ای نفس بدبختم! ای سرگردان در غفلت!

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

ای نفس بدبختم! ای سرگردان در غفلت!

پستتوسط faezin » جمعه مهر ماه 19, 1392 1:41 pm

سلام علیکم و رحمت الله دوستان عزیز حتما بخونید وقتتون رو زیاد نمیگیره واقعا زیباست
به راستی :
«زمانه تغییر کرده و عصر، عصر دیگری است و مردم غوطه ور در دنیاو فریفته ی حیات آن شده اند و سرمست از درد معیشت هستند! زیرا مرگ بر سر جایش باقیاست و هرگز فراق به بقا مبدل نخواهد شد و عجز بشری و فقر انسانی نیز دگرگون نمیشود، بلکه افزایش خواهد یافت و سفر بشریت هم به پایان نمی رسد، بلکه سرعت مییابد.»
نویسنده: بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ‏

(وَما الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ )[۱]
ای نفس بدبختم! ای سرگردان در غفلت! ای آن که زندگی را شیرین و لذت بخش می بینی وطالب دنیا هستی و آخرت را فراموش کرده ای! آیا می دانی به چه شباهت داری؟

به شتر مرغی که شکارچی را می بیند، و جای گریز و فرار، سرش را در ریگ و خاک فرومی برد تا شکارچی او را نبیند و غافل از آن است که جسم بزرگش بیرون مانده و شکارچی او را می بیند و اوست که چشمانش را در خاک پوشانده و جایی را نمی بیند!
ای نفسم! این مثال را ببین و در آن بیاندیش که چگونه حصر نظر به دنیا، لذت شیرین را به درد و تلخی مبدل می سازد! فرض کن در این قریه «بارلا[۲]» دو نفر هستند. نودو نه درصد از دوستان یکی از آن دو نفر به استانبول رفته اند، و در آن جا زندگی خوبو آرامی دارند و تنها یک نفر از دوستانش برای او مانده است که بالاخره او نیز بهآن جا خواهد رفت؛ بنابراین این مرد به شدت مشتاق رفتن به استانبول است و درباره یآن فکر می کند و در فکر پیوستن به دوستانش می باشد، لذا هرگاه به او گفته شود:«بیا و به آن جا برو» او با خوشحالی و شادمانی خواهد رفت.
اما مرد دوم که مانند اولی، نود و نه درصد از دوستانش از آن جا رفته بودند، گمانمی کند که بعضی از آنان هلاک و عده ای هم در جاهای نامعلومی ناپدید شده اند یاهمگی پریشان شده از بین رفته اند، لذا این مرد بی چاره به جای دوستان از دست دادهاش می خواهد فقط با مسافری رهگذر انس بگیرد و با او خود را تسلی دهد و در درد وجدایی را ببندد!
ای نفسم! تمام دوستانت و در پیشاپیش آنان حبیب الله (ص) اکنون در آن سوی قبرند، دراین جا جز یکی دو نفر نمانده است و آن ها نیز سفر خواهند کرد، از ترس مرگ از خوفقبر سر بر نگردان، بلکه چشم به قبر بدوز و مردانه و با شهامت به گودال قبر بنگر وبه خواسته اش گوش کن و مردانه برو و به مرگ تبسم کن، ببین چه می خواهد؟ مبادا غفلتکنی و شبیه مرد دوم شوی!
ای نفسم هرگز نگو: «زمانه تغییر کده و عصر، عصر دیگری است و مردم غوطه ور در دنیاو فریفته ی حیات آن شده اند و سرمست از درد معیشت هستند! زیرا مرگ بر سر جایش باقیاست و هرگز فراق به بقا مبدل نخواهد شد و عجز بشری و فقر انسانی نیز دگرگون نمیشود، بلکه افزایش خواهد یافت و سفر بشریت هم به پایان نمی رسد، بلکه سرعت مییابد.»
و نیز نگو: «من هم همه مردم!» زیرا هر کس فقط تا دروازه ی قبر تو را همراهی میکند، و این گمان که دیگران در غم و مصیبت شریک و همراهت خواهند بود و با این گمانخود را آرامش می دهی بدان! که این نیز در آن سوی قبر پایه و اساسی ندارد.
