بسمه تعالی
به نظرم آمد بعنوان اولین مطلب ارسالی وبا توجه به اسم قشنگ و بامسمای این سایت ، مطالبی درمورد تفسیر واژه ی معارفی و پرمعنای « قلم » در قرآن مجید ذکر کنم و برای تکمیل آن محتاج عنایت دوستانِ پینوسی هستم:
«بسم الله الرحمن الرحیم * ن والقلم و مایسطرون*»
سوره قلم دومين سوره است كه بعد از سوره «علق» در مكّه نازل گرديد، در ترتيب فعلى قرآن مجيد سوره شصت و هشتم مىباشد، قلم آلتى است كه باآن كتابت ميكنند,پروردگار بآن سوگند ياد نمود بخاطر منافع بسيارى كه در او است زيرا قلم يكى از دو بيان است که به آن اظهار منويات خود ميكنند براى اشخاص دور چنانكه زبان اظهار درونى كند براى شخص حاضر، بوسيله قلم حفظ ميشود احكام دين و امور عالم چون بيان زبان در اثر گذشتن ماه و سال فراموش ميشود ولى بيان قلم ثابت و برقرار ميماند، دانشمندان ميگويند قوام دين و دنيا به دو چيز است يكى قلم و ديگرى شمشير و قلم از شمشير تيزتر و زبردستتر است.
دراینکه درآیه کریمه چه قلمی اراده شده به تفاسیر مراجعه می کنیم :
تفسیرمقاتل بن سلیمان ص 786 :
سورة القلم ...والقلم قلم من نور يكتب به كما بين السماء والأرض كتب به اللوح المحفوظ، یعنی مراد از قلم قلمی است از نور که با آن مابین آسمان و زمین در لوح محفوظ نوشته شده است.
تفسیر سمرقندی ج3 ص 46:
وروي في الخبر: أنه يسأل القلم يوم القيامة. فيقول له: ما فعلت بأمانتي؟ فيقول: يا رب سلمتها إلى اللوح. ثم جعل القلم يرتعد مخافة أن لا يصدقه اللوح. فيسأل اللوح بأن القلم قد أدى الأمانة، وأنه قد سلم إلى إسرافيل. فيقول لإسرافيل: ما فعلت بأمانتي التي سلمها إليك اللوح؟ فيقول: سلمتها إلى جبريل. فيقول لجبريل- عليه السلام-: ما فعلت بأمانتي. فيقول:سلمتها إلى أنبيائك. فيسأل الأنبياء- عليهم السلام- فيقولون: قد سلمناها إلى خلقك، فذلك قوله تعالى: لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً يعني: الذين كذبوا الرسل.
یعنی در روز قیامت از قلم سؤال می شود که با امانت ما چه کردی؟ می گوید: خدایا آن را به لوح تحویل دادم.سپس قلم شروع می کند به لرزیدن که مبادا لوح ،حرفش را تایید نکند.پس از لوح سؤال می شود به اینکه قلم امانت را ادا نموده است و لوح نیز آن را به اسرافیل سپرده است.پس به اسرافیل گفته میشود با امانتی که لوح به تو داد چه کردی؟ می گوید :آنرا به جبرییل دادم. به جبرییل گفته میشود با آن امانت چه کردی؟ جبرییل عرض می کند: آنرا به انبیاء تحویل دادم. پس به انبیاء -علیهم السلام -گفته می شود: با امانتی که جبرییل به شما داد چه کردید؟ انبیاء پاسخ می دهند: آن را تحویل مخلوقین تو دادیم، واینست معنای آیه شریفه« لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً أَلِيماً» یعنی برای اینکه سؤال شود از راستگویی صادقین و برای کافرین که رسولان را تکذیب کردند عذاب دردناکی است.
تفسیر ثعلبی ج10ص7:و
َالْقَلَمِ وهو الذي كتب به الذكر، وهو قلم من نور ما بين السماء والأرض ويقال: لمّا خلق الله تعالى القلم وهو أوّل ما خلقه نظر إليه فانشقّ نصفين، ثمّ قال: اجر، فقال: يا ربّ بم أجري، فقال: بما هو كائن إلى يوم القيامة، فجرى على اللوح المحفوظ بذلك.
تفسیر ابن کثیر ج5ص452:
وَفِي السُّنَنِ، مِنْ حَدِيثِ جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: "أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمَ، قَالَ لَهُ: اكْتُبْ، قَالَ: وَمَا أَكْتُبُ؟ قَالَ: اكْتُبْ مَا هُوَ كَائِنٌ. فَجَرَى الْقَلَمُ بِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ" .
تفسیر طبری ج23تفسير سورة ن:
حدثنا محمد بن المثنى، قال: ثنا ابن أبى عديّ، عن شعبة، عن سليمان، عن أبي ظَبْيان، عن ابن عباس، قال: أوّل ما خلق الله من شيء القلم، فجرى بما هو كائن، ثم رفع بخار الماء، فخلقت منه السموات، ثم خلق النون فبسطت الأرض على ظهر النون، فتحرّكت الأرض فمادت، فأثبت بالجبال، فإن الجبال لتفخر على الأرض، قال: وقرأ: (ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ) .
الشریعه للآجری ص134 حدیث (377)- [213 ]
أَخْبَرَنَا أَبُو عُبَيْدٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ حَرْبٍ الْقَاضِي، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الأَشْعَثِ أَحْمَدُ بْنُ الْمِقْدَامِ الْعِجْلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُعْتَمِرُ بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِصْمَةُ أَبُو عَاصِمٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ، عَنْ مِقْسَمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ الْقَلَمُ، فَخَلَقَهُ مِنْ هِجَاءٍ، فَقَالَ: قَلَمٌ؟ فَتَصَوَّرَ قَلَمًا مِنْ نُورٍ، ظِلُّهُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ، فَقَالَ: اجْرِ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ قَالَ: يَا رَبِّ، بِمَاذَا؟ قَالَ: بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ، وَكَّلَ بِالْخَلْقِ حَفَظَةً يَحْفَظُونَ عَلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ: عُرِضَتْ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُهُمْ، فَقِيلَ: هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ أَيْ مِنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ قَالَ: فَعُورِضَ بَيْنَ الْكِتَابَيْنِ، فَإِذَا هُمَا سَوَاءٌ "
از مطالب این تفاسیر استفاده می شود که قلم اولین مخلوقی بود که آفریده شد ، خداوند به او نظری انداخت پس به دو شقّ نصف شد سپس به او فرمود: جاری شو.عرض کرد: خدایا به چه چیزی جاری شوم؟ فرمود: به آنچه تا روز قیامت بوجود می آید. پس قلم بر لوح جاری شد به همه آنچه تا قیامت بوجود خواهد آمد و وقتی مخلوقین خلق شدند خداوند ملائکه ای را برای ثبت اعمال آنها وکیل کرد پس زمانیکه روزقیامت و عرضه اعمال می گردد همه مطالب کتاب اعمال با مطالب نوشته شده توسط قلم مقابله می شود درحالیکه هردو مطابق هم هستند.
تفسیر سمعانی ج6ص17:
قَوْله {والقلم}:وَاخْتلف القَوْل فِي هَذِه الدواة والقلم، الْأَكْثَرُونَ أَنه الدواة والقلم الَّذِي كتب بِهِ الذّكر فِي السَّمَاء.وَالْقَوْل الثَّانِي: أَنه الدواة والقلم الَّذِي يكْتب بِهِ بَنو آدم. وَقَالَ قَتَادَة: لَوْلَا الْقَلَم مَا قَامَ لله دين، وَلَا كَانَ لِلْخلقِ عَيْش.
تفسیر رازی ج10ص87:
قَوْلُهُ تَعَالَى: وَالْقَلَمِ فِيهِ قَوْلَانِ: أَحَدُهُمَا: أَنَّ الْقَسَمَ بِهِ هُوَ الْجِنْسُ وَهُوَ وَاقِعٌ عَلَى كُلِّ قَلَمٍ يَكْتُبُ بِهِ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ، وَوَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِهِ أَنْ يُنْزِلَ الْغَائِبَ مَنْزِلَةَ الْمُخَاطَبِ فَيَتَمَكَّنَ الْمَرْءُ مِنْ تَعْرِيفِ الْبَعِيدِ بِهِ مَا يَتَمَكَّنُ بِاللِّسَانِ مِنْ تَعْرِيفِ الْقَرِيبِ وَالثَّانِي: أَنَّ الْمُقْسَمَ بِهِ هُوَ الْقَلَمُ الْمَعْهُودُ الَّذِي جَاءَ فِي الْخَبَرِ أَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّه الْقَلَمَ ثُمَّ قَالَ لَهُ اكْتُبْ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ، فَجَرَى بِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنَ الْآجَالِ وَالْأَعْمَالِ،
از این وجوه در معانی قلم فهمیده می شود که ممکن است مراد از قلم ؛ جنس قلم باشد که شامل تمام قلمهای آسمانی و زمینی می شود و هم ممکن است قلمی منظور باشد که اعمال و اکوان درآن نوشته شده و همان اولین مخلوق است وممکن است همین قلمی باشد که منافع دنیوی دارد و در دست بندگان خداست.
سه اشکال: 1. اگر تمام چیزها از همان اول توسط قلم نوشته شده پس در اعمال و کردار ما چگونه اختیار و انتخاب وجود دارد؟
2. با توجه به ثبت تمامی چیزها تا روز قیامت پس نقش دعاها و طلب حوائج مادی و معنوی چه معنا دارد؟
3. اینکه قلم اولین مخلوق است چگونه با روایات دیگر که اشیاء دیگری را بعنوان اول مخلوق ذکر کرده قابل جمع است؟
ادامه دارد انشاءالله تعالی