صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

در این بخش مطالب متفرقه در زمینه طنز و سرگرمی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط tafgah72 » چهارشنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 12:46 pm

سلام خدمت همه دوستان پینوسی مخصوصا همراهان همیشگی صندلی  
امیدوارم گردش فلک بر مرادتان باشه و امروز بهتر از دیروز شاهد موفقیت و پیروزیتان در زندگی باشید



بالاخره بعد از قرن ها ظهور کردیم با حضور مهمان ویژه ..

کاک خالد از اینکه صندلی داغ رو پذیرفتید بسیار سپاسگزارم .. ان شاءالله بتونیم در این مدت کوتاه از اطلاعات و تجربیاتتون نهایت استفاده رو ببریم..

خوب دیگه بفرمایید اینم صندلیه 7 روزه تون .. پارتی بود در حد ...!!!؟؟  







1- یه بیوگرافی اساسی از خودتان بفرمایید ؟

2- خودتان را حداکثر در دو خط برای کاربران توصیف کنید ؟

3- بیشتر دوست دارید کاربران در چه زمینه ای یا از چه نوع سوالاتی بپرسند؟

4- راهکارها و پیشنهاداتتون برای روند بهتر و پیشرفت اول صندلی و سپس سایت ؟

5- اینم آزاد برای خودتون .. هر حرفی دارید بفرمایید ؟

موفق و سربلند باشید .



برای نویسنده این مطلب tafgah72 تشکر کننده ها: 2
bahar (چهارشنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 4:18 pm), kazari (جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 1:15 am)
رتبه: 14.29%
 
tafgah72
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 932
تاريخ عضويت: پنج شنبه تير ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 918 بار
تشکر شده: 1132 بار
امتياز: 6280

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط CafeWeb » چهارشنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 1:35 pm

با سلام و احترام خدمت دوست و برادر عزیز کاک خالد آذری

این چند روز که مرخصی هستیم حداقل صندلی شما رو داغ کنیم برادر بلکم بیشتر در پینوس ببینیم تون ... انشاا...

و اما سوالات :

1- بهترین خاطره از پینوس ؟

2- تاثیر گذار ترین شخصیت دینی بر شما ؟

3- توصیف پینوس در یک جمله ؟

4- نظرت در مورد این جمله از "آنتونی رابینز" چیه؟ بهش اعتقاد داری؟
"برای آنكس كه ایمان دارد غیر ممكن وجود ندارد"

5- زمان مراسم پینوس به عنوان سخنران ، انتخاب شدید چه حسی داشتید ؟  قبل مراسم ، زمان اجرا ، بعد مراسم


عضويت  / ورود


وب سایت پینوس
دینی ، علمی ، فرهنگی - اجتماعی
Www.Penous.Com , http://Www.Penous.ir  ,  http://Www.Penous.Net




واحد خبری پینوس
جدیدترین اخبار پاوه و اورامانات ، ایران و جهان
News.Penous.Com



برای نویسنده این مطلب CafeWeb تشکر کننده ها:
kazari (جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 1:15 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
CafeWeb
مدیر کل سایت
مدیر کل سایت
 
پست ها : 926
تاريخ عضويت: جمعه آذر ماه 25, 1389 12:30 am
محل سکونت: کرمانشاه / پاوه
تشکر کرده: 1073 بار
تشکر شده: 906 بار
امتياز: 101619

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » چهارشنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 11:54 pm

tafgah72 نوشته است:سلام خدمت همه دوستان پینوسی مخصوصا همراهان همیشگی صندلی  
امیدوارم گردش فلک بر مرادتان باشه و امروز بهتر از دیروز شاهد موفقیت و پیروزیتان در زندگی باشید



بالاخره بعد از قرن ها ظهور کردیم با حضور مهمان ویژه ..

کاک خالد از اینکه صندلی داغ رو پذیرفتید بسیار سپاسگزارم .. ان شاءالله بتونیم در این مدت کوتاه از اطلاعات و تجربیاتتون نهایت استفاده رو ببریم..

خوب دیگه بفرمایید اینم صندلیه 7 روزه تون .. پارتی بود در حد ...!!!؟؟  







1- یه بیوگرافی اساسی از خودتان بفرمایید ؟

2- خودتان را حداکثر در دو خط برای کاربران توصیف کنید ؟

3- بیشتر دوست دارید کاربران در چه زمینه ای یا از چه نوع سوالاتی بپرسند؟

4- راهکارها و پیشنهاداتتون برای روند بهتر و پیشرفت اول صندلی و سپس سایت ؟

5- اینم آزاد برای خودتون .. هر حرفی دارید بفرمایید ؟

موفق و سربلند باشید .


با سلام به همه دوستان. به خصوص دوستان فعال در صندلی داغ!

من هم از شما تشکر می کنم به خاطر این تحرک و ابتکاری که در سایت به راه انداختید.

فقط اول کار من یک نکته ای رو یادآور شم اینکه چون خیلی پیگیر سفت و سخت صندلی داغ نبوده ام و از ریز قوانین حاکم اطلاع ندارم، در صورتی که دوستان تذکری دارند
استقبال می کنیم.

اما اصل مطلب:

1. متولد 1365 در شهر پاوه آخرین فرزند خانواده که دو برادر و سه خواهر بزرگتر از خودم دارم.

