مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar
توسط Naser » پنج شنبه فروردين ماه 31, 1391 12:23 pm
توسط kalatangeh » پنج شنبه فروردين ماه 31, 1391 3:31 pm
توسط Hawre » جمعه ارديبهشت ماه 1, 1391 6:49 pm
توسط Naser » شنبه ارديبهشت ماه 2, 1391 9:57 am
توسط kalatangeh » يکشنبه ارديبهشت ماه 3, 1391 3:21 pm
توسط Naser » يکشنبه ارديبهشت ماه 3, 1391 6:57 pm
توسط blook » دوشنبه ارديبهشت ماه 4, 1391 1:31 pm
Naser نوشته است:
سلام بر جناب kalatangeh بزرگوار و بقیه ی دوستان عزیز
بحث من سر این است که وضعیت معیشتی مردم، با تدبیر انسانها (دوباره مثل کشور آمریکا! یا سویس یا...) حل می شود. و دوباره بدون استفاده از وحی یا سنت.
حتی اگر با آزمون و خطا باشد. (کما اینکه همین آمریکا، پس از جنگ های زیادی، پس از ترور رئیس جمهور و ... شد آمریکا)
و واقعا همین آمریکا با تکنولوژی جهان را آباد و زندگی انسانها را راحت کرده است.
2- مثلا در قرآن هست که:
وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ*فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ*
واقعا کدام زن در این عصر و فرهنگ ما، قبول می کند که شوهرش با یک کنیز، نزدیکی داشته باشد؟
آیا چنین چیزی، در عصر حاضر، غیر اخلاقی نیست؟!!
(مگر این سخنی آسمانی نیست؟!)
(حتی اگر بگوییم مقامی به عنوان کنیز در عصر ما دیگر وجود ندارد، باز نمی توان گفت که چنین آیه ای دیگر کاربرد ندارد؟)
اینگونه گمان می برم که قوانین، به شدت تابع زمان هستند. (نه فقط برای این آیه، بلکه هر قانونی دنیایی- حتی بهترین قوانین-)
3- در مورد آیه ای که فرمودید، (درباره ی معاملات-282 بقره)، سوالی دارم.
آیا عقل بشری، نمی توانست به چنین تدبیری برای حل مشکلات معاملات برسد؟ مگر نه اینکه بهترین و قابل اطمینان ترین بانک ها، همین بانک های خارجی و اروپایی است؟
واقعا اگر از قرآن تقدس زدایی بکنیم، چنین آیه ای، برای انسان قرن 21 و سیستم های اقتصادی جدید و مدرن، مضحک به نظر نمی رسد؟
4- درباره ی چگونگی برخورد با اقلیت ها، آیا می توان قوانینی بهتر از آزادیی که کشوری مثل آمریکا به مسلمانان (که اقلیت و بیشتر غیر بومی هستند)داده است، وضع نمود؟
من اما به عنوان مسلمان خود را ملزم می دانم به اجرای قوانینی مثل ارث، ازدواج و طلاق و خانواده ای که قرآن از آن بحث کرده است.
هر جا که قرآن درباره ی مسائل تربیتی و اخلاقی و مباحث دیگری من جمله تقوا سخن به میان آورده است، الحق که گل کاشته است. و گلستانی است در این موضوعات. که هیچگاه غبار زمان بر آن نمی نشیند و کهنه نمی شود، کما اینکه انسان ها در عصر حاضر، نیازمند آن هستند و به آن باز می گردند که نمونه اش را در اروپا می بینیم.
اما قوانین (دنیایی و حکومتی و اقتصادی و...) قرآن به نظر، فرا زمان نیستند و قابل تغییر اند. قوانینی هستند که بیشتر برای جامعه ی آن روز عربستان (و نه حتی ایران یا چین!) کاربرد داشته اند.
واقعا میراث پیامبر (ص) و همه ی پیامبران دیگر برای ما چه بود؟؟
اخلاقیات ؟؟ یا وضع قوانین حکومتداری و اقتصادی؟؟
توسط Ershad » دوشنبه ارديبهشت ماه 4, 1391 9:46 pm
Naser نوشته است:
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
توسط Ershad » سه شنبه ارديبهشت ماه 4, 1391 2:18 am
blook نوشته است:با احترام به همه ی دوستان برام معلوم شد که بسیاری از افراد این سایت ادم های بی جنبه ای هستند .
blook نوشته است:چرا چشم بسته از چیزی دفاع می کنید که قاطبه ی مسلمانان آن را کفر می دانند.
