گروگانگیری

در این بخش جالب ترین و خنده دار ترین جوک و لطیفه ها قرار دارد

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

گروگانگیری

پستتوسط sobhan009s » چهارشنبه دي ماه 7, 1390 9:16 pm

با سام خدمت دوستان عزیز بعد از مدتها فراغت این مطلب رو میزارم امیدوارم که تکراری نباشه چون خیلی وقته پیگیری نکردم مطالب رو
کودکي به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه مي خوام. بابي پسر خيلي شري بود. هميشه اذيت مي کرد. مامانش بهش گفت آيا حقته که اين دوچرخه رو واسه تولدت برات بگيرم؟ بابي گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و يه نامه براي خدا بنويس و ازش بخواه به خاطر کاراي خوبي که انجام دادي بهت يه دوچرخه بده.
  

نامه شماره يک
سلام خداي عزيز

اسم من بابي هست. من يک پسر خيلي خوبي بودم و حالا ازت مي خوام که يه دوچرخه بهم بدي.
دوستدار تو بابي

بابي کمي فکر کرد و ديد که اين نامه چون دروغه کارساز نيست و دوچرخه اي گيرش نمي ياد. برا همين نامه رو پاره کرد.

نامه شماره دو

سلام خدا
اسم من بابيه و من هميشه سعي کردم که پسر خوبي باشم. لطفاً واسه تولدم يه دوچرخه بهم بده.
بابي

اما بابي يه کمي فکر کرد و ديد که اين نامه هم جواب نمي ده واسه همين پاره اش کرد.

نامه شماره سه

سلام خدا
اسم من بابي هست. درسته که من بچه خوبي نبودم ولي اگه واسه تولدم يه دوچرخه بهم بدي قول مي دم که بچه خوبي باشم.
بابي

بابي کمي فکر کرد و با خودش گفت که شايد اين نامه هم جواب نده. واسه همين پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که مي خوام برم کليسا. مامانش ديد که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولي قبل از شام خونه باش. بابي رفت کليسا. کمي نشست وقتي ديد هيچ کسي اون جا نيست، پريد و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت (دزديد) و از کليسا فرار کرد. بعدش مستقيم رفت تو اتاقش و نامه جديدش رو نوشت.

نامه شماره چهار

سلام خدا
مامانت پيش منه. اگه مي خواييش واسه تولدم يه دوچرخه بهم بده!!!
بابي

دوست دارم نتیجه اخلاقیش رو  بیان کنید با تشکر

برای نویسنده این مطلب sobhan009s تشکر کننده ها: 3
CafeWeb (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), saye (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 21.43%
 
نماد کاربر
sobhan009s
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 137
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 25, 1390 11:30 pm
محل سکونت: javanrod
تشکر کرده: 6 بار
تشکر شده: 95 بار
امتياز: 20

پستتوسط saye » پنج شنبه دي ماه 8, 1390 7:23 pm

سلام به کا سبحان.

نتیجه:
1. مام مث بابی اگه بشینیم و به خدا نامه بنویسیم متوجه میشیم که الان کجای کاریم...

آدم خوبی هستیم یا نه، خدا رو دوس داریم یا نه...

2. اگه مث مامان بابی زور بزنی بخاطر دوچرخه بچه تو مومن بار بیاری، بچه ت دزد از آب در میاد.

نه تنها سر تورو کلاه میذاره که به کله ش میزنه سر خدارم کلا بذاره.
دو صد گفته چون نیم کردار نیست...
نماد کاربر
saye
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 258
تاريخ عضويت: شنبه آذر ماه 26, 1389 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 520 بار
تشکر شده: 213 بار
امتياز: 990

پستتوسط sobhan009s » سه شنبه دي ماه 13, 1390 5:36 pm

سلام  واقعا راست میگی اگه یه خورده به وضعیت خودمان تو این زمونه فکر کنیم خیلی از خونواده ها اینجوری هستن تا اون جای که امکانش هست و میتونیم از این رفتارها پرهیز کنیم و گوشزد کنیم
ممنونم

برای نویسنده این مطلب sobhan009s تشکر کننده ها:
saye (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 7.14%
 
نماد کاربر
sobhan009s
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 137
تاريخ عضويت: شنبه تير ماه 25, 1390 11:30 pm
محل سکونت: javanrod
تشکر کرده: 6 بار
تشکر شده: 95 بار
امتياز: 20


بازگشت به طنز

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 1 مهمان