تا کلاس دوم ابتدایی رو پاوه درس خوندم، اوایل یک جایی بودیم که نمی دونم دقیقا کجای پاوه می شه!

بعد که بیشتر یادم میاد در محله ای بودیم که اون زمان بهش می گفتن چاله و حسن خانی!

مدرسه جهاد، کلاس اول و دوم رو بودم. از اونجایی که من اصالتا اهل نوسود هستم و تا قبل از شروع جنگ خانواده ما ساکن نوسود بودن

و دلبستگی زیادی به اونجا بخصوص پدر و مادرم داشتن، حدود سال 72 بعد از اینکه تو نوسود کار ساخت خونه مون تموم شد، به نوسود برگشتیم.

دوران شیرین ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان هم در نوسود گذشت. دورانی پر از خاطره، پر از تجارب پر از آموخته ها و پر از شیطنت!

سال 83 مهندسی مکانیک دانشگاه تبریز قبول شدم. تا سال 87 تبریز بودم. دوران بسیار شیرینی بود، انواع و اقسام فعالیت ها و تجارب تازه تر و جدی تر.

سال 87 کارشناسی ارشد دانشگاه امیر کبیر قبول شدم و شروع تجربه زندگی در شهری به نام تهران.

از سال 89 تا حالا هم تهران هستم و مشغول خواندن دوره دکتری

2. عجب سوالی! بنده از دوستانی که آشنایی نزدیکتری با بنده دارند خواهشمند است، زحمت این سوال را بکشند!

ولی در کل اگه بخوام بگم آدم بدی نیستم. خورده شیشه دارم هنوز. ولی سعی می کنیم بهتر شیم!

خیلی سخته توصیف خود در دو خط! ظاهرا آدم دین داری هستم. خانواده م رو خیلی دوست دارم.

دوستای خوب زیاد دارم. دوست دارم در مورد موضوعات عمیق فکر کنم. این روزا مشغله کاریم زیاده و مجبورم به چیزهای مختلفی فک کنم!

فعلا در این حد ازم قبول کنید!

3. هر چه دلشان خواست بپرسند! واقعا دوست دارم هر چه دلشان خواست!

ولی اگه جوری باشه که تهش چیز قابل استفاده ای برای همه در بیاد بهتره.

4. کسی که می خواد راهکار و پیشنهاد بده، باید در جریان روند اون کار و فعالیت باشه و اشراف نسبی بر روند انجام اون کار داشته باشد.

حقیقتا بنده  حداقل حدود یک سال است  که حضور کمرنگ در سایت دارم و به تبع آن در صندلی هم همین طور.

بنابراین نمی تونم راهکار خیلی خاصی پیشنهاد بدم. ولی در کل بنظرم حضور افراد جدید و با انرژی و علاقه مند

و اصرار بر ابتکارات تازه ( مث همین صندلی داغ) به نظرم خوبه.

5. عرض خاصی نیست. عرض سلام و تشکر داریم خدمت جمیع دوستان!




خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 2
bahar (چهارشنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 11:59 pm), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:27 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » پنج شنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 12:18 am

CafeWeb نوشته است:با سلام و احترام خدمت دوست و برادر عزیز کاک خالد آذری

این چند روز که مرخصی هستیم حداقل صندلی شما رو داغ کنیم برادر بلکم بیشتر در پینوس ببینیم تون ... انشاا...

و اما سوالات :

1- بهترین خاطره از پینوس ؟

2- تاثیر گذار ترین شخصیت دینی بر شما ؟

3- توصیف پینوس در یک جمله ؟

4- نظرت در مورد این جمله از "آنتونی رابینز" چیه؟ بهش اعتقاد داری؟
"برای آنكس كه ایمان دارد غیر ممكن وجود ندارد"

5- زمان مراسم پینوس به عنوان سخنران ، انتخاب شدید چه حسی داشتید ؟  قبل مراسم ، زمان اجرا ، بعد مراسم


به به، سلامل وه نه!

چه تقارن میمونی بین صندلی داغ ما و مرخصی شما! به سلامتی ان شاء الله. بی وه ی بی.

1. مراسم اولین سالگرد پینوس خیلی خاطره خوبی بود. کار تیمی بچه ها و زحمت ها شون، اثر خوبی روی ذهنم گذاشت.

2. فرد خیلی خاصی رو نمی تونم بگم، کتاب روش تربیت از زبان محمد ( صلی الله علیه و سلم) اثر محمد قطب،

داستان های مثنوی مولوی، و سخنرانی های کاک ناصر و کاک احمد مفتی زاده اثر گذار بودن.

3. محملی برای فعالیت مثبت در فضای مجازی و کشاندن این فعالیت ها به فضای واقعی!

4. کلا یکی از تاثیرگذارترین کتاب هایی که خوندم، کتاب های بسوی کامیابی آنتونی رابینز بوده با ترجمه مهدی مجردزاده کرمانی.

به دوستان خوندشون رو توصیه می کنم بدون پیش داوری که الان در ذهنشون ممکنه باشه، این کتاب رو بخونن. ارزشش رو داره.

من ترجیح می دم بگم که با ایمان میشه خیلی از چیزهایی رو که مردم غیر ممکن می دونن، ممکن کرد. و بدون ایمان انجام یک کار ارزشمند بسیار دشوار است.