blook نوشته است:متین جان تو که این همه خوشحال بودی و داشتی روده بر می شدی جواب بده
blook نوشته است:امــــــــــــــــــــــــــــــا گذاشتن این پست شما به نظر بنده چیزی جز عقده گشایی نیست اگر از جواب دادن عاجز هستید حداقلش این است که سکوت کنید و چیزی نگویید
blook نوشته است:به جای جانبداری کورکورانه از ان ها یک بار دیگر خبر را با دقت و به دور از تعصب بخوانید .
blook نوشته است:از ذوستان خواهش می کنم اینقدر زود ذوق زده نشن.
blook نوشته است:بی ربط نیست
این مکتب(ماکیاولیسم) بر این باور است که رجال سیاسی باید کاملاً واقعبین و مادی و جدّی باشد، آنگونه سختگیر باشد که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات سد راه او شود؛ از آنها صرفنظر کند و هدفی جز رسیدن به مقصود نداشته باشد.
ماکیاولیسم اسلامی
ماکیاولیسم اسلامی در واقع انحراف در شیوه حکومت در حکومت اسلامی و تمایل حکومتداران به معیارهای ابزارگرایانه ی دینی را گویند. از مصادیق این مورد، تن دادن به اصالت منافع و تبلیغات ناراست در انتخابات و شعارهای آن است. در این شیوه، سیاست در حکومت اسلامی به خودی خود هدف می شود و اخلاق و دین دائر مدار منافع سیاسی می چرخد.
blook نوشته است:براي گفته ي خدا و شريعتش که مي گويد دزد بايد دستش قطع شود و يا احکامي ديگر به آمريکاييها اطمينان مي دهند که حتي اگر اکثريت مردم هم خواهان ان باشد در صورتي که شما راضي نباشيدهرگز چنين کار نخواهيم کرد .
blook نوشته است:الان این جنابان به خدمت بزرگترین طاغوت و متکبر تاریخ رفته اند که به بگویند: ای کفار ( که البته اگر امریکا و اعوانش را از کافران بشمارید!!!!! ) شما مطمئن باشید که از دست و زبان ما در امانید! و از جانب ما هیچ شری متوجه شما نیست بلکه دوستان شما هستیم و از مجاهدانی که مایه رعب و ترس شما شده اند به اندازه ی شما و یا حتی بیشتر از شما متنفریم! ای طاغوت بزرگ! چرا کمک نظامی و مادی خود را از ما دریغ میکنید مگر ما از قبحی باراک چه کم داریم!؟؟؟ ما را از لطف خود محروم نسازید !!
blook نوشته است:بسیاری از آنهایی که امروزه خودشان را صاحب فکر اخوان المسلمین میدانند قطعا با مؤسسان این فکر تفاوتهای فراوانی دارند، زمانی هدف بازگرداندن خلافت اسلامی و تطبیق شریعت الله و رهایی از بندگی بندگان و بندگی پروردگار بندگان و بود و عقیده بر این بود که ریشه ی تمام مشکلات مسلمانان نداشتن قدرت و سلطان است، اما پس از شهادت إمام البناء و سید قطب و .. و دیدن شکنجه های طاغوتیان و زندان های سرد و تاریکشان راه رسیدن به بازگردانی خلافت و رهایی از شرک اطاعت تغییر کند و به عبارتی: برای رهایی از بندگی بندگان باید مدتی بنده ی بندگان شویم
.
.
.
پس از مدتی علاوه بر تغییر دادن راه رسید به این هدف، خود هدف هم تغییر کرد، حال هدف رسیدن به دمکراسی است، رسیدن به شرک و بندگی بندگان، میگویند ما باید از از این دیکتاور ها ( بندگی یک بنده ) و طاغوت ها ( مفهومی که هنوز برای آن تعریفی نداریم!!! ) رها شویم و به دمکراسی ( بندگی تعداد بیشتری از بندگان! ) برسیم.
blook نوشته است:
امیدوار بودم این سحنان در این تالار از زبان افرادی مؤمن و مسلم شنیده نشود اما راهی که مربیان جماعت دعوت و اصلاح در تربیت و آموزش شاگردانشان در پیش گرفته اند باعث میشود که شناسایی جوانان اخوانی آسان شود و چنین سخنانی از آنها هم متوقع باشد.