گمان نکن، سرگردان و مهار گسیخته هستی، زیرا اگر با نگاه حکمت به این مسافرخانه یدنیا بنگری، هرگز چیزی را بی نظام و بی غایت نخواهی یافت، پس تو چگونه بی نظام وبی غایت خواهی ماند؟! در حالی که هیچ یک از حوادث کونیه هم چون زلزله بازیچه دستتصادف نیستند.
مثلاً: وقتی می بینی لباس های رنگارنگی از انواع نباتات و حیوانات، چه در درون وچه بیرون آن بر تن زمین پوشانده شده و نظم و هماهنگی کاملی داشته و نقش هایی منقشبر آن مینا شده و سر تا پای آن از حکمت ها و هدف ها مزین و مجهز گردیده است وهمچون مرید مجذوب مولوی، در دایره ی اهداف بسیار عالی با کمال دقت و نظم بر گردخود می چرخد، پس چگونه حادثه ی مرگبار زلزله ی کره زمین را که با تکان دادن دوشخود عدم رضایتش را از بار فشار معنوی ناشی از اعمال بشر، به ویژه اهل ایمان نشانمی دهد بی غایت و بی هدف گمان می کنی؟!
چنان که یکی از ملحدان می کوشید این حادثه را بی هدف و یک امر تصادفی جلوه داده وخسارت دردآور همه مصیبت زده ها را بدون دلیل و مقابله و هباء منثور نشان داده وانسان ها را به یأس و ناامیدی گرفتار می کند، در واقع او بدین طریق اشتباه فاحش وظلم بزرگی را مرتکب می شد، حال آن که این گونه حوادث به فرمان حکیم رحیم، اموالفانی اهل ایمان را به عنوان صدقات بر ایشان ذخیره می کند و به منزله ی کفارهگناهان ناشی از کفران نعمت قلمداد می شود.
به زودی روزی فرا خواهد رسید که زمین مسخر، چهره اش را از اثر شرک اعمال بشر وکفران او آلوده و زشت می بیند و آنگاه به فرمان خالق چهره اش را با زلزله بزرگیپاک و تمیز می کند و به فرمان خداوند اهل شرک را در جهنم می اندازد و به اهل شکرمی گوید: «بیایید وارد بهشت شوید!»
با تشکر از نویسنده این مقاله
———————————————

منبع: کلام ها (جلد اول) / مؤلف: بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی / انتشارات:نشر احسان ۱۳۹۰

[۱] –
آل عمران: ۱۸۵

[۲] – نام شهری در کشور ترکیه می باشد و اکثر آثاربدیع الزمان سعید نورسی در این شهر تألیف شده است




قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ
بگو: «ای بندگان من- که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت ، خدا همه گناهان را می آمرزد ، که او خود آمرزنده مهربان است.

برای نویسنده این مطلب faezin تشکر کننده ها:
yosra69 (جمعه مهر ماه 19, 1392 6:01 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
faezin
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 76
تاريخ عضويت: چهارشنبه اسفند ماه 1, 1391 12:30 am
محل سکونت: فی ارض الله
تشکر کرده: 64 بار
تشکر شده: 132 بار
امتياز: 1320

Re: ای نفس بدبختم! ای سرگردان در غفلت!

پستتوسط erfan » جمعه مهر ماه 19, 1392 5:02 pm


        جزاک الله
نماد کاربر
erfan
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 289
تاريخ عضويت: شنبه ارديبهشت ماه 9, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر_همدان
تشکر کرده: 172 بار
تشکر شده: 311 بار
امتياز: 2250


بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 4 مهمان