5. قبل مراسم، "کمی نگران" بودم که نکنه سخنرانی خوبی از آب در نیاد، به نوعی میشه گفت اولین تجربه من در این سطح بود.

کلا آدم در مواقعی مخلوطی از احساسات رو داره اگه بخوام صادقانه بگم یه حس دیگه هم داشتم.

خیلی فک کردم یه کلمه دیگه هم برای توصیف  این حسم بگم فعلا بهتر از این نمی تونم بگم که" مقداری احساس مهم شدن" هم داشتم!!!

زمان اجرا احساس خاصی نداشتم!

بعد از اجرا احساس "رضایت" داشتم، فکر می کردم سخنرانی بدی نبود!
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 2
CafeWeb (پنج شنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 12:38 am), bahar (پنج شنبه ارديبهشت ماه 3, 1393 12:56 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط bahar » پنج شنبه ارديبهشت ماه 4, 1393 12:38 pm


سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
برادرگرامی خیلی خوش اومدی
خوبه این صندلی داغ باعث شده که
کاربران قدیمی رو دوباره توی سایت  ببینیم .

با اجازه منم سوالات خودم رو می پرسم :
1.ارامش از دید شما  یعنی.....
2.قوانین مهم زندگی رو نام ببر؟
3.بهترین دوره زندگیت؟
4..این جمله ها رو کامل کنید:
سخت ترین کار . . .
زیباترین منظره . . .
سنگین ترین مسئولیت . . .
بهترین چیز  . . .
بدترین درد . .
5.به نظرت بهترین دوست آدم چه ویژگی هایی داره؟
6..توی این مدتی که نبودین آیا نگاهی هم به سایت مینداختین ؟
7.یه حدیث از رسول الله (ص) که توی زندگیت زیاد تاثیر داشته؟

سپاسگزارم








برای نویسنده این مطلب bahar تشکر کننده ها: 2
kazari (جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 1:16 am), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:32 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
bahar
مدیر انجمن
مدیر انجمن
 
پست ها : 3506
تاريخ عضويت: چهارشنبه آذر ماه 15, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 5837 بار
تشکر شده: 5121 بار
امتياز: 33890

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط Hawre » پنج شنبه ارديبهشت ماه 4, 1393 7:02 pm

سلامی گرم و صمیمانه خدمت تمام کاربران عزیز و گرانقدر پینوس

و سلامی ویژه خدمت دکتر خالد آذری عزیز.

برادر عزیز و بزرگوار از اینکه مهمان صندلی داغ شدید سپاسگزارم و امیدوارم دوران داغی رو روی این صندلی تجربه کنید! و نیز امیدوارم ار سوالهای دوستان و جوابهای شما استفاده کافی و وافی ببریم.

و اما سوالات اینجانب:

1 - در حال حاضر چیزی که ذهنتون رو بیشتر از مسایل دیگه به خودش مشغول کرده چیه؟ فکر میکنید چیزی مهمتر از این هم وجود داره برای اینکه یک جوان اهل فکر، ذهنش رو درگیرش کنه؟ چی؟

2 - به نظرتون بهترین و بدترین رفتاری که یک فرد به عنوان شهروند جامعه میتونه داشته باشه چیه؟ عمل خاصی رو میتونید مثال بزنید؟


3 - در مورد مسولیت پذیری و ضرورتش برای دانشجویان در زمینه فعالیت های مذهبی یه انشای کوتاه بنویسید. (در حد 5 - 6 خط)

4 - دو شخصیت کارتونی معروف تام و جری رو حتما میشناسید. بچه که بودید طرفدار کدومشون بودید و چرا؟!! این سوال هم محض تنوع

5 - اینکه اسلام گرا ها نمیتونن ملی گرا هم باشند و بین این دو فقط باید یکی رو انتخاب کرد، تا چه حد به نظرتون درسته؟

6 - محبوب ترین آیه یا محبوب ترین سوره قرآن در نظرتون کدومه؟

7 - یه خاطره خوب و یه خاطره بد تعریف کنید.

سپاس فراوان دوست عزیز. ان شاء الله باز هم بتونم خدمت برسم


برای نویسنده این مطلب Hawre تشکر کننده ها: 2
kazari (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:31 am), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:32 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
Hawre
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 183
تاريخ عضويت: چهارشنبه مرداد ماه 26, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 614 بار
تشکر شده: 258 بار
امتياز: 1360

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط tafgah72 » پنج شنبه ارديبهشت ماه 4, 1393 11:38 pm

سلام علیکم
خدا قوت و خسته نباشید خدمت مهمان گرامی..  هرچند هنوز اولشونه..
۱- آیا زنان خانه دار جزء اقشار فعال جامعه محسوب میشوند؟ چرا ؟
۲- حجاب دل و حجاب ظاهر چه تفاوتی دارند؟ کدام یک برترن و چرا؟
۳- ``دل بصیر ``را چگونه تعریف میکنید؟
۴- بنظر شما مشکل اصلی که جامعه ما رو دربرگرفته در اقتصاده یا فرهنگ یا دین یا... ؟؟ چرا ؟؟
۵- چگونگی وراههای محجبه کردن و تشویق دختران به حجاب چی هست؟؟

فعلا همینا درخدمتتون باشه

برای نویسنده این مطلب tafgah72 تشکر کننده ها: 3
kazari (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:31 am), kechakurd (پنج شنبه ارديبهشت ماه 4, 1393 11:48 pm), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:32 am)
رتبه: 21.43%
 
tafgah72
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 932
تاريخ عضويت: پنج شنبه تير ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 918 بار
تشکر شده: 1132 بار
امتياز: 6280

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 12:31 am

bahar نوشته است:
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
برادرگرامی خیلی خوش اومدی
خوبه این صندلی داغ باعث شده که
کاربران قدیمی رو دوباره توی سایت  ببینیم .

