اولین خاطره رو من میزارم...
بعد از کلی برنامه ریزی تصمیم گرفتیم بریم سفر. اما بی درد سر. پس راه افتادیم که بریم...
عضويت / ورود |
اما خب اینجوری که نمیشد! فوری به بابام گفتم خب پدرم! یه ماشین بخر اینطوری که نمیشه. سریع گفتن انتخاب کن
عضويت / ورود |
خلاصه ماشین رو انتخاب کردیم و راه افتادیم.
عجب!!!
نزدیک بود یادم برم!... کاربر تافگه و کاربر فرمیسک هم باهامون بود. با یکی از ماشین های مصور بالا راه افتادیم.
مسیر برنامه ریزی شده: اصفهان
مسیر طی کرده: مریوان، بانه، سقز و مهاباد
چیه؟!...
خب برنامه ریزی کردیم که کردیم! مهم اینه که طی کردیم
خلاصه جای همگی خالی سفر خوبی بود. اما اصل کلام...
رسیدیم مهاباد. آقا نامردی نکردم و زنگ زدم به کاربر پژمان آوا
چند دقیقه بعدش با یک هیبت ملوکانه ای جلوی چشام ظاهر شد. بعد از یه قول خودمان وشی و تشی مفصلی قرار شد که مستقرمون کنه. تعارف میکرد در حد لالیگا! خداییش خیلی آدم خوبی بود. منو که دید خیلی دلش سوخت، آخه شب قبلش بیرون خوابیده بودیم حسابی سرماخورده بودم. میگفت باید بریم خونه خودمون. منم که چشتون روز بد نبینه میکروبا روی کلم عروسی گرفته بودن. آقا نرفتیییییم.... اما در عوض واسه شب نشینی دعوتش کردیم پارک. ایشونم که مثل همیشه خجالتمون دادن با پذیرایی و همراه خانواده تشریف آوردن پیش ما. کلی حرف زدیم راجع به مسایل روز و همینطور مسایل شب. شهر قشنگی بود. (حتما همگی تشریف بردین) خیلیم خنک و خنک و سرد.
باهاش قرار گذاشتیم صبح زود بریم که آثار باستانی شهر رو ببینیم. عجب مرد خوبی بود!! کلی اذیتش کردیم بخدا...
رفتیم یه دخمه جالب ر و دیدیم که اسمش یادم رفته
اما عجله داشتیم و برگشتیم.
حالا بزنیم جاده خاکی تو فاز حاشیه....
1- نبودین ببینین وقتی کاک پژمان چشمش به کاربر تافگه افتاد چه حالی شد!!! سیستمش هنگ کرد alt+ctrl+delete هم کارساز نبود. زدیم ریستارتش کردیم.
2- گپ 30 ساعته من و کاک پژمان که 29 ساعتش فقط تعارف بود.
3- پرش از دو مانع بزگ پر از آب و رسیدن به باغ ایشون برای حیف و میل کردن سیب
4- دیدن اتاق شخص مذکور و معرفی تقدیر نامه پینوس به من به صورت ذیل
تقدیرنامه کاک پوریا.... کاک پوریا تقدیر نامه
5- سقوط یک فروند چادر بر روی حاضرین مهمانی شب گذشته در پارک و خندیدن شاهدان بر جانباختگان
6- مهمان نوازی کاک پژمان که هرچی بگم کم گفتم.
7- تاکید بر مورد 6
8- در حضور اهالی پینوس یک دنیا تشکر از کاک پزمان و خانواده جهت مهمان نوازی گرم و صمیمانه.
خداییش دلم براش تنگ شده.
بزن به افتخارش