توسط Naser » سه شنبه ارديبهشت ماه 5, 1391 1:20 pm
توسط Mmm » سه شنبه ارديبهشت ماه 5, 1391 9:06 pm
توسط khozaima » سه شنبه ارديبهشت ماه 5, 1391 9:26 pm
توسط blook » شنبه ارديبهشت ماه 9, 1391 11:13 am
Naser نوشته است:
بسم الله
با سلام خدمت دوستان گرامی.
جناب بلوک! در مکتوبات شما نکات بسیاری برای طرح وجود دارد که اگر چه ترتیب منطقی آنها از بین می رود اما ترجیح می دهم برای حصول نتیجه بهتر به ترتیب نوشته های خودتان پاسخ دهم.
1- بحث حاکمیت الله را مطرح کرده بودید؛ اگر چه مخالفتی با آن ندارم اما مطمئنم برداشت بنده و شما آسمان به زمین تفاوت دارد، اگر بخواهیم بحث را بکاویم وارد مباحث تخصصی تر نظیر جبر و اختیار و ... می شویم که از حوصله گفت و گوی مکتوب کنونی خارج است. در زمینه بحث دولت اسلامی به گمانم هرگز حاضر نخواهید بود تبعات این ادعای خود را در آینده بپذیرید، بحث شما بیشتر شبیه جریان رسمی کنونی(!) است که صرفاً ادعاهائی برای دادن تقدس خود ساخته به افراد مورد علاقه خود هستند، در حالیکه در عمل چیزی در چنته نداشته و ندارند. ادعای نامفهوم و گنگ شما در این زمینه مولودی بهتر از جهنم تمامیت خواهان نخواهد داشت، در آنارشیسم پیشنهادی شما مشخص نشده است که آخر الامر در وضع کنونی و با بشر نامعصوم کنونی برای مسائل جدید الطرح چه کسی وظیفه ارتباط با خداوند را به عهده خواهد گرفت و یا مکانیزم استخراج دقیق این امر از متون مقدس چگونه خواهد بود. شرمندم اگر عرض کنم گفته شما در این زمینه را جز ادعائی واهی نمی بینم که در هیچ کجای ذهن هیچ آدم دور اندیشی هیچ ارزشی برای آن متصور نخواهد شد.
2- در اینکه برای بهبود وضع معیشت مردم، بندگان تدبیر می کنند و خدواند تقدیر؛ البته اگر شما چنین اعتقاد دارید، بنده نیز موافقم، لیکن با شناختی که از نگرش شما و همفکرانتان دارم به گمانم درک ما از این امر نیز متفاوت خواهد بود، در این راستا البته استفاده از راهنمائیهای شریعت اسلام مناسب خواهد بود و غیر قابل اغماض، منتها به هیچ وجه برای رسیدن به برنامه ای جامع و دقیق کفایت نخواهد کرد. نگاه ایدئولوژیک اینچنین متأسفانه همواره جامعه اسلامی را به سوی رکود و جمود کشانده است، هنگامی که بشر تصور نماید بتوان جواب تمام نیازهای آینده را به طور کامل در کتب گذشتگان و نیز قرآن یافت زمان مرگ اندیشه ها و عقل، این هدیه و حجت الهی خواهد بود.
3- غرب ستیزی شما برای بنده بسیار جالب است، اگر نگاه اخلاقی داشته باشیم نمی توان از جنایات غرب در طی ادوار مختلف چشم پوشی کرد، اما مراد شما از این همه عداوت برای بنده غیر قابل درک است، اگر ردای ریاست در تن دارید و سودای سیاست در سر، مانند آنان که امروز در کنار ما فراوانند، از دشمن دشمن کردن به جائی خواهید رسید، دست کم عده ای را مسخ خواهید کرد و بر کوس قدرت خواهید دمید. اما اکنون که هدف ما صرفاً یک بحث دوستانه است چرا اینقدر خصمانه راجع به غربی که نتایج کوششهای آن تمام زندگی و آداب و سنن ما را دستخوش تغییر- ولو در بسیاری موارد منفی- کرده سخن می گوئید، مگر اعمال نکبت بار در تاریخ شرق کم سراغ دارید که سراپای آن را چون کلیتی استوار و زیبا تصویر می کنید که گوئی تمام بدبختیهای ما از بعد عثمانی و با قدرت یافتن غرب آغاز شده است. پیشنهاد می کنم در مورد غرب و شرق و نقاط مثبت و منفی هر دو منصفانه تر بیندیشید و فراموش نکنید که انسانها در بسیاری از موارد وامدار و محتاج همدیگرند و اگر غیر از این کنید همان بی اخلاقی ای را مرتکب شده اید که در پاره ای موارد غرب.