با اجازه منم سوالات خودم رو می پرسم :
1.ارامش از دید شما  یعنی.....
2.قوانین مهم زندگی رو نام ببر؟
3.بهترین دوره زندگیت؟
4..این جمله ها رو کامل کنید:
سخت ترین کار . . .
زیباترین منظره . . .
سنگین ترین مسئولیت . . .
بهترین چیز  . . .
بدترین درد . .
5.به نظرت بهترین دوست آدم چه ویژگی هایی داره؟
6..توی این مدتی که نبودین آیا نگاهی هم به سایت مینداختین ؟
7.یه حدیث از رسول الله (ص) که توی زندگیت زیاد تاثیر داشته؟

سپاسگزارم

خواهش می کنم

لطف دارین.

1. آدم طوری شود که وجهه غالب زندگی اش "لا خوف علیهم و لا هم یحزنون" شود. یعنی در ادوار مختلف زندگی این گونه باشد.

2. مهمترین قانون زندگی به نظرم " قانون عمل و عکس العمل" است که به طرق مختلف جاری است، اوج نمایش این قانون در قیامت هویدا می شود.

3. از بدو تولد تا کنون! هر کدام از ادوار زندگی زیبایی خود را دارد.

4. سخت ترین کار عمل به مسئولیت مان در زمین است.

زیبا ترین منظره، منظره نماز جماعت یک خانواده با هم است.

سنگین ترین مسئولیت، رهبری جامعه است.

بهترین چیز این است که آدم در این دنیا به طریقی مطمئن شود خداوند از عملکرد او راضی است.

بدترین درد، درد دندان است! ( این روزا دندون درد دارم!) بدترین درد این است که روز قیامت آدم رو جز تبهکاران حساب کنند. به نظرم

حسرت و ناراحتی و دردش رو می توان با تک تک سلول ها در شدید ترین وجهش حس کرد. روزی که خدا هم حاضر نباشه صحبتت رو بشنوه.


5. من اول باید جواب بدم که بنظرم بهترین آدما چه خصوصیاتی دران، چون بهترین دوست باید خصوصیات بهترین آدم رو داشته باشه!

و اما  5 تا از خصوصیات بهترین آدما از نظر من تا تاریخ 5 اردیبشهت 1392

1- حشر و نشر با قرآن. تلاش برای اینکه خلق و خو و رفتار و گفتار و افکارش قرآنی شود. و البته دو تا تبصره مهم دارد:

الف- در عمل به قرآن گزینشی عمل نکند. یعنی تبعیت از قرآنش هم پیرو هوا و هوسش نباشد.

ب- بدون آگاهی و مطالعه عمیق و دقیق شروع به فتوا دادن و نظریه قطعی صادر کردن نباشد.

2- قیامت را در وجودش نهادینه کرده باشد. یقین بداند که تک تک اعمالش مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و آنگاه

بر اساس آن مسیر زندگی بعد از مرگش تعیین می شود. اعتقادش به موقت بودن دنیا، در زندگی اش پدیدار باشد.

و البته از آسیب های خطرناکی مانند اینکه فکر کند در قیامت برایش پارتی بازی می کنند چون خود را منتسب به فلان

مکتب می داند یا اینکه خدا به طایفه او نظر خاص دارد یا خدا را هم می شود گول زد و قانع کرد به دور باشد.

3- اهل عمل و کار نیک باشد. نیک با هر تعریفی که خودش دارد. نمی شود آدم معتقد باشد که کمک به ایتام بسیار

نیک است و هیچ وقت کار عملی برای آن نکند. خلاصه به قول معروف دو صد گفته چون نیم کردار نیک نیست.

4- صادق باشد. یعنی آنچنان بنماید که هست. اهل دروغ و گول زدن مردم نباشد. دو رو نباشد. حق را باطل نیامزد.

و حق را کتمان نکند.

5-  خوب نماز بخواند. یعنی اینکه واقعا بتواند از نماز هایش استعانت بگیرد. رکوع و سجود هایش پر شکوه باشد.

خشوع در نمازش متبلور شود و نمازهایش را به جماعت بخواند.

6- بله

7- http://www.penous.net/97/%D9%85%D9%86-% ... %8C%D8%AB/


در کل 1 بار ویرایش شده. اخرین ویرایش توسط kazari در جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 1:17 am .
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 2
bahar (جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 12:37 am), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:36 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 12:56 am

Hawre نوشته است:سلامی گرم و صمیمانه خدمت تمام کاربران عزیز و گرانقدر پینوس

و سلامی ویژه خدمت دکتر خالد آذری عزیز.

برادر عزیز و بزرگوار از اینکه مهمان صندلی داغ شدید سپاسگزارم و امیدوارم دوران داغی رو روی این صندلی تجربه کنید! و نیز امیدوارم ار سوالهای دوستان و جوابهای شما استفاده کافی و وافی ببریم.

