در این بخش مطالب متفرقه مربوط به زمینه دینی قرار داده می شود
مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar
توسط naseh_azizi » شنبه مرداد ماه 19, 1392 4:38 pm
پسر گرسنه اش است،شتابان به طرف یخچال می رود، در یخچال را باز می کند (چیزی جز یک بطری آب در یخچال نیست)
عرق شرم بر پیشانی پدرش می نشیند...
پسرک این را می فهمد، دست می برد و بطری آب را بر می دارد
کمی آب در لیوان می ریزد...
صدایش را بلند می کند: "چقدر تشنه بودم"
پدر این را می داند پسر کوچولواش چقدر یزرگ شده است.
آیا من هم آنقدر بزرگ شده ام که نقص ها و نداری های دیگران را به این راحتی ها به رویشان نیاورم؟
بعضی آدم ها بیان عیب و نقص و اشتباه دیگران را زرنگی و هوشمندی خودشان می پندارند.
غافل از اینکه خیلی های دیگر زودتر از آنها فهمیده بودند اما آنقدر بزرگ شده بودند که...
فداک روحی یا رسول الله
- برای نویسنده این مطلب naseh_azizi تشکر کننده ها: 5
- Noha (شنبه مرداد ماه 19, 1392 10:11 pm), bahar (يکشنبه مرداد ماه 19, 1392 1:27 am), hoda (يکشنبه مرداد ماه 20, 1392 11:28 am), setare (شنبه مرداد ماه 19, 1392 8:42 pm), yosra69 (شنبه مرداد ماه 19, 1392 4:49 pm)
-
naseh_azizi
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 448
- تاريخ عضويت: جمعه اسفند ماه 25, 1390 12:30 am
- تشکر کرده: 1360 بار
- تشکر شده: 921 بار
- امتياز: 7680
بازگشت به متفرقه
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 5 مهمان