در این بخش داستانهای کوتاه و بلند قرار داده می شود
مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi
توسط iman » پنج شنبه آذر ماه 17, 1390 12:04 pm
سوراخ کوچکی روی پیله ای ظاهر شد.
مرد رهگذر نشست و مشغول تماشای پروانه شد که تلاش میکرد از آن پیله خارج شود. کمی بعد فعالیت پروانه متوقف شد، به نظر میرسید دیگر نمیتواند ادامه دهد.
مرد تصمیم گرفت به یاری او بشتابد، برای همین با قیچی پیله را باز کرد.
پروانه به راحتی خارج شد، اما بدنش ضعیف و بال هایش چروکیده بود.
مرد باز هم به پروانه نگاه میکرد، انتظار داشت بال های پروانه باز شود و اور ا به پرواز در آورد، اما هیچ اتفاق خاصی نیفتاد!
پروانه هرگز نتوانست پرواز کند و تمام عمر در حال خزیدن بود ...
- برای نویسنده این مطلب iman تشکر کننده ها:
- ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
-
iman
- کاربر ویژه
-
- پست ها : 156
- تاريخ عضويت: يکشنبه مرداد ماه 23, 1390 11:30 pm
- محل سکونت: روانـســـــر
- تشکر کرده: 4 بار
- تشکر شده: 83 بار
- امتياز: 1000
-
توسط MORADI » پنج شنبه آذر ماه 24, 1390 11:26 pm
سلام
شاید خدا سختی را گذاشته که منو و تو ناقص نباشیم
-
MORADI
- کاربر کوشا
-
- پست ها : 18
- تاريخ عضويت: يکشنبه فروردين ماه 28, 1390 11:30 pm
- تشکر کرده: 0 دفعه
- تشکر شده: 4 بار
- امتياز: 0
-
بازگشت به داستانهای کوتاه و بلند
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 0 مهمان