و اما سوالات اینجانب:

1 - در حال حاضر چیزی که ذهنتون رو بیشتر از مسایل دیگه به خودش مشغول کرده چیه؟ فکر میکنید چیزی مهمتر از این هم وجود داره برای اینکه یک جوان اهل فکر، ذهنش رو درگیرش کنه؟ چی؟

2 - به نظرتون بهترین و بدترین رفتاری که یک فرد به عنوان شهروند جامعه میتونه داشته باشه چیه؟ عمل خاصی رو میتونید مثال بزنید؟


3 - در مورد مسولیت پذیری و ضرورتش برای دانشجویان در زمینه فعالیت های مذهبی یه انشای کوتاه بنویسید. (در حد 5 - 6 خط)

4 - دو شخصیت کارتونی معروف تام و جری رو حتما میشناسید. بچه که بودید طرفدار کدومشون بودید و چرا؟!! این سوال هم محض تنوع

5 - اینکه اسلام گرا ها نمیتونن ملی گرا هم باشند و بین این دو فقط باید یکی رو انتخاب کرد، تا چه حد به نظرتون درسته؟

6 - محبوب ترین آیه یا محبوب ترین سوره قرآن در نظرتون کدومه؟

7 - یه خاطره خوب و یه خاطره بد تعریف کنید.

سپاس فراوان دوست عزیز. ان شاء الله باز هم بتونم خدمت برسم


خواهش! شما لطف دارید عزیز دل برادر.

1. اینکه چطوری تو این تهران یک دندان پزشک خوب و منصف پیدا کنم که در اسرع وقت هم بتونه یه سر و سامانی به وضعیت دندان ها و دندان درد من بدهد!

بله.  اینکه ما دقیقا ( یعنی عملی منظورمه، یعنی اینکه همین فردا که از خواب پاشدم) چه طوری باید عمل کنم که با اطمینان بتوانم بگم که خدا

از من راضی است.

2. صداقت و دروغ بهترین و بدترین رفتار هایی هستن که افراد جامعه می تونن انجام بدن.

3. داستان ساده است دوستان. این جهان با عظمت خدایی دارد. این خداوند که میشه تا حدی با توجه به این

خلقتش شناختش، ما ها رو روزگاری به خاطر نحوه عملکردمون بازخواست خواهد کرد. مبنای این بازخواست بر اساس

پیامی است و دعوتی است که او از ما کرده و خواسته است مطابق با آن زندگی کنیم. تو این وسط چکاره ای؟

در شناخت و فهم و عمل به پیام آخرین پیام آور او چکار کرده ای؟ قسمتی از دفاعایات اون روز را همین امروز برای خودت بگو.

4. طرفدار گربه هه بودم! چون موشه موذی بود و خوش شانس!

5. برای اسلام گرا ها اسلام همه چیز است. حال سوال این است که اسلام گرا ها می توانند خانواده دوست باشند؟

بله. چون اسلام  این را ازشان خواسته. این را در مورد هر چیزی می توان تعمیم داد. در مورد خاص ملی گرایی، جای کار دارد.

یک مقدار بحث تخصصی است. به نظرم در اسلام انسان نسبت به اطرافیان و نزدیکان خود مسئولیت بیشتری دارد. حتی نسبت

به قوم خود به تعبیر قرآن. به نظرم اسلام از ما می خواهد برای بهتر کردن زندگی نزدیکان ما ( حال این نزدیکی ممکن است با قراردادی

به نام یک ملت تعریف شود) بیشتر تلاش کنیم و اولویت مان آن ها باشند، چون بیشتر رویشان شناخت داریم و احتمال موفقیت مان بیشتر است.

اما این تلاش از نظر اسلام نباید منجر به تضییع حق افراد دور تر شود! به نظرم در اسلام ما موظیم که در پاسداشت زبان مادریمان

به عنوان یکی از آیات الهی به مثابه یک وظیفه دینی عمل کنیم. حتی این را می توان در مورد فرهنگ های نیک قومی و ملی ذکر کرد.

حال دیگر افراد باید قضاوت کنند این ملی گرایی است؟ اگر هست با اسلام گرایی ناسازگار است؟ یا ملی گرایی چیزی جز این است؟

6. فعلا داریم از بقره لذت وافر می بریم.

7. خاطره خوب : اینکه بعد اسباب کشی از پاوه به نوسود فهمیدم این خونه جدید واقعا خونه خودمونه!

خاطره بد : اینکه کلاس دوم بعد از مدرسه نزدیک غروب داشتم بر می گشتم خونه، خیلی سرد بود. دیدم مادرم در یک صف طویل

منتظر گرفتن سهمیه (به نظرم نفت) بود. خیلی ناراحت شدم.

خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 2
bahar (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 2:23 pm), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:41 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » جمعه ارديبهشت ماه 4, 1393 1:13 am

tafgah72 نوشته است:سلام علیکم
خدا قوت و خسته نباشید خدمت مهمان گرامی..  هرچند هنوز اولشونه..
۱- آیا زنان خانه دار جزء اقشار فعال جامعه محسوب میشوند؟ چرا ؟
۲- حجاب دل و حجاب ظاهر چه تفاوتی دارند؟ کدام یک برترن و چرا؟
۳- ``دل بصیر ``را چگونه تعریف میکنید؟
۴- بنظر شما مشکل اصلی که جامعه ما رو دربرگرفته در اقتصاده یا فرهنگ یا دین یا... ؟؟ چرا ؟؟
۵- چگونگی وراههای محجبه کردن و تشویق دختران به حجاب چی هست؟؟

فعلا همینا درخدمتتون باشه


سلام. ممنون!