4- انقلابهای مبارک هم بهار عربی اند و انقلاب دموکراسی خواهی، جوانان عرب نه طالب دولت اسلامی با قرائت شمایند نه دنباله رو همفکران شما. خود شما هم می دانید که تأثیر رسانه و اینترنت و شبکه های اجتماعی در شکل گیری این انقلابها و آگاه کردن این مردم به حقوق خود بیش از حمیت دینی ای است که شما دارید. نادیده گرفتن این مهم سر زیر برف کردن است و حق را کتمان کردن و گمان نمی کنم به بهشت رفتن شما کمکی بکند.
5- در باب آزمون و خطا اولا ً هر چیزی را نمی توان آزمود و به همین خاطر ما به خداوند محتاجیم. مگر می شود رابطه ی جنسی را آزاد کرد و بعد از دیدن تبعات آن، راه اصلاح را-که به این راحتی ها مقدور نیست- پیش گرفت. در این مورد بحث زیاد است و جای اطناب بیش از این نیست، فقط به این نکته خرد اشاره کنم که در این مورد بایستی امور را از هم تفکیک کرد و حداکثر دخالت دین را در آن تعیین (با توجه به هدف دین و پتانسیل آن و ...) و سپس سخن گفت.
6- امیدوارم در جنگی که شما تصور کردید دست کم چند دانای دلسوز دین پژوه باقی بمانند تا بر سر حکم فقهی آتی به توافقی خداپسند برسند، اکنون وضع با 1400 سال قبل بسیار متفاوت است، چرا برای اثبات امری لقمه را دور سر می چرخانید، در آینده هر اتفاقی ممکن است رخ دهد، بعید نیست بیماری ای فراگیر شود که بیش از نصف زنها، و صرفاً زنها را تلف کند، اگر ادعای بالای شما ممکن است رخ دهد این هم ممکن است، می گوئید نه! اثبات کنید این گوی و این میدان. حالا حکم چیست؟؟؟؟؟
7- در مورد رابطه دین و اخلاق مبرهن و مشخص است که دین وامدار اخلاق است، این را می شود به سادگی اثبات کرد. فرض نمائید شما بت پرست بوده اید و قرآن بر پیامبر اسلام نازل می گردد و شما دعوت او را حق می بینید، دین به شما می گوید که بایستی این دین را بپذیرید یا اخلاق؟؟؟ اصلاً ادعاهای اسلام و پیامبر اسلام اگر اخلاقی نبود و اگر مردم آن دوران معیار دیگری به غیر از خود دین برای پذیرش آن نداشتند مگر به آن اقبال می نمودند. مثلاً پیامبر می گفت دروغ نگوئید، دختران را زنده به گور نکنید و ... اگر عقل و وجدان اخلاقی مردم برای قضاوت به کمکشان نمی آمد مگر اسلام می توانست شکل بگیرد. البته این بحث طولانی تر از این است که تمام جوانب آن مطرح گردد، این را اضافه کنم که دین هم مؤید اخلاق و هم مشوق آن است و در امور زیادی نیز مصداقهای امر اخلاقی را به ما می آموزد. اینکه شما اگر مسلمان نباشید تا آنجا که ممکن باشد خود را به هیچ قیدی مقید نمی کنید بدا به حال شما، این مشکل خودتان است و این ادعای شما که خارج از اسلام اخلاقی نداریم گاندی ها را از یاد بشریت نخواهد برد.
8- معنای سکولار هم خیلی فراتر از آنچه است که شما می گوئید، عرب زدگیتان (علمانی) ظاهراً کار دستتان داده، لطفاً در این زمینه به جای خواندن امثال کتاب پایان صهیونیزم، افول سکولاریزم و... از نویسندگان داناتری کتاب بخوانید که مستندتر سخن می گویند.
9- اگر چه ربوی و فاسد بودن بانکداری کنونی که نظام اقتصادی دنیا را در بر گرفته بر کسی پوشیده نیست اما مطمئن باشید اگر پیامبر اسلام امروز مبعوث میشد نمی توانست این سیستم را حذف کند، بلکه او که بسیار داناتر از امثال من و شما بود تا جائی که می توانست آن را اصلاح می کرد، راه اصلاح را می گشود و ما بقی جد و جهد را به دلسوزان آینده واگذار می کرد، این ادعا را می توان با همان بحث همسر و کنیز ... تطبیق دهید تا متوجه منظور بنده بشوید.
10- در آیه ای که در مورد عقاید اقتصادی اسلام آوردید، بحثی نیست اما خواسته اید چه را ثابت کنید خدا می داند! سالهاست که عالمان اسلامی و خصوصاً از نوع ایرانیش با اقتصاد اسلامی اقتصاد اسلامی گوش ملت را کر کرده اند اما ما که از آنها چیزی ندیدیم، دریغ از نصی قابل تأمل، امیدوارم شما بتوانید در این زمینه برای تشنگان نوشداروئی ولو... تدارک ببینید.
11- در مورد قانون گریزی در غرب و شرق همین را بس که: به قول شیخ سعدی عاقلان دانند... لطف کنید همین حالا برای نشان دادن حسن نیت خودتان ویندوز سیستمتان را حذف کرده و تا تهیه نسخه اصل استفاده از آن را بر خود حرام کنید.
12- در مورد احترام به حقوق اقلیتها برادرم، امروز در جهان تمامی جوامع به نسبت شاهد وجود تکثری بی سابقه در خود هستند، امری که رعایت حقوق دیگران را بسیار دشوارتر از گذشته می نماید و برای حصول این مهم بایستی راه حلی را جست که در گذشته-بدلیل شرایط متفاوت آن اصولاً مطرحیت نداشته، لذا رویکرد شما در این زمینه به گمانم منتج به هیچ نتیجه ای جز تخطئه مجدد غرب و پای کوبیدن بر حمیت بی دلیلتان نخواهد شد، دست کم در زمان کنونی همگی می دانیم که وضع کدام بهتر است و بنده خود به عنوان یک مسلمان شرمسارتر از آنم که ادعائی بمانند شما داشته باشم.
13- در مورد خود هم همین را مجدد موکد کنم که داعیه هیچ جناحی را نداشته و ندارم و اساساً دوست ندارم با میخ های هیچ جناح مذهبی، سیاسی و یا هیچ ایدئولوژی ای مصلوب شوم. ضمناً در کلاسها و مباحث هیچ یک از جناحهای مذهبی نیز شرکت نداشته ام.
* برادر عزیزم، که شاید بسیار پاکتر از بنده خطاکار بوده و در نزد خدواند عزیزتر باشید، توصیه من به شما: اینچنین در برج عاج حق نشستن و کافر و پست خطاب کردن دیگران و از بالا به مخلوقات خدواند نگریستن و در کوس حق دمیدن و ... و... خلاف اخلاق و معنویت و انسانیت است. نقش خدا را با نقش خود اشتباه نگیرید و خداوار کسی را خطاب قرار ندهید که بشر نه سزاوار این جایگاه است.
* این چند سطر را نه صرفاً برای اقناع شما نوشتم که باور فرمائید با شناختی که از دنیاهای متفاوت خود و شما دارم امید چندانی به حصول آن نیست، در این امیدم که شاید گذر رهگذری منصف به این حوالی افتد و التفاتی کند و اندک رنجی به خود دهد و دیده ای بر این نبشته بچرخاند تا بل وجدان بیدار خود را قاضی کند و قلمی به قضاوت گرداند تا شاید بنده و دیگران نیز حظی بریم.
* معذورم که عرض کنم بدلیل بسیاری گرفتاریهای دنیوی و امور ریز و درشت زندگی و نیز پرهیز از تکرار مکررات راغب به ادامه دادن این بحث نیستم.
"والله خیر حافظاً و هو ارحم الراحمین"
التماس دعا
matin نوشته است:سلام! لازم دیدم نکته ای را خدمتِ دوستان عرض نمایم و آن اینکه: از معصیت توبه می کنند نه از معرفت! توبه کردن مربوط به «عمل» است نه به «عقیده»! عقیده که عمل نیست، عقیده که معصیت نیست، عقیده که گناه نیست؛ فکریست در سر آدمی، گاهی ممکن است به نقد یا بطلانش پی ببرد و گاهی هم ممکن است پی نبرد؛ اما جزو گناهان محسوب نمی شود که توبه در پایِ آن باشد، و چونکه این چنین است ما نمی توانیم مخالفانِ عقیدتیِ خودمان را محکوم و تقبیح و توصیه به توبه کنیم!!
توصیه ای هم دارم و آن اینکه بحث را در پستی دیگر ادامه دهیم، سعی کنیم بحثها را از هم تفکیک کنیم تا نتیجه گیری از آنها برایمان سهل باشد!
با احترام!
کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 7 مهمان
Powered by phpBB © phpBB Group.
Persian Translation | Ported by PHP-Nuke
Style designed by Artodia.
Style translated by iman64 [Mahmood Namvar].