آخرین پله آسمان

در این بخش می توانید درد دل ها و حرفای خودتون رو بزنید

مديران انجمن: tarannom, CafeWeb, Dabir, Noha, bahar, Modir-Farhangi

آخرین پله آسمان

پستتوسط setak » شنبه بهمن ماه 28, 1390 12:27 am

آخرین پله آسمان
سال ها پیش از این، زیر یک سنگ در گوشه ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم همین...
یک کمی خاک که دعایش دیدن آخرین پله آسمان بود
آرزویش پر زدن تا ته کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد ، از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد ،یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه ای خاک برداشت  و آسمان را در آن کاشت
خاک را توی دستان خود ورز داد ، روح خدا را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد، پر گرفت از زمین دور شد
راستی
من همان خاک خوشبخت ، من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم؟؟؟؟؟b

برای نویسنده این مطلب setak تشکر کننده ها: 2
ModireTalar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
setak
کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
 
پست ها : 29
تاريخ عضويت: دوشنبه دي ماه 18, 1390 12:30 am
محل سکونت: پاوه
تشکر کرده: 11 بار
تشکر شده: 55 بار
امتياز: 0

بازگشت به خاطرات و روز نوشت ها

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 0 مهمان