1- قطعا. اگر این ها کارشون رو انجام ندن که صدها میلیون نفر ساعت کارگر لازم داریم تو همین ایران به طور روزانه

که این کارهای بسیار ضروری انجام بشه. البته بعید می دونم حتی در این حالت کیفیت کار به اندازه وضع فعلی باشد.

2- منظور از حجاب دل رو نفهمیدم. و طبیعتا نمی تونم تفاوتشون بگم و اینکه کدام برترند و چرا!!

3- چون دوست دارم رک جواب بدم و امیدوارم که ناراحت نشید، تعریف خاصی ندارم!

4- محدود شدن دایره آزادی ها، بخصوص آزادی فکر و بیان و نیز آزادی پس از بیان. اقتصاد ما خراب است چون نمی توان آزادانه

ولو به اشتباه در مورد علت وضع خراب آن صحبت کرد و راهکار داد. چون آدم هایی که می تونن وضع اقتصاد رو درست کنن،

تایید صلاحیت نمی گیرند. فرهنگ ما مشکل دارد چون آزادانه مورد نقد قرار نگرفته و ........


5- سوالای سخت ازم نپرسید! راستش من خیلی روی این موضوع فکر نکرده ام. این بحث ها خیلی کار می خواد و تخصص می خواد.

راستیتش چون خیلی دغدغه م نبوده، جدی بهش نپرداختم و نظر خاصی ندارم! فک کنم خانما در این زمینه نظرات بهتری داشته باشن.


و کاربردی تر.
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 3
bahar (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 2:23 pm), ostadelyass (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:46 am), tafgah72 (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 12:44 pm)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط ostadelyass » جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:54 am

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مسئولین صندلی داغ و همچنین کاک خالد عزیز. نموخوام خیلی وقتت رو بگیرم فقط چند تا سوال ساده میپرسم:

1) یک ضرب المثل یا جمله (ترجیحا هه ورامی) که از آن تاثیر گرفته اید.

2) نظرت راجع به واژه «باچا» در زبان هه ورامی چیه. به نطر من خبلی لغت جالبیه. به نظرت جامد یا مشتق

3) پسخوردت از اتفاقات روزانه یا اتفاقات بزرگتر در مسیر زندگیت چیه. مثلا اگه دیر به یه جایی برسی فال خوب میزنی یا بد؟

با تشکر

نماد کاربر
ostadelyass
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 223
تاريخ عضويت: شنبه شهريور ماه 12, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 485 بار
تشکر شده: 272 بار
امتياز: 1050

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط tafgah72 » جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 4:57 pm

سلام دوباره خدمت مهمان گرامی

نمیدونم تقصیر صندلی ماست یا دندون درد شما که اینطوری جواب میدید .. آدم جوابها رو میخونه اتوماتیک وار برای سری بعدی تپش قلبش بالا میره ..

1- اگر براتون موقعیت شغلی فراهم باشه حاضرید نوسود رو بر تهران ترجیح بدید ؟ چرا ؟

2-تا حالا شده که برای استاد، معلم ، همکلاسی ها و ... تله بذارید و بخواید بلایی سرش بیارید ( با همکلاسی ها ) ؟

3- موفقیت تحصیلی خود و خواهران و برادرانتان را در چه چیزی میبینید ؟ چه کسی حامی و پشتکارتون بوده ؟

4- با این اوضاع جامعه وظیفه نسل جوان چیست ؟


5- تا حالا شده به کسی خیلی زیاد اعتماد کنید ؟ از اعتمادتون پشیمان شدید ؟ چطوری جبران کردید ؟

6- بهترین و بدترین خاطره از دانشگاه ؟ هر کدوم 3 مورد


7- بزرگترين اشتباه زندگيتون چي بوده ؟


موفق باشید .










برای نویسنده این مطلب tafgah72 تشکر کننده ها:
ostadelyass (شنبه ارديبهشت ماه 6, 1393 7:51 am)
رتبه: 7.14%
 
tafgah72
کاربر طلایی
کاربر طلایی
 
پست ها : 932
تاريخ عضويت: پنج شنبه تير ماه 15, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 918 بار
تشکر شده: 1132 بار
امتياز: 6280

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط donya » جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 7:11 pm

سلام کا خالد

خوشحالم میبینمت منم فقط  چند تا سوال میپرسم که وقتگیر نباشه

1- توصیه ت برای رسیدن به ان افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیثما کنت چیه ؟

2- زندگی تهران رو میپسندی یا تبریز ؟ علت ؟

3- چطور تا حالا ازدواج نکردی؟

4- ملاکت برای موجود کامل الایمانت چیه ؟

5- یه توصیه که از تجربیات خودته برام بگو ؟

ممنون همینا رو جواب بده.

