا درس دادم؟


همه مثه بـُــز همدیگه رو نگاه می کنن و هیچ کس جوابی نمی ده ...!!!


عاشق این اتحاد و هماهنگیم توو وا نکردن لای جزوه!!


☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻   ☹   ☺   ☹   ☻













نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

پستتوسط bahar » يکشنبه فروردين ماه 18, 1392 5:31 pm

نگاه زن و مرد به بعضی مسائل

سالگرد ازدواج


زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.


مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟





روز زن


زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.


مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)





روز مرد


زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.


مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)





۴۰ روز بعد از تولد بچه


زن:وای مامانی٬ بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)


مرد با دهان پر: نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟





۴۰ سال بعد


زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.


مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟





۲ ثانیه قبل از مرگ


زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.


مرد: گشنمه.





وصیت نامه


زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!


مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.





اون دنیا


زن خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من…


(((وسر انجام موافقت میشود مرد از زن جدا شود )))


مرد: خطاب به دربان : حالا شام چی میدن؟
















نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

قبليبعدي

بازگشت به طنز

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 2 مهمان