جوابی گورخرانه!!!!!!!

در این بخش مقالات در زمینه دینی قرار داده می شود

مديران انجمن: CafeWeb, Dabir, Noha, bahar

جوابی گورخرانه!!!!!!!

پستتوسط khaleghi » دوشنبه ارديبهشت ماه 25, 1391 10:59 am

سلام
بعد از غیبتی تقریبا طولانی دوباره صفحه  سایت رو با متنی که از پختگی بویی نبرده می آلایم ، وتنها دلیل این جسارتم طرف بودن باشماست . شمایی که میدونم صبر صفت تان و اصلاح کارتان است . میدانم متنم را تحمل میکنید و اشکالات فراوانی که دارد را هم با فکر ایمانی و ذهن خلاق و دست مصلح خود ، اصلاح میکنید.
میگن شخصی به یه گورخر میگه : توسفیدی و خط های سیاه داری یا سیاهی و خط های سفید داری؟؟؟؟
اونم با کمی تامل(که به نظر من هم جای تامل هست و هم تاملش  جای تحسین داره) تو جواب گفته بود :تو چی ؟؟؟
تو خوبی و گاه گاه بد میکنی یا یدی و گاه گاه خوب میکنی؟؟؟
(خواهشا مثل خیلیا توی زیبایی جوابش نمونید و همش به این فکر نیاشید که  آفرین به این جواب و احسنت و از این قبیل فرمایشات بلکه پیامش رو دریابید
چون  تا اونجایی که من یادم میاد همین ظاهر نگری و معجب شدن از زیبایی ظاهرهم یکی از دلایلی بود که امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) رو به این وضع فلاکت بار در دارالاسلام انداخت.که مجبور شدیم کتابهایی رو  بنویسیم که هم با افتخار و هم با شرمندگی  اقرار کنیم ( اینک خورشید از غرب طلوع میکند)
یه استاد داشتیم که قرآن رو مثال یه تابلوی راهنمایی و رانندگی میدونست که سر یک پیچ خطرناک بر روی یک  دره عمیق نسب کردن و علامت پیچیدن رو روی خودش داره(خودتون توذهنتون تصویرش رو رسم کنید)که تخلف ازش مساویه با مشرف شدن به دره و نیل به مرگ و به قول معروف ، دارفانی رو به مقصد دار باقی ترک کردن و هلاکت و...
حالا جایزه که راننده محترم بیاد و کنار این تابلو بایسته و محو فلز و رنگ و لعابش بشه و کنارش عکس یادگاری بگیره و ...
همون کارایی که الان در حق قرآن انجام میدن ،همون بایک نفس خواندن و تجوید (صرف ) رو رعایت کردن بدون دقت تو معنا و روی برنج نوشتن و روی چایی نوشتن و همه ی قرآن رو توی یک صفحه یا توی کوچکترین قطع ممکن نوشتن و زرکوب کردن آیاتش( که یادم میاد سال88توی نمایشگاه کتاب تهران تو قسمت انتشارات خارجه ش یه قرآن رو آورده بودن و فکر کنم مال کشور آلمان بود که وقتی خواستم بهش دست بزنم و صفحاتش رو ورق بدم فورا مسئول غرفه اومد و گفت که دس زدن بهش ممنوعه و وقتی جویای قیمتش شدم فرمود200میلیون تومان چون با آب طلا نوشته شده بود از بس که براشون محترم بوده !!!!!! که با حسرت بهش نگاهی کردم و گفتم مگه چه جمله و پیام تازه ای نسبت به قرآن جیبی های  4000  تومنی داره؟ که قابل توجه دوستان این رو هم بگم که به تعبیر بنده این احترام گرفتن قرآن همان مهجور واقع کردنشه البته محترمش ، یعنی مهجوریت محترم) و تبدیل کردن به فرش و پوستر سازی و دیگر ظلم هایی که درحقش انجام دادن و میدن و اگرم به خودمون نیایم همین روند ادامه داره و فعل ( خواهند داد) رو هم  در ادامه صرفمون(متاسفانه)باید بیاریم .که بعضیامون وقتی عمق فاجعه رو درک میکنن مجبورا شریعتی وار بگن  که : قرآن من شرمنده ام ، قرآن من شرمنده ام)
درسته که از مطلب اولم خیلی فاصله گرفتم ولی  بغضی بود که بانوشتن جمله اول (متاسفانه و یا خوشبختانه) ترکیدن گرفت و مجبور شدم که بنویسمش( تقصیر خودتونم هست ، مگه نگفتم متنم ناپخته است؟؟؟چرا خوندینش؟ حالا که تا اینجاش  اومدید و اعصابتون رو هم خورد کرده ، مجبورید که از اون دسته ای باشید که صابرند و مصلح ، انتخاب با خودتونه )
حالا به اصل متن بر میگردم
راستی تاحالا شده که به این حرف جواب بدیم ؟
اصلا توش فکر کردیم ؟
نمیدونم جوابتون مثبته یا نه ؟ ولی  این رو میدونم ومطمئنم که جواب دادن بهش یعنی یک پله به شناخت خودطی کردن و همون طور که میدونید طبق قول مشهور (من عرف نفسه فقدعرف ربه)  و طی کردن این مسیر یعنی یک تیر و دو نشان ، هم شناخت خود و هم شناخت الله و به قول اون قصیده ای که استاد ربیعی میخوندش و اکثرا کلیپش رو تو گوشی هامون داریم (کلید معرفتها خود شناسی ست، خدا نشناسی از خود ناشناسی ست)
و هم اینکه دست مایه ایه برا تغییر و اصلاح خود و باز این آیه رو متذکر میشم که (إن الله لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم )پس به سه دلیل  فکر کردن تو جوابش رو توصیه میکنم
یک :پله ایه به سوی شناخت خود
دو : پله ایه به سوی شناخت الله
سه : پله ایه به سوی  تغییرخود و متعاقبا تغییر اجتماع و قوم
منتظر دستگیری های عارفانه و مبتنی بر اصلاح تون هستم که به حقیقت ، من (یوسفم و از قعر چاه آمده ام  )
ممنون از حسن حوصله ای که خرج کردید
( راستی از این اسمی که براش گذاشتم ناراحت نشید و به قول " ادبا " خرده نگیرید که بخاطر مطالب آموزنده ی کتاب پر محتوای استاد ربیعی ه که در کتاب  " عالیجناب گوریل " آمده که در اونجا درس زندگی رو از زبان حیوانات باید شنید و منم این درس مهم رو از جناب گورخر نقل کردم ، هرچند چندان باب میل شاید نباشد)
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی

برای نویسنده این مطلب khaleghi تشکر کننده ها: 6
Noha (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), erfan (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), khozaima (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), naseh_azizi (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), هدیه (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 42.86%
 
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط هدیه » سه شنبه ارديبهشت ماه 26, 1391 11:19 am

سلام؛صرفا جهت خنده البته با تأمل!از توهینش فاکتور گیری می کنیم. :x


معادله ۱
انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح
الاغ = خواب + خوراک
پس
انسان = الاغ + کار + تفریح
وبنابرین
تفریح – انسان = الاغ + کار
بعبارت دیگر
انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند
جک خنده دار جدید

معادله ۲
مرد = خواب + خوراک + درآمد
الاغ = خواب + خوراک
پس
مرد = الاغ + درآمد
و بنابرین
درآمد – مرد = الاغ
بعبارت دیگر
مردی که درآمد ندارد = الاغ
جک خنده دار جدید

معادله ۳
زن = خواب + خوراک + خرج پول
الاغ = خواب + خوراک
پس
زن = الاغ + خرج پول
وبنابرین
خرج پول – زن= الاغ
بعبارت دیگر
زنی که پول خرج نمی کند = الاغ


نتیجه گیری:
از معادلات ۲و۳ داریم:
مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند
پس:
فرض منطقی ۱: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند..
و
فرض منطقی ۲: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.
بنابرین داریم …
مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول
و ازفرضهای۱و۲ نتیجه منطقی میگیریم که:
مرد + زن = دو تا الاغ که با هم به خوبی و خوشی زندگی میکنند!
8O  8O  :twisted:  :cry:





برای نویسنده این مطلب هدیه تشکر کننده ها: 2
bahar (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am), erfan (يکشنبه ارديبهشت ماه 7, 1392 2:51 am)
رتبه: 14.29%
 
نماد کاربر
هدیه
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 136
تاريخ عضويت: پنج شنبه فروردين ماه 11, 1390 11:30 pm
تشکر کرده: 31 بار
تشکر شده: 81 بار
امتياز: 0

پستتوسط khaleghi » چهارشنبه ارديبهشت ماه 27, 1391 10:42 am

سلام
ممنونم از تشکرات دوستان و خیلی دلگیر البته از این همه مشارکتی که داشتین در نظر دادن و نقودی ( جمع به قول خودم دست ساز "نقد")
ولی این سوال برام  پیش اومده که چطور خسته نمیشید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان تشکر  رو بزارید لب کوزه
من تشکر نمیخوام دوست دارم که کسی بیاد و نقدم کنه (همین به خدا)
    و تقریبا مطمئنم که اگه مولانای محترم هم حال زنده میبود حتما همونطور که فردوسی شعر ( هنر نزد ایرانیان "است" و بس ) را به ( هنر نزدایرانیان "بود" و بس)تغییر داد اونم برای ( آنکه نایافتنی ست آنم آرزوست) منظورش انسان نبود بلکه منتقد بود
خواهشا روشتون رو تغییر بدید
معذرت و ممنون
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470

پستتوسط darya » پنج شنبه ارديبهشت ماه 28, 1391 6:09 pm

بنام خالق دوستیها
باسلام وتشکر از کاربرگرامی آقای خالقی
خیلی از مطلبتون خوشم اومدچراکه میگن: سخن چون از دل برآید لاجرم بردل نشیند. حرفتون حرف دل است اینو دیگه از تشکرهای دوستان میشه حدس زد. اما گفتین تشکر رو بزارین لب کوزه .خیلی خوب باشه  پس منم یه نظری میدم.اینطور که از مطلبتون فهمیدم سوالتون اینه که چه بلایی سر مسلمونا اومده چرا اینقدر از قرآن و سنت پیامبر(ص) دور شدند.بااینکه اکثر یت با دین اسلام آشنا هستندولی در انجام دستورات خداوند سهل انگاری می کنندچرا؟برای دادن جواب جایی دوری نمی رم از خودم شروع می کنم.من می دونم خوندن قرآن  ویا خوندن نمازهای سنت خیلی فایده داره ولی در انجام دادنشون کوتاهی می کنم .
یکی از علتها به نظر من دور دیدن مرگه . من همیشه میگم خدایا منو ببخش  امروز حوصله ندارم و یا امروز خسته ام ویا امروز کار دارم حتما از فردا شروع می کنم
وچه فردا و فرداهایی که اومدن و رفتن و من منتظر فردای دیگری هستم. . . . . . .
امادرباره آیه زیبایی که بیان کردین(إن الله لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم ) بله خداوند سرنوشت قومی رو تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان را تغییر دهند. این یک آیه قرآنی و قانونی برای تغییر است این قانون نه تنها امید ما برای تغییر بلکه تنها راه حل برای رهایی از مشکلاتی است که به آن گرفتار شدیم.
بله دوستان باید این تغییر رو در خودمون بوجود بیاریم اما چه جوری ؟ با زم خودمو مثال می زنم .اینکه چیزهای کم رو ناچیز ندونم .می خوام قرآن بخونم میگم باید امروز 50 ایه بخونم خوب خیلی زود خسته می شم .پس به کم قانع باشم روزی 10 ایه که البته خواهر خوبمون نها این کار با ارزش رو دارند انجام می دهند. همینطور برای کارهای دیگه تا این انگیزه وتغییر در من بوجود بیاد. انشاء الله به امید خدا


سربلند باشید
نماد کاربر
darya
کاربر کوشا
کاربر کوشا
 
پست ها : 11
تاريخ عضويت: شنبه ارديبهشت ماه 23, 1391 11:30 pm
تشکر کرده: 10 بار
تشکر شده: 20 بار
امتياز: -10

پستتوسط RafterW » پنج شنبه ارديبهشت ماه 28, 1391 10:24 pm

با سلام
فرق بین علم و عمل و چرایی جدایی این دو از هم به راستی مسئله ای است بس بزرگ حداقل برای من و اینکه چه راه هایی برای حل این فاصله وجود دارند گوهری است که به دنبالش هستم اگر لطف کنید آنچه را که کسب می کنید به سمع ما هم برسانید بسیار خرسند میشوم...

راستی دوست گرامی جناب خالقی، مدتی است کم پیدایید هم چنین در فعالیت کتابخوانی منتظرتان بودیم اما حضور نداشتید...انشاءالله که سلامت باشید مشکل خاصی که برایتان پیش نیامده است؟
نماد کاربر
RafterW
کاربر فعال
کاربر فعال
 
پست ها : 83
تاريخ عضويت: جمعه آذر ماه 3, 1390 12:30 am
تشکر کرده: 40 بار
تشکر شده: 120 بار
امتياز: 0

پستتوسط khaleghi » شنبه تير ماه 17, 1391 11:19 am

سلام
ایم سوال دوباره برام پیش اومد برا همین پروندش رو دوباره به جریان انداختم
خواهشا راهنمایی و ارشاد و هم فکری بکنید و مطمئنم که مشکل بزرگیه و نمیشه از کنارش ساده رد شد( پس ساده رد نشید)
چرا؟
واقعا چرا؟
چرا...........
....
....
.....؟؟؟؟؟؟؟؟
یا ربی
یظن الناس بی خیرا و انی
لشرالخلق ان لم تعف عنی
نماد کاربر
khaleghi
کاربر ویژه
کاربر ویژه
 
پست ها : 213
تاريخ عضويت: دوشنبه فروردين ماه 7, 1391 11:30 pm
محل سکونت: روانسر _ کرمانشاه
تشکر کرده: 42 بار
تشکر شده: 197 بار
امتياز: 470


بازگشت به مقالات متنوع دینی

چه کسي حاضر است ؟

کاربران حاضر در اين انجمن: بدون كاربران آنلاين و 10 مهمان