برای نویسنده این مطلب donya تشکر کننده ها:
ostadelyass (شنبه ارديبهشت ماه 6, 1393 7:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
donya
کاربر سایت
کاربر سایت
 
پست ها : 3
تاريخ عضويت: جمعه بهمن ماه 19, 1391 12:30 am
تشکر کرده: 0 دفعه
تشکر شده: 2 بار
امتياز: 20

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 8:11 pm

ostadelyass نوشته است:با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مسئولین صندلی داغ و همچنین کاک خالد عزیز. نموخوام خیلی وقتت رو بگیرم فقط چند تا سوال ساده میپرسم:

1) یک ضرب المثل یا جمله (ترجیحا هه ورامی) که از آن تاثیر گرفته اید.

2) نظرت راجع به واژه «باچا» در زبان هه ورامی چیه. به نطر من خبلی لغت جالبیه. به نظرت جامد یا مشتق

3) پسخوردت از اتفاقات روزانه یا اتفاقات بزرگتر در مسیر زندگیت چیه. مثلا اگه دیر به یه جایی برسی فال خوب میزنی یا بد؟

با تشکر



کره علیکل وه نه عزیز دل برادر. ممنون از لطفت.  ما دوست داریم وقت بذاریم برای دیالوگ با شما!

1- تو که باید بدونی! " هه ر خاسه خاسا"

به جز اینم این جالبه " آرو سه وای که ر     یانه ویران که ر"

2- عالی است. اولین بار که این کلمه برام جالب شد، استعمال زیادش از طرف خواهر زاده م بود. تقریبا جز اولین کلماتی بود

که یاد گرفته بود. خیلی جالبه به نظرم معادلی نمی شه پیدا کرد براش. حتی متضادی در خود هورامی هم نداره به نظرم.

مثلا "بو" متضاد "لوه" است ولی "با چا" به معنی بروکنار! در همین حالت امر مخاطب مفرد و امر مخاطب جمع " باچاندی"

کار برد دارد. مترادف جالبی هم دارد. " لاپشه" . یک تفاوت جالب دارند که "لاپشه" برای مفاهیم غیر مادی هم بکار می رود.

مثلا وقتی می خواهی نظر کسی رو رد کنی می تونی بگی " لاپشه، پاسه نیا" . البته یک مقدار غیر رسمی است و کم ادبانه!

این " با چا" فعل نباید اشتباه گرفته شود با "با چا " که مثلا در این جمله بکار می رود " با چا بو" . چون اون جا "با" معنای بذار

می ده "چا" مخفف چاگه است به معنای اونجا! "با چا" در این جمله معنای "بذار اونجا" رو می ده! وقتی به معنای فعل امر باشه

که به نظرم جامد و مشتق معنی نمی ده! (آقا قیاس با خودت نکن، ما سواد عربی مون نم کشیده، در ضمن جدیدا تو کار نحوم بودم

نه صرف!!!) . در حالت دوم هم که اصلا ترکیبی از یک فعل و یک اسم دیگر است! البته ترکیب " با چا" معانی دیگه ای هم می ده!

3- اولا اون "پسخوردت" رو عشقه! خیلی اهل فال خوب و بد زدن نیستم! بیشتر تحلیل می کنم که چرا دیر رسیدم! آیا مشکل از من بود؟

در اتفاقات بزرگتر معمولا فال خوب می زنم! چون تجربه ثابت کرده که اونجوریه. مثال می زنم من اونموقع از رشته و دانشگاهی که کنکور

قبول شدم و حتی از رتبه م راضی نبودم. الان می فهمم که تقریبا نمی شد از این بهتر باشه!

سلامیویچ به ی ئا شکله کی ته
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها: 2
bahar (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:57 pm), ostadelyass (شنبه ارديبهشت ماه 6, 1393 7:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

Re: صندلــی داغ ~~~~~~> Kazari

پستتوسط kazari » جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 8:53 pm

tafgah72 نوشته است:سلام دوباره خدمت مهمان گرامی

نمیدونم تقصیر صندلی ماست یا دندون درد شما که اینطوری جواب میدید .. آدم جوابها رو میخونه اتوماتیک وار برای سری بعدی تپش قلبش بالا میره ..

1- اگر براتون موقعیت شغلی فراهم باشه حاضرید نوسود رو بر تهران ترجیح بدید ؟ چرا ؟

2-تا حالا شده که برای استاد، معلم ، همکلاسی ها و ... تله بذارید و بخواید بلایی سرش بیارید ( با همکلاسی ها ) ؟

3- موفقیت تحصیلی خود و خواهران و برادرانتان را در چه چیزی میبینید ؟ چه کسی حامی و پشتکارتون بوده ؟

4- با این اوضاع جامعه وظیفه نسل جوان چیست ؟


5- تا حالا شده به کسی خیلی زیاد اعتماد کنید ؟ از اعتمادتون پشیمان شدید ؟ چطوری جبران کردید ؟

6- بهترین و بدترین خاطره از دانشگاه ؟ هر کدوم 3 مورد


7- بزرگترين اشتباه زندگيتون چي بوده ؟


موفق باشید .



علیک السلامی دوباره خدمت شما.

تقصیر دندون درد منه! شما راحت باشین! جدا می گم! چون من راحت و بدون تکلف جواب می دم، دوس دارم همه هم

همینجوری باشن!

