تجویز و تحریم نکاح متعه (ازدواج موقت) :
بسم الله، والحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله ، وبعد:
مجموع روایت های تجویز و تحریم متعه (ازدواج موقت) به یک مقطع زمانی (یعنی سال هفتم تا نهم هجری) مربوط می باشند که در این سالها جنگ خیبر و جنگ مؤته و فتح مکه و جنگ حنین رخ داده اند و به اتفاق دانشمندانی که این روایتها را بررسی کرده و صحت و سقم آنها را تحقیق نموده اند. در این برهه زمانی تنها دو فقره آن هم در شرایط دشوار جنگی حکم جواز متعه صادر گشته1 و بعد از پایان جنگ بلافاصله بوسیله پیغمبر(ص) حکم جواز متعه الغاء گردیده است اول در اثنای جنگ خیبر که پیامبر(ص) بعد از پایان جنگ حکم جواز متعه را همراه خوردن گوشت خران اهلی، الغا و هر دو را تحریم کرد و دوم در اثنای فتح مکه که در آغاز امر، حکم جواز متعه را صادر و پس از پایان یافتن فتح مکه، حکم جواز متعه را برای همیشه و تا ابد الغا نمود و متعه را حرام ابدی اعلان کرد و در فاصله جنگ خیبر و فتح مکه هرگاه مناسبتی نه چندان اضطراری برای متعه پیش آمده پیامبر(ص) جواز متعه را صادر نکرده و بلکه بر تحریم آن در پایان جنگ خیبر تاکید کرده است و همچنین بعد از فتح مکه با اینکه مناسبتهای اضطراری پیش می آمد(مانند حنین، اوطاس و تبوک) پیامبر(ص) بر تحریم ابدی آن-که در پایان فتح مکه اعلان کرده بود- تاکیید می کرد به همین جهت در سالهای هفتم تا نهم هجری در مقابل دو فقره تجویز، پنج فقره تحریم روایت گردیده است 2.
این دو فقره تجویز چرا در سالهای هفتم و هشتم بوده اند:
با توجه به تواریخ معلوم می شود که سالهای هفتم و هشتم هجری سالهای ویژه ای بوده اند و از هر زمان دیگر بیشتر خطر امحاء و نابودی متوجه اسلام و مسلمین گشته است در حالی که دین اسلام؛ تنها در شهر مدینه و حومه آن مستقر شده بود و در داخل عربستان خطر تهاجم بت پرستان که مرکز آنها مکه و خطر تهاجم یهودیان که مرکز آنها خیبر بود، مدینه را به تخریب و اسلام را به نابودی تهدید می کردند. در همین حال وصول نامه های پیامبر(ص) به خسرو پرویز و هرقل آن دو امپراطوری عظیم روزگار را با اسلام وارد صحنه ی جنگ نمود و به تعبیر دیگر سال هفتم هجری سال آغاز یک جنگ جهانی بود که شامل مثلثی بود که یک ضلع آن عربستان(مکه) و دو ضلع دیگر آن شاهنشاهی ایران و روم بودند 3. و پیامبر(ص) در جهت قطع این خطر داخلی و استقرار اسلام در تمام عربستان، بسیج مسلمین را به حدی تام و عمومی اعلان کرد که همچنان در بین آنه افرادی بودند که در مقابل فشار گرسنگی تاب نیاورده و در اثنای جنگ خیبر گوشت خزان اهلی را خوردند و در مقابل فشار تشنگی تاب نداشته ودر جنگ تبوک شتران را ذبح و آب معده آنها را می آشامیدند 4 همچنین افراد افراطی هم شرکت کرده بودند که در مقابل فشار شدید غریزه ی جنسی در جنگ خیبر و فتح مکه؛ تاب مقاومت نداشته و از پیامبر(ص) اجازه خواسته که خود را آخته کنند و پیغمبر(ص) طبق حدیث زیر به خاطر جلوگیری از جنایت آخته کردن خودشان موقتا جواز متعه را برای آنها صادر کرده است.
صحیح مسلم از عبدالله روایت می کند5:
" كُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَيْسَ لَنَا نِسَاءٌ فَقُلْنَا أَلَا نَسْتَخْصِي فَنَهَانَا عَنْ ذَلِكَ ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْكِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ إِلَى أَجَلٍ "
" همراه با پیامبر در جنگ (علیه مشرکان) بودیم و زنانمان همراه ما نبودند به پیامبر گفتیم آیا می توانیم خود را اخته کنیم؟ پیامبر ما را از این کار نهی کرد و به ما اجازه داد که با زنان نکاح متعه کنیم"
و در عرض این دو سال تنها برای فتح مکه و تسخیر خیبر این مشکلات به وجود آمد و بعد از فتح مکه و تسخیر خیبر و و رهایی اسلام از بت پرستان مکه و یهودیان خیبر برای ابد، حکم جواز متعه الغاء گردید.
و نیز صحیح مسلم : پیامبر(ص) فرمود6:
" يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ كُنْتُ أَذِنْتُ لَكُمْ فِي الِاسْتِمْتَاعِ مِنْ النِّسَاءِ وَإِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ ذَلِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ مِنْهُنَّ شَيْءٌ فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهُ وَلَا تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا "
" ای مردم من شما را در متعه کردن با زنان اجازه داده بودم و تحقیقا بدانید که خدا متعه را تا روز قیامت تحریم کرده و از همین لحظه هر یک از شما یک چنین زنی را دارد او را از خودش دور کند و از چیزهایی که به آنها داده اید چیزی را پس نگیرید "
و بعد از فتح مکه و حومه هرگاه وضعیتهای اضطراری پیش می آمد مانند غزوه تبوک و حجة الوداع برخی انتظار آن را داشتند که متعه باز هم از طرف پیامبر(ص)جایز شمرده شود، اما باز هم در این شرایط پیامبر(ص) حکم تحریم را مکررا صادر می کرد و در نتیجه در تمام دوران جنگهای خونین در عصر ابوبکر و عمر رضی الله عنهما یک مورد از کسی روایت نشده است که یکی از فرماندهان یا یکی از سپاهیان (با وجود اضطرار) در این مسافرتهای جنگی با زنی عقد متعه را برقرار کرده باشد.اما در اواخر خلافت فاروق رضی الله عنه ناگاه در پشت جبهه های جنگی و در برخی محافل، بحث و روایتها درباره جواز متعه (البته در حالت اضطرار) شنیده شد و علت آن، اینگونه بود که همین چند نفر(مانند اسماء دختر ابوبکر و ابن عباس که در فتح مکه یازده ساله بود) یا در هنگام تحریم متعه در حضور پیامبر(ص) نبودند و یا برخی از شاهدان عینی همین جنگها نیز به اقتضای مناسبتهایی فقط بخش اول متعه یعنی صدور جواز آن را برای آنها نقل کرده اند و یا این که هر دو بخش فتوا هم صدور و هم تحریم را نقل کرده اند ولی این چند نفر بر حسب اتفاقاتی پس از شنیدن بخش اول از مجلس بیرون رفته و بخش دوم مطلب را نشنیده اند و به قول علمای اهل اصول و علم حدیث این چند نفر از نسخ دائمی جواز متعه آگاهی نیافته بودند و کاملا آشکار و بدیهی است که هرگاه سه چهار الی پنج نفر در یک قضیه برخلاف پانزده هزار شهود عینی نظر بدهند جز ناآگاهی این چند نفر، هیچ برداشتی را نمی توان کرد.
حضرت عمر فاروق (رض) تحریم متعه را کی اعلام کرد:
حضرت عمر فاروق (رض) تا زمانی که سر و صدای این چند نفر در حد اظهار بود، چیزی نگفت اما هنگامی که شنید این گفته ها، عمل بر خود گرفته و عمر بن حُریث به هنگام مسافرت به کوفه با زنی عقد متعه، برقرار کرده است حضرت عمر، فورا آن دو را به مدینه احضار نموده و بعد از بازجویی از آنان و اعترافشان به عمل متعه، حضرت عمر اصحاب مهاجر و انصار و همه ی مسلمانانی که در جنگهای سالهای هفتم و هشتم به بعد شرکت کرده بودند و شهود عینی جریان حکم متعه و تحولات آن بودند، به مسجد دعوت نمود و در حضور آنها، بر بالای منبر رفت و حکم تحریم متعه را صریحا اعلان کرد و هیچکدام از حاضران در مسجد بر اعلان حضرت عمر اعتراض نکردند، بنابراین همین عدم اعتراض و سکوت عمومی دلیل قاطع دیگری بر تحریم متعه و به اجماع مهاجرین و انصار و همه مسلمانان حاضر، تحریم متعه قطعی گردید7 و به دنبال این اجماع اصحاب مهاجر و انصار، حضرت عمر اعلان کرد که هر کس عقد متعه را با زنی برقرار کند و با او نزدیکی کند او را شدیدا مجازات خواهم کرد8.
1- امام نووی شرح مسلم هامش ارشاد الساری ج 6 ص: 119 و121 و امام ابن حجر شرح بخاری ج 8 ص43
2- امام نووی شرح مسلم هامش ارشاد الساری ج 6 ص 119
3- تاریخ کامل ابن اثیر ج 2 ص 210 تا 234 و تاریخ طبری ج 3 ص 1145 تا 1172
4- تفسیر کشاف ج 2 ص 61 تفسیر آیه 117 سوره توبه
5- مسلم هامش ارشاد ساری ج 6 ص 118
6- مسلم هامش ارشاد الساری ج 6 ص 127 و تفسیر کبیر ج 10 ص 51
7- تفسیر کبیر ج 10 ص: 50 و فقة السنه ج 2 ص 42
8- فقة السنه ج 2 ص: 50 به روایت ابن ماجه این تهدید را از ابن عمر رضی الله عنهما نقل کرده است:
" لَمَّا وَلِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَذِنَ لَنَا فِي الْمُتْعَةِ ثَلَاثًا ثُمَّ حَرَّمَهَا وَاللَّهِ لَا أَعْلَمُ أَحَدًا يَتَمَتَّعُ وَهُوَ مُحْصَنٌ إِلَّا رَجَمْتُهُ بِالْحِجَارَةِ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَنِي بِأَرْبَعَةٍ يَشْهَدُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَلَّهَا بَعْدَ إِذْ حَرَّمَهَا "
و شبیه این را عبارت را تفسیر کبیر ج 10 ص51 از حضرت عمر نقل کرده است و در تفسیر کبیر همین جلد ص 50 و اکثر کتابها از حضرت عمر (رض) جمله ( اُعاقِبُ) روایت شده است.
منبع:
کتاب سیمای صادق فاروق اعظم ، عبدالله احمدیان