همدلي بهتر است يا همزباني؟
همزباني تنها در گفتار نيست؛ بلكه آن در وابستگي و پيوستگيدلي و فكري هم هست.
افرادي كه افكار متفاوت و گرايشهاي مختلف دارند، گويا با هم بيگانه و نامحرم هستند و همراهي اينگونه مردم با يكديگرسخت است و اين مشكل و عناد و تضاد دلي و فكري را حضرت مولانا جلال الدين رومي در كتاب مثنوي معنوي بسيار آسان توضيح داده است.
به اين بيت مولانا دقت فرماييد:
همزباني خويشي و پيوندي است
مرد با نامحرمان چون بندي است
همزباني واقعي خودماني بودن و ارتباط دل و انديشه است، شخص احساس ميكند با افرادي كه صفات متضاد از قبيل كفر و ايمان، شجاعت و بزدلي، سخاوت و بخل … دارند، گويا در زندان زندگي مي كند.
بنا بر اين واقعيت گاهي مشاهده و احساس ميشود كه يك تركي با يك هندي ديگر از جهت همگرايش بودن يك ملت و همزباناند، اگر چه گفتار يكديگر را نميفهمند، باز هم اين واقعيت بسيار روشن است و هم در بسياري موارد مشاهده ميشود كه دو ترك بنا بر اختلاف گرايشهاي فكري و انديشههاي دلي از يكديگر سخت بد دل همانند بيگانگان زندگي ميكنند، گويا زبان يكديگر را اصلاً نميفهمند، اگر يكي از كوچهاي رد ميشود، آن ديگر راه ديگري را ميپيمايد، پس اين مطلب از نظر علمي و عقلاني ثابت شد كه همدلي از همزباني خوشتر است.
اي بسا هندو و ترك هـمزبان
اي بسا دو ترك چون بيگانگان
زبان خودماني بودن خود چيزي ديگر است و همدل بودن از همزبان بودن بالاتراست.
پس زبان محرمي خود ديگر است
همدلي از همزباني بهـتر است
هرگاه دو نفر داراي دو زبان جداگانه باشند، آنگاه ديگر كسي كه از هردو زبان آگاهي دارد ترجمه ميكند.
اما كساني كه همدل و هم عقيدهاند اگر چه زبانهايشان گوناگون است بدون گفتار، اشاره وثبت و ضبط از راه چشمهي دل هزاران ترجمان بر ميخيزد، محبت، دوستي، آشتي ، كششها و جاذبههاي عاطفي به خودي خود كار ترجمه را درست انجام ميدهد.
غير نطـق وغيرايمـا و ســجل
صد هزاران ترجمان خيزد ز دل