1- یک موقعیت شغلی مشابه اونچه که تو تهران خواهم داشت، تو نوسود داشته باشم البته نوسود رو ترجیح می دم! اصولا

به قول دوست خوبم کاک عبدالله " آرامش تو نوسود به سمت بی نهایت میل می کنه". به عبارتی شما اتلاف وقت های پر مکافات

تهران رو ندارید. به خانواده نزدیک ترید. هوای سالم تری تنفس می کنید. به نظرم برای تفکر و مطالعات عمیق نوسود جای بهتری است

نسبت به تهران.

2- بله. به کرات و در انواع مختلف. از گچ زدن به میز اول کلاس که معلم عادت داشت در تماس با اون درس بده. گذاشتن میز معلم لب

سکوی کلاس که با اندک تماسی واژگون شه و گذاشتن آب مقطر در بخاری کلاس، ثانیه هایی قبل از ورود معلم.

3- راستش برای من که چون اون ها بزرگتر بودن، و جو خونه این طوری بود، همه چیز به طور اتوماتیک اتفاق افتاد. من یادم نمیاد تو خونه

کسی به هم گفته باشه که مثلا درست رو بخون. طبیعتا خواهر برادرای بزرگترم خیلی به من کمک می کردن. حالا اینکه اونا چطور

اونجوری بودن رو واس خودمم سوال بوده!  یعنی با اون شرایط آوارگی و ... چرا اونا درسخون بودن رو نمی دونم. به نظرم هم برای من

هم برای اونا اینکه خانواده چی رو ارزش بدونن ( واقعا نه در حد حرف) برای بچه ها خیلی تاثیر گذار بوده. به نظرم برای اونا مرحوم پدرم

خیلی دوست داشته که خوب درس بخونن و اهمیت بدن به درس خوندشون.

4- در مرحله اول فهم عمیق و دقیق و همه جانبه دین با بزگترین مصداقش که قرآن باشه و بعد به کار گرفتنش در زندگی روزانه فرد و اجتماع.

5- نه. یعنی به خیلی ها خیلی اعتماد دارم. ولی اینکه پشیمون بشم تا حالا پیش نیومده.

6-  اجازه بدید " ترین" رو در نظر نگیرم. چون وقتی " ترین" در کار باشه جواب سوال خیلی سخت می شه. من با اجازه تون

سه تا خاطره خوب و سه تا خاطره بد رو می گم.

1- یه بار رفته بودیم سر کلاس سال پایینی ها، یه استاد عجیب داشتن که از بچه های کلاس ترکی سوال می پرسید ( خیلی کم پیش می اومد اونجا).

مام رفتیم ببینیم چه خبره! (چون ظاهرا سوژه جالبی بود!) صاف گیر داد به من که بیا مسئله حل کن به ترکی چیزی پرسید

که درست نفهمیدم، منم خیلی با اعتماد به نفس  چند دقیقه ای به هورامی جوابش رو دادم! فکش افتاده بود! کلی خنده شد!

گروه ما رو از کلاس انداخت بیرون!

2- روزی که به خاطر کار پاره وقت توی یه شرکت، پول گرفتیم خیلی حس خوبی بود!

3- روز اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد هم خیلی روز خوبی بود! ( البته یه مقدار رتبه های بد دوستان نزدیکم از خوب بودنش کم کرد.)

خیلی زور دارم می زنم واس خاطره بد!

1- یه استاد داشتیم که این اواخر با من حال نمی کرد، نه تنها حال نمی کرد که کلا فک کنم از من بدش می اومد.

البته با کل کلاس اینجوری بود، ولی با من تقریبا بیشتر از متوسط کلاس. هیچ وقت دقیقا نفهمیدم چرا. چون این تنها معلم یا استادی

بوده که واقعا احساس کردم ازم بدش میاد و از دستم ناراحته. هیچ وقت نتونستم ذهنیتش رو اصلاح کنم. فک کنم به خاطر زیاد سوال

پرسیدنم بود. خلاصه ایشون از دست من ناراحت بود و هیچ وقت نشد که رابطه اصلاح شه. سال آخر که بودیم فوت کرد.

باور بفرمایید خاطره بد اونطوری ندارم، اجازه بفرمایید از خبر های مرگ که اون موقع برام ناراحت کننده بودن مایه بزارم!

2-  خبر فوت دایی م خیلی ناراحتم کرد.

3- یه هم دانشگاهی داشتیم که تو دانشگاه تبریز، تقریبا معروف بود. فیزیک می خوند به نظرم اهل بوکان. کاک کمال.

تو دانشگاه لباس کردی می پوشید همیشه و یک ریش درست و حسابی داشت. بسیار اهل دین داری. رابطه مون بسیار خوب

بود. خیلی درسخون و دقیق هم بود. سال آخر چند هفته قبل از امتحان ارشد به علت گاز گرفتگی خونه شون فوت کرد.

7- اتلاف وقت.

موید باشید.




خدایا ما را به راه راست هدایت فرما

برای نویسنده این مطلب kazari تشکر کننده ها:
bahar (جمعه ارديبهشت ماه 5, 1393 10:57 pm)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
kazari
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 106
تاريخ عضويت: جمعه خرداد ماه 13, 1390 11:30 pm
محل سکونت: نوسود، تهران
تشکر کرده: 98 بار
تشکر شده: 140 بار
امتياز: 560

بعدي

بازگشت به متفرقه

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